سال 1430 ایران پیر می شود / به زودی در خیابان ها فقط صدای عصا می آید!

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در حالی که ایران در سال‌های گذشته به عنوان کشوری با رشد جمعیت بالا شناخته می‌شد، هم‌اکنون وارد مرحله‌ای جدید از تغییرات جمعیتی شده است. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهند که تا سال ۱۴۳۰ هجری شمسی، یک‌سوم جمعیت ایران سالمند خواهند شد. این هشدار از سوی دبیر ستاد ملی جمعیت ایران منتشر شده و به وضوح نشان‌دهنده بحرانی است که در آینده نزدیک جامعه ایران با آن مواجه خواهد شد. اما در این میان، پرسشی که بی‌جواب باقی مانده، این است که دولت ایران برای این تغییرات جمعیتی چه تدابیری در نظر گرفته است؟

هم‌اکنون حدود ۱۰ درصد از جمعیت ایران سالمند هستند و این رقم در چهار دهه آینده به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت. متوسط سن جمعیت کشور از ۲۲ سال به ۳۲ سال رسیده است و این روند نشان‌دهنده یک تغییر سریع در ساختار جمعیتی کشور است. به همین دلیل، نیاز به اقدامات فوری و برنامه‌ریزی برای مقابله با چالش‌های ناشی از این تحول بیش از پیش احساس می‌شود.

نمایی از آینده ای که زیاد دور نیست

در کشوری که سال‌ها با شعار "جوانی" و "رشد جمعیت" شناخته می‌شد، اکنون روزهایی دیگر در حال فرا رسیدن است. قدم به قدم، خیابان‌ها شلوغ‌تر نمی‌شوند؛ بلکه ساکت‌تر می‌شوند. صدای قدم‌های جوانان به گوش نمی‌رسد، اما صدای خش‌خش عصاهایی که به زمین می‌خورند، در فضا پیچیده است. همه جا پر از چهره‌هایی است که چشم‌ها به دوردست‌ها دوخته شده‌اند و گاهی به یکدیگر نگاه می‌کنند، اما به سختی در دنیای پرهیاهوی خود، مکثی دارند.

این کشور که روزی جوانی در آن طنین‌انداز بود، به سرعت در حال تبدیل شدن به سرزمینی است که گویی همه چیز به دنبال گذر زمان، در حال پیر شدن است. ایران، کشوری با جمعیتی که به زودی بیشتر از یک سوم آن سالمند خواهند بود، در آستانه بحران بزرگی قرار گرفته است. جمعیتی که در حال رشد است، اما رشدشان نه از شور و شوق زندگی، بلکه از نیاز به مراقبت، پشتیبانی، و توجه است.

سالمندان در این کشور دیگر فقط افراد مسن نیستند. آنها حالا به یک گروه اجتماعی بزرگ تبدیل شده‌اند که در مواجهه با چالش‌های متعدد، گاهی تنها در خانه‌های خود می‌مانند و از دور به دنیا نگاه می‌کنند. بی‌پناهی در میان جمعیت‌های سالمندی که هیچ پشتوانه‌ای ندارند، به وضوح احساس می‌شود.

در دل این بحران، شکاف‌هایی به وضوح دیده می‌شود که یکی از بزرگ‌ترین آن‌ها، کمبود امکانات بهداشتی و درمانی است. جایی که از یک سو، داروهای تخصصی و درمان‌های پزشکی برای سالمندان به آسانی در دسترس نیست، از سوی دیگر، بیمارستان‌ها و مراکز درمانی که باید به آنها خدمات ارائه دهند، دیگر جایی برای رسیدگی ندارند. بسیاری از سالمندان در این کشور از مراقبت‌های ویژه محروم هستند و دردهایی که سال‌ها بر دوششان سنگینی می‌کند، هیچ‌گاه درمان نمی‌شود. اصلا پزشک و پرستاری نیست. همه رفته اند. مهاجرت کرده اند.

در کنار این مشکلات، نگرانی‌های اقتصادی به‌ویژه برای سالمندان فقیر، همچنان وجود دارد. بسیاری از آن‌ها در جوانی یا شغلی ثابت نداشتند و یا درآمد کافی برای پس‌انداز نداشته‌اند. این مسئله اکنون به یک بحران جدی تبدیل شده که خود را به‌طور ملموس در زندگی روزمره آن‌ها نشان می‌دهد. برای بسیاری از سالمندان، روزهای بازنشستگی نه آغاز راحتی، بلکه شروع سختی‌های بزرگ‌تر است. جیب‌های خالی، هزینه‌های بالای درمان، و نبود شبکه‌های اجتماعی حمایتی، تمامی نگرانی‌هایی هستند که بر دوش این قشر سنگینی می‌کند.

اما شاید بزرگ‌ترین بحران نه در بیماری‌ها و مشکلات مالی، بلکه در سکوتی باشد که بر زندگی این سالمندان حاکم است. خانه‌هایی که به نظر پر از افراد مسن هستند، ولی در حقیقت پر از غم و تنهایی است. افسردگی، احساس بی‌هویتی و فراموش شدن، از آن مشکلاتی است که هیچ دولتی در سخنرانی‌ها از آن سخن نمی‌گوید.

کشور به جایی رسیده است که نه تنها باید به فکر فرداهای سالمندان باشد، بلکه باید به فکر امروز آن‌ها هم باشد. بدون برنامه‌ای برای فردا، هیچ‌کدام از این مشکلات حل نمی‌شود. به نظر می‌رسد زمان در این کشور برخلاف انتظار، به گونه‌ای پیش می‌رود که دست به دست سالمندان می‌دهد و یادآور می‌شود که نمی‌توانند همچنان منتظر رسیدن یک روز خوب بمانند.

این کشور نیازمند فکری جدی است، زیرا سالمندان تنها در شمار افراد مسن خلاصه نمی‌شوند، بلکه بخشی از تاریخ، فرهنگ، و هویت یک ملت هستند که باید به آنان توجه شود.

راهکارهای ضروری برای آینده سالمندان

با توجه به افزایش تعداد سالمندان در کشور و چالش‌های فراوانی که در این زمینه وجود دارد، به نظر می‌رسد دولت باید اقداماتی اساسی و فوری برای حل این بحران انجام دهد. برخی از راهکارهای پیشنهادی عبارتند از:

 تأسیس مراکز درمانی و بیمارستان‌های تخصصی برای سالمندان و فراهم کردن دسترسی به داروها و مراقبت‌های پزشکی از جمله اقدامات ضروری است.

دولت باید بیمه‌های اجتماعی ویژه سالمندان را توسعه دهد و حمایت‌های مالی لازم را برای افرادی که توانایی تأمین هزینه‌های زندگی خود را ندارند، فراهم کند.

 ایجاد فضاهای اجتماعی مناسب و جلسات مشاوره برای سالمندان می‌تواند در کاهش افسردگی و مشکلات روانی آنان مؤثر باشد.

 ایجاد فرهنگ سالمندی فعال و مستقل می‌تواند به سالمندان کمک کند تا احساس مفید بودن و مشارکت در جامعه را داشته باشند.

بحران سالمندی در ایران یک مسأله جدی و فوری است که باید از همین امروز برای آن برنامه‌ریزی کرد. با توجه به روند رشد جمعیت سالمندی، دولت باید در کوتاه‌مدت و بلندمدت سیاست‌هایی کارآمد برای حمایت از سالمندان تدوین کند. در غیر این صورت، ایران با مشکلات بزرگی مواجه خواهد شد که بر کیفیت زندگی سالمندان و آینده نسل‌های بعدی تأثیرات منفی خواهد داشت.