رکنا گزارش می دهد
ایران در آتش بحران آب /سازمان محیط زیست؛ نهاد منفعل در برابر بحرانهای زیستمحیطی و فقط یک آرم روی دیوار!
ایران در میانهی بحرانی عمیق از معضلات زیستمحیطی قرار دارد که ناشی از سیاستگذاریهای ناپایدار و مدیریتی ناکارآمد است. بحرانهایی مانند کمبود آب، فرونشست زمین، و گرد و غبار، نه تنها کیفیت زندگی مردم را تهدید میکنند، بلکه به طور جدی به اکوسیستم کشور آسیب میزنند. با وجود نیاز به اقدام فوری و برنامهریزی جامع، سازمان محیط زیست کشور به عنوان نهاد مسئول، در بسیاری از مواقع نقشی منفعل و غیرموثر ایفا کرده است. سوال اصلی این است: آیا زمان آن نرسیده که کشور به یک بازنگری جدی در سیاستها و رویکردهای زیستمحیطی خود بپردازد؟
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ایران در مواجهه با مجموعهای از بحرانهای زیستمحیطی و طبیعی همچون فرونشست زمین، کمبود آب، گرد و غبار، خشکسالی، خشک شدن تالابها و رودخانهها، و تغییرات اقلیمی، به نظر میرسد که با ناکارآمدی مدیریتی و نبود رویکرد جامع و مؤثر در سطح کلان روبرو است. اگرچه نیاز به اقدام فوری و برنامهریزی صحیح برای مقابله با این معضلات وجود دارد، اما عملکرد سازمان محیط زیست کشور و دولت در این زمینه انتقاداتی جدی را برمیانگیزد.
مدیریت پایدار منابع آب؛سیاستهای تکراری و غیرموثر
هرچند مدیریت پایدار منابع آب از اولویتهای حیاتی است، اما تا کنون اقدامات دولت تنها به اعلام سیاستهای ناکافی و مبهمی چون "کنترل برداشت آب" محدود شده است. عملاً در دهههای اخیر، بسیاری از منابع آبی زیرزمینی به دلیل برداشتهای بیرویه و نبود نظارت دقیق، از بین رفتهاند. سیاستهای فعلی نه تنها نمیتواند روند رو به زوال منابع آب را متوقف کند، بلکه بدون اجرای زیرساختهای واقعی برای بازیافت آب و استفاده از تکنولوژیهای نوین مانند آبشیرینکنها، تنها تکرار همین بحران را تضمین میکند.
بازسازی تالابها و رودخانهها – ناکارآمدی عملیاتی
در زمینه بازسازی تالابها و رودخانهها، وعدههای زیادی از سوی دولت داده شده، اما در عمل ما شاهد خشک شدن تالابهای مهمی مانند تالاب گاوخونی و هامون هستیم. سازمان محیط زیست به جای جلوگیری از پروژههای مخرب مانند ساخت سدهای غیرضروری که اکوسیستمها را نابود میکنند، بیشتر نقش نظارهگر را ایفا کرده است. ناکامی در مدیریت دقیق و اصولی منابع آبی و عدم جلوگیری از ساختوسازهای مخرب در حریم تالابها، نه تنها به بازسازی آنها کمک نکرده، بلکه شرایط را وخیمتر کرده است.
مقابله با گرد و غبار – تدابیر ضعیف و ناپایدار
پدیده گرد و غبار یکی از معضلات جدی زیستمحیطی در ایران است، اما سیاستهای اتخاذ شده برای مقابله با آن بیشتر نمادین و تبلیغاتی بودهاند. کاشت چند درخت یا ایجاد کمربندهای سبز به تنهایی نمیتواند راهحلی برای ریشهکن کردن این بحران باشد. تا زمانی که به بحرانهای زیرساختی مانند خشک شدن تالابها و بیابانزایی به عنوان دلایل اصلی گرد و غبار توجه نشود، هرگونه اقدام دیگری صرفاً یک تسکین موقت است.
اصلاح ساختار کشاورزی و مصرف آب؛غفلت از ریشه مشکل
بخش کشاورزی که بیشترین سهم را در مصرف آب دارد، همچنان با روشهای سنتی و ناکارآمد اداره میشود. سازمان محیط زیست در همکاری با نهادهای کشاورزی برای اصلاح این وضعیت، نقش پررنگی نداشته و تنها به توصیههای پراکنده و بدون ضمانت اجرایی پرداخته است. فناوریهای نوین مانند آبیاری قطرهای و کشت هیدروپونیک همچنان به صورت گسترده مورد استفاده قرار نگرفتهاند و در برخی مناطق حتی طرحهای آزمایشی نیز به شکست انجامیده است. این نشاندهنده ضعف در سیاستگذاری و عدم ارائه انگیزههای کافی به کشاورزان است.
آموزش و آگاهی عمومی؛عدم اجرای موثر برنامهها
آموزش و آگاهی عمومی درباره بحرانهای زیستمحیطی از ابزارهای کلیدی است، اما سازمان محیط زیست در این حوزه نیز ناکارآمد بوده است. برنامههای آموزشی موجود بیشتر به شکل سمینارها و کمپینهای کوتاهمدت و غیرموثر برگزار میشوند که به جای تغییر عمیق فرهنگ عمومی، تنها باعث گذرا شدن توجه مردم به این مسائل شدهاند.
ضعف قوانین محیط زیستی و نبود ضمانت اجرایی
با وجود اینکه ایجاد قوانین محکمتر در حوزه محیط زیست از الزامات است، اما مهمتر از تدوین قوانین، اجرای آنهاست. در عمل، سازمان محیط زیست و سایر نهادهای مرتبط نتوانستهاند نظارت کافی بر اجرای این قوانین داشته باشند. عدم پیگیری قانونی مؤثر و مجازاتهای ضعیف برای متخلفان، باعث شده تا بسیاری از اقدامات تخریبی بدون هیچگونه پیامدی ادامه یابد.
توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، از وعده تا عمل
توسعه انرژیهای تجدیدپذیر همچنان در سطح شعار باقی مانده است. با وجود پتانسیل بالای ایران در انرژیهای خورشیدی و بادی، تا کنون اقدامات ملموس و مؤثری در این زمینه صورت نگرفته است. سازمان محیط زیست نتوانسته همکاری مؤثری با بخش خصوصی و صنایع برای توسعه انرژیهای پاک به عمل آورد و همچنان پروژههای فسیلی در اولویت قرار دارند.
وظایف سازمان محیط زیست، نهاد فراموششده در برابر معضلات
سازمان محیط زیست که وظیفه حفاظت از منابع طبیعی و مدیریت زیستمحیطی را بر عهده دارد، به یک نهاد کم کارآمد و تقریباً منفعل در برابر بحرانهای محیط زیستی تبدیل شده است. این سازمان به جای تلاش برای اجرای سیاستهای جامع و علمی، بیشتر به اقدامات نمادین و تبلیغاتی روی آورده است. همچنین ناهماهنگی میان این سازمان و سایر نهادهای مرتبط مانند وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی، باعث از بین رفتن انسجام در برنامههای مدیریتی شده و این بحرانها را شدت بخشیده است.
در نهایت، برای حل بحرانهای زیستمحیطی در ایران، نیاز به بازنگری جدی در سیاستهای محیط زیستی و ارتقاء نقش سازمان محیط زیست به عنوان یک نهاد مؤثر و فعال در این حوزه وجود دارد. این سازمان باید از حالت منفعل خارج شده و به یک بازیگر کلیدی در نجات منابع طبیعی کشور تبدیل شود.
ارسال نظر