فرید فدایی در گفتگو با رکنا مطرح کرد:
25 درصد نوجوانان بالای 18 سال به نوعی نابسامانی روانی مبتلا هستند/ کارنامه نامعلوم دفتر سلامت روان کودکان و نوجوان در وزارت بهداشت
آسیب های روانی در نوجوانان بیشتر مربوط به بازه سنی بزرگسال و نوجوانان بالای 18 سال است. بر اساس آمارهای منتشر شده حدود 25 درصد از نوجوانان بالای 18 سال مبتلا به نوعی نابسامانی روانی معتاد به توجه هستند و به درمان نیاز دارند. تخمین زده می شود که این میزان درمورد نوجوانان هم می تواند صادق باشد؛ گرچه که آمار های مستقلی در این خصوص وجود ندارد. منشا بسیاری از اختلالات روانی مشکلاتی است که در سنین نوجوانی برای فرد پیش آمده است و به همین دلیل اطلاع از نحوه زندگی افراد در این دوره در روانپزشکی برای پزشکان حائز اهمیت است.
به گزارش رکنا، سلامت روان در نوجوانان وضعیتی است که در آن نوجوانان احساس خوبی نسبت به خود دارند، روابط سالمی با دیگران برقرار میکنند، به خوبی با چالشهای زندگی کنار میآیند و توانایی یادگیری و رشد دارند. این حالت صرفاً نبود بیماری روانی نیست، بلکه وجود یک حالت کلی مساعد روانی است که به نوجوان اجازه میدهد تا به پتانسیل کامل خود برسد. اما همه نوجوانان به دلیل شرایط متفاوت زندگی قادر نیستند به سلامت روان کافی و استاندارد برسند و حتی ممکن است با انجام رفتار ها و اعمال غلط در سنین نوجوانی، به خود و آینده شان صدمات جبران ناپذیری را وارد کنند. خبرنگار اجتماعی رکنا در مصاحبه ای با دکتر فرید فدایی ، روانشناس، به بررسی مشکلات مربوط به آسیب های روانی نوجوانان می پردازد.
فدایی در مورد ماهیت دوران نوجوانی اذعان داشت که دوران نوجوانی در حکم پلی میان دوران کودکی و جوانی است که زمان گذر از دوره قبل و ورود به مرحله بعد است. او درباره تفاوت این دوره با باقی دوره های زندگی گفت:«آنچه اشخاص در دوران نوجوانی می آموزند، در دوران جوانی به کار آنها نمی آید. ساز و کار های دفاعی که کودک برای حل مسائل زندگی به کار می برد، در دوره های بعدی دیگر کارآیی ندارند. کودکان نیاز های خود را با فریاد یا دست و پا کوبیدن و اعمال این چنینی به دیگران ابراز می کنند، در حالی که در دوران نوجوانی این انتظار از افراد نمی رود. نوجوانان از ابزار های دیگری برای بیان درخواست های خود استفاده می کنند. بی اعتنایی به والدین، نافرمانبرداری و انجام اعمال و رفتار های ضد اجتماعی از نمونه روش های ابراز خواسته ها توسط نوجوانان است که هر یک می تواند نشان دهنده یک نوع اختلال روانی باشد.»
فدایی به نقش خانواده در زندگی نوجوانان اشاره کرد و خاستگاه مشکلات روانی نوجوانان را به طور عمده نهاد خانواده عنوان کرد. خانواده نخستین مکتب و جامعه کودکان برای آموزش رفتار ها و سبک زندگی صحیح است. اما معمولا خانواده ها خود دچار مشکلات عدیده ای هستند و ممکن است نتوانند سرمشق های خوبی برای فرزندان خود باشند. در این صورت کودک نمونه مناسبی را برای اجتماعی شدن و جامعه پذیری پیدا نمی کند و ممکن است که نوعی هویت منفی کسب کند. بنابراین تشدید اختلافات بین نوجوانان و والدین، نوعی حالت سرکشی در آنها به وجود می آورد. هدف نوجوانان از نشان دادن این رفتارها، عنوان کردن نارضایتی خود از شرایط موجود و عدم توجه کافی جامعه به او است. بی توجهی به توصیه های پدر و مادر یا آموزگاز و دبیر از نتایج این سرکشی ها است که در آینده منجر به بروز رفتار های ضداجتماعی، پرخاشگری، تمایل به مصرف دخانیات و ارتکاب جرم های مختلف می شود. یکی از علل بروز این رفتار ها افسردگی در نوجوانان است که نتایج آن بی توجهی به درس ها و تکالیف و وظایف است که می تواند آینده آنها را به تباهی بکشاند.
در نتیجه نوجوانی می تواند یک بحران تلقی شود که همه افراد پیش از مرگ گرفتار آن می شوند. او درباره دلیل پدید آمدن نام «بحران نوجوانی» اظهار کرد:«علت وقوع این بحران این است که شخص در این دوره نه کودک است و نه بزرگسال و به همین دلیل نمی تواند در قالب های روانی آنها قرار بگیرد و دچار نوعی سرگشتگی و بی هویتی می شود. هویت در این دوران دارای 3 وجه زیستی، روانی و اجتماعی است. نوجوان هم از نظر ژنتیک(آسیب های فیزیکی)، هم از نظر اجتماعی و هم از نظر روانی(پرورش در محیط های سرد و بی عاطفه یا محیط های تحریک کننده و پرخاشگر یا محیط های بی اعتنا به وجود او) تحت فشار قرار می گیرد. این موارد همگی می توانند زمینه را برای بروز اختلالات روانی فراهم کنند.»
در ادامه فدایی درمورد راهکار بهبود سلامت روان نوجوانان گفت:«بهترین آموزگاران کسانی هستند که نه با حرف، بلکه با رفتار خود آموزش می دهند. بنابراین در درجه اول والدین خود باید از نظر رفتاری برخورد درست و قابل قبولی داشته باشند تا کودکان و نوجوانان از آنها رفتارهای درست فردی و اجتماعی را یاد بگیرند.»
وی دومین راهکار ار انتخاب الگوی مناسب توسط نوجوانان دانست که سلامت روان آنها را بهبود می بخشد. اگر تمرکز نوجوانان به وجود شخصیت های مثبت جامعه باشد و آنها را الگوی رفتار خود قرار دهند، در این صورت می توان امید ورزید که در آینده شخصیت مثبتی از نوجوانان شکل بگیرد. اما اگر الگوهای نوجوانان افرادی با شخصیت یا سوابق منفی باشند، در آن صورت کودک هویت مناسبی پیدا نمی کند. مجرمان، قاچاقچیان، خلافکاران و شخصیت های مجموعه های تلوزیونی بی کیفیت نمونه هایی از این الگوهای منفی هستند.
وی راهکار بعدی را انجام فعالیت های اجتماعی توسط نوجوانان دانست. این فعالیت ها در بهبود سلامت روان افراد تاثیرگذار است. انجام کارهای گروهی در محیط های اجتماعی می تواند پیش زمینه ی مناسبی برای ورود به دنیای بزرگسالی باشد. از جمله این فعالیت ها می توان به شرکت در انواع کلاس های ورزشی، هنری، زبان، مهارت آموزی و... نیز اشاره کرد. این اقدامات می تواند احساس آرامش و شادی را به روح و روان نوجوانان بازگرداند و آنها را به زندگی سالم در جامعه امیدوار و تشویق کند.
به عقیده وی، این مسئله به علت اهمیت بالا باید در کتب درسی و توسط معلمان به کودکان تدریس شود تا کودکان و نوجوانان به سلامت روان خود بیشتر بها بدهند. وی ضمن ادای احترام به تمامی اقوام و ملیت ها، تصریح کرد که کودک و نوجوان باید به هویت ایرانی خود افتخار کند و از این بابت احساس غرور داشته باشد. هر گروه اجتماعی ویژگی ها و هویت خاص خود را دارد که روح آن ملت است. مردم یک جامعه باید به روح ملی خود توجه کنند و داشتن آن را از افتخارات خود تلقی کنند.
فدایی در آخر اشاره کرد:«در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران دفتری مخصوص سلامت روان کودکان و نوجوانان وجود دارد. مسئولین این حوزه باید در این زمینه فعال تر باشند و اطلاع رسانی و آموزش های مخصوص درباره سلامت روان را جدی بگیرند و برای آن برنامه ریزی داشته باشند. مسئولین این بخش باید افراد باسواد و مطلعی نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه باشند و زور و اجبار را الویت کار خود قرار ندهند. هویت ملی باید با آموزش صحیح و قانونمند به مبحث موردعلاقه نوجوانان تبدیل شود و احساس تعلق و عشق به این هویت را در آنها زنده کند. آموزش این موضوع به آنان از طریق اشتراک گذاری اطلاعات درباره اسطوره ها، پهلوانان، دانشمندان و قهرمانان ایرانی می تواند میسر شود و آنها را به هویت ملی خود علاقه مند کند.»
ارسال نظر