خط فقر 1400 ؛ 12 تا 15 میلیون تومان/ درآمد زنان سرپرست خانوار ؛ نصف خط فقر

دکتر اردشیر گراوند، جامعه شناس ضمن تاکید روی این نکته بیشتر زنان سرپرست خانوار حتی از تامین نصف هزینه های زندگی حداقلی خود برنمی‌آیند، تاکید کرد: وقتی زنان سرپرست خانوار نتوانند هزینه های حداقلی زندگی خود یا فرزندانشان را با شغلی مناسب  تامین کنند، خواه ناخواه به مشاغل کاذبی از جمله دستفروشی یا موارد بسیار حادتر یعنی تن فروشی می پردازند. به همین دلیل، می توان گفت یکی از ریشه های تشدید مساله فساد جنسی در کشورمان افزایش روزافزون فاصله بین درآمد و هزینه های زندگی زنان سرپرست خانوار است.

خط فقر 1400 ؛ 12.5 تا 15 میلیون تومان

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، محاسبه رقم خط فقر در ایران همیشه با چالش های زیادی مواجه بوده است و همواره نهادهای زیادی در کشورمان به صورت مستقل به محاسبه این رقم می پردازند؛ به نحوی که با وجود این که نمایندگان کارگران در شورای عالی کار هنگام تعیین دستمزد 1400 یعنی در زمستان 99 اعلام کردند که خط فقر برای یک خانواده چهار نفره، حدود 9 میلیون و 200 هزار تومان است، حمیدرضا امام قلی تبار، بازرس مجمع عالی نمایندگان کار در پاییز سال گذشته اعلام کرده بود که خط فقر برای یک خانواده چهار نفره به 10 میلیون تومان رسیده است.

حال اگر همان رقم 9 میلیون و 200 هزار تومان را به همراه تورم رسمی اعلام شده از سوی مرکز آمار ایران در سال 99 یعنی رقم 36.4 درصد مبنا بگیریم، می توان گفت که هم اکنون خط فقر خانواده های چهار نفره در کشورمان به بیش از 12.5 میلیون تومان رسیده است. این یعنی اگر یک خانواده چهار نفره درآمدی کمتر از 12.5 میلیون تومان در ماه داشته باشد، زیر خط فقر قرار گرفته است و از پس تامین نیازهای حداقلی خود برنمی‌آید.

دکتر ارشیر گراوند، کارشناس علوم اجتماعی اما معتقد است که وقتی در کشوری زندگی می کنیم که قیمت ها در آن روز به روز نوسان می کند، اساسا محاسبه خط فقر کاری بیهوده به نظر می رسد، زیرا این خط هر روز بالا و بالاتر می رود و اگر در ابتدای سال خط فقر یک خانواده چهار نفره 12.5 میلیون تومان بود، با گرانی های یکی دو ماه اخیر کالاهای اساسی اکنون این خط به 15 میلیون تومان رسیده است.

این جامعه شناس در گفت و گو با رکنا البته روی این نکته هم دست گذاشت که خط فقر 15 میلیون تومانی برای خانوارهای چهار نفره ای است که در تهران زندگی می کنند و اجاره نشین هستند و اگر خانواده ای خارج از تهران زندگی کند یا اجاره منزل نپردازد، می تواند با درآمدی کمتر نیز روزگار خود را بگذارند، اما در هر صورت از نظر گراوند، بعید است که یک خانوار چهار نفره بتواند با درآمد کمتر از 12 میلیون تومان در ماه نیازهای اولیه و حداقلی خود را برآورده کند.

فشار اصلی گرانی ها بر زنان سرپرست خانوار

اما در شرایطی خط فقر برای خانواده های چهار نفره در کشورمان به 12 تا 15 میلیون تومان رسیده است که براساس قانون کار، حقوق حداقلی به همراه مزایا برای اشخاصی که دو فرزند دارند از 4.5 میلیون تومان فراتر نمی رود. براین اساس در یک خانواده چهارنفره تهرانی اگر پدر و مادر هر دو کار کنند و البته هر دو حداقلی بگیر باشند، قطعا نمی توانند از پس هزینه های اولیه زندگی برآیند.

در این میان اما وضعیت زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست حتی از این شرایط نیز دشوارتر است و به نوعی می توان گفت فشار اصلی گرانی ها بر این قشر وارد می شود؛ زیرا بخشی از این زنان نه تنها باید هزینه های زندگی خود را تامین کنند، بلکه ناچار به تامین هزینه فرزندان خود نیز هستند، این در حالی است که زنان سرپرست خانوار همسری ندارند که در کنار آنها کار کند و بخشی از هزینه های زندگی را تامین کند. بنابراین اگر یک زن سرپرست خانوار تنها یک فرزند داشته باشد، اما اجاره نشین باشد، بازهم باید بتواند ماهیانه حدود 10 میلیون تومان برای تامین هزینه نیازهای حداقلی خود و فرزندش درآمد کسب کند.

نرخ بیکاری زنان دو برابر مردان

گراوند البته در تحلیل شرایط زندگی زنان سرپرست خانوار یا زنان خودسرپرست، آنها را به سه گروه کلی تقسیم کرد و گفت: گروه اول، زنانی هستند که یا همسرشان فوت شده است یا خودشان بازنشسته هستند و بدون این که کار کنند، درآمد ثابتی به آنها می رسد. گروه دوم نیز زنانی هستند که از همسرشان جدا شده اند و بعضا به همراه فرزند یا فرزندانشان زندگی می کنند و گروه سوم هم خانم هایی هستند که به تجرد قطعی رسیده اند، اما مستقل از خانواده شان زندگی می کنند.

در این میان، آمارهای مرکز آمار ایران نشان می دهد که نرخ بیکاری (درصد افراد بیکار از میان افرادی که جویای کار هستند) برای زنان حدودا دو برابر مردان است؛ به نحوی که در سال 99، نرخ بیکاری مردان شهری حدود 9.2 درصد و نرخ بیکاری زنان شهری حدود 17.2 درصد بوده است. این آمار برای مردان روستایی نیز حدود 8.4 درصد و برای زنان روستایی حدود 16.5 درصد بوده است.  

از این آمار می توان نتیجه گرفت که در بازار کار مانند سایر خانم ها فرصت های شغلی کمتری برای زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست وجود دارد و نرخ بیکاری آنان بیشتر از مردان است. این در حالی است که بخش اصلی هزینه زندگی بیشتر این زنان را هزینه اجاره مسکن تشکیل می دهد و اگر این زنان شغل ثابتی نداشته باشند که بتوانند هزینه مسکن خود را تامین کنند، قطعا در معرض دست و پنجه نرم کردن با آسیب های اجتماعی زیادی قرار می گیرند.

خط فقر زنان سرپرست خانوار ؛ 8 تا 10 میلیون تومان

گراوند معتقد است که شرایط معیشتی گروه دوم و سوم زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست از وضعیت معیشتی زنان گروه اول دشوارتر است؛ زیرا گروه اول هم بدون کار کردن، درآمد ثابتی به دست می آورند و هم بیشتر آنها سن بالایی دارند و اگر گرفتار هزینه های درمانی سنگینی نشوند، قطعا مخارج زندگی شان از زنان گروه دوم و سوم کمتر است؛ بخصوص که بخش زیادی از این زنان یا صاحب مسکن هستند یا در مسکن همسران مرحومشان زندگی می کنند.

نکته دیگری که این جامعه شناس به آن اشاره کرد این است که در بیشتر کشورهای جهان زنان گرفتار تبعیض شغلی هستند و در کشورمان نیز تمام خانم ها بخصوص زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست تحت شغلی قرار گرفته اند. این تبعیض شغلی نیز باعث می شود که بسیاری از این زنان نتوانند به‌راحتی مردان شغل مناسبی پیدا کنند و این مساله آنها را بیشتر در معرض قرار گرفتن در زیر خط فقر قرار می دهد.

گراوند ضمن تاکید روی این موضوع عنوان کرد: برآورد هزینه های زندگی در تهران به ما نشان می دهد که اکنون خط فقر برای یک زن خودسرپرست تنها حداقل به 8 میلیون تومان و برای یک زن سرپرست خانوار دارای یک فرزند حداقل به 10 میلیون تومان می رسد. یعنی اگر یک زن چنین درآمدی نداشته باشد، نمی تواند نیازهای حداقلی زندگی خود یا فرزندش را تامین کند، مگر این که این زن صاحب مسکن باشد و نخواهد هزینه اجاره بپردازد.

درآمد ماهیانه زنان سرپرست خانوار؛ نصف خط فقر

اما در حالی خط فقر برای زنان خودسرپرست یا سرپرست خانوار یا به 8 تا 10 میلیون تومان رسیده است که درآمد ماهیانه این زنان حتی اگر شغل مناسبی داشته باشند و ناچار به پرداختن به مشاغل کاذب نشوند، عمدتا از 4 تا 5 میلیون تومان در ماه تجاوز نمی کند. بنابراین اکنون شرایط هزینه درآمدی زنان سرپرست خانوار به گونه ای است که درآمد بیشتر آنها تنها به میزان 50 درصد تامین هزینه های یک زندگی حداقلی است و از این لحاظ می توان گفت بیشتر زنان خودسرپرست یا سرپرست خانوار دچار نقصان در تامین هزینه های زندگی خود و خانواده شان هستند.

این نکته دیگری است که گراوند ضمن تاکید روی آن عنوان کرد: وقتی یک زن سرپرست خانوار نتواند هزینه های حداقلی زندگی خود یا فرزندش را با شغلی مناسب  تامین کند، خواه ناخواه به مشاغل کاذبی از جمله دستفروشی یا موارد بسیار حادتر یعنی تن فروشی می پردازد. به همین دلیل، می توان گفت یکی از ریشه های تشدید مساله فساد جنسی در کشورمان افزایش روزافزون فاصله بین درآمد و هزینه های زندگی زنان سرپرست خانوار است.

مستمری های حمایتی؛ یک دهم هزینه های زندگی زنان سرپرست خانوار

مطابق آمار وزارت کار، در سال 98 تعداد زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست کشور حدود 3 میلیون و 517 هزار نفر بوده است که البته مطابق آمار ارائه شده از سوی نهادهای حمایتی، حدود یک میلیون و 100 هزار نفر از این زنان تحت پوشش کمیته امداد و حدود 250 هزار نفر نیز تحت پوشش بهزیستی هستند. این یعنی بازهم بیش از دو میلیون و 100 هزار زن سرپرست خانوار یا خودسرپرست در ایران وجود دارد که تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی نیستند و بیشتر از زنان دیگر در معرض گرفتار شدن در آسیب های اجتماعی قرار دارند.

آمارهای بهزیستی و کمیته امداد نشان می دهد که میزان مستمری پرداختی به زنان خودسرپرست در سال 1400، 350 هزار تومان در ماه و میزان مستمری پرداختی به زنان سرپرست خانوار نیز برحسب تعداد فرزندان آنها 500 تا 700 هزار تومان در ماه است؛ ارقامی که حتی یک دهم هزینه های زندگی حداقلی این زنان را تامین نمی کند و نشان می دهد که مستمری زنان خودسرپست یا سرپرست خانواری که تحت پوشش کمیته امداد یا بهزیستی قرار گرفته اند به هیچ وجه در حدی نیست که بتواند نقصان درآمدی آنها را جبران کند.

دولت آینده چگونه مشکلات زنان سرپرست خانوار را حل کند؟

در این میان اما سوال مهم اینجاست که وقتی درآمد ثابت بیشتر زنان سرپرست خانوار، حدود نصف مخارج آنهاست، تنها یک سوم آنها تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد قرار دارند و البته مستمری های پرداختی به این قشر حتی کفاف یک دهم مخارجشان را کفاف نمی دهد، آیا اساسا دولت آینده می تواند در شرایط دشوار اقتصادی کشور گامی موثر را برای حل مشکلات معیشتی این زنان بردارد؟

گراوند در پاسخ به این سوال تاکید کرد تا زمانی که کشور دچار چنین مشکلات اقتصادی عدیده ای باشد، افزایش مستمری این زنان یا تحت پوشش قرار دادن تعداد بیشتری از آنها چندان میسر نیست و تنها اقدام موثری که دولت آینده می تواند برای این منظور انجام دهد، این است که در راستای حل مشکل اشتغال و رونق تولید برای تمام اقشار کشور تلاش کند تا به این شکل، مشکل زنان سرپرست خانوار نیز برطرف شود.

وی در پایان با بیان این که معضلات اقتصادی زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست تنها در صورتی برطرف می شود که اقتصاد کشور روی غلتک بیفتد، تصریح کرد: دولت بعدی اگر می خواهد مشکل زنان سرپرست خانوار حل شود، اول از همه باید مشکل اشتغال کشور را حل کند و تولید را توسعه دهد تا زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست نیز بتوانند مشکلاتشان را حل کنند؛ زیرا اکنون اقتصاد کشور ما به حدی آشفته است که به هیچ وجه نمی توان با بخشی نگری، صرفا مشکلات یک قشر را حل کرد.

آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.