قاتل رومینا اشرفی پدرش نبود! /  بحرانی به نام فروپاشی نظم اجتماعی !

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، محدودیت ها برای زنان و انتظار آن ها از مصونیت در برابر خشونت، میان اقشار اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی بسیار متفاوت است. به استثنای تمایز معیشتی افراد ( در اینجا بلاخص زنان)، زاویه های فرهنگی و اجتماعی ارتباط تنگاتنگی با جغرافیای زندگی دارد.

مناسبات و توقعات اخلاقی انسانها از یکدیگر را بیش از هر فاکتور دیگری، محل رشد و نمو آنان شکل می دهد. این زاویه های فرهنگی تا پیش از حضور رسانه ها پررنگ تر بود. و امّا، هرچه برد انتشار مطالب پهناورتر شد، تاثیر فرهنگ ها را بر یکدیگر مشاهده کردیم. و البته، قدرت رسانه ای ممالک و سابقه ی آنها در این حرفه، قدرت تاثیرگذاری فرهنگ ها بر یکدیگر را تعیین می کرده است. هر چه منتشرات فرهنگی در دسترس تر شدند، تاثیرات آنها مویرگی تر شد.

به نظر می آید که روزنامه های مکتوب می توانست افکار شهرهای بزرگ را متاثر کنند، اما امروز شبکه های اجتماعی می توانند تا دورترین روستاها رسوخ کنند. فارغ از نگاه ارزشی به این پدیده، طیفی از مقاومت و تمکین به ورودی های فرهنگی بوجود آمد که منجر به برخورد نسل ها، سلیقه ها، اعضای خانواده ها و.. شد. این تشکک بویژه در تنوع قومی ما ، قشر شهری، روستائی مطمح نظر است. پرسش این است که تاثیر این گزاره ها بر هر کدام ازاقشار اجتماعی چه بوده است؟ در جستجوی پاسخ و تشریح موضوع ، با « اردشیر گراوند، پژوهشگر اجتماعی و جامعه شناس » گفت و گو  کردیم.

تحصیل راهی برای رهایی از هنجارها و ایجاد باورهای نو

اردشیر گراوند معتقد است که " نظام پیشینه دار هر اجتماعی، برای افراد آن جامعه ایجاد مصونیت می کند.صحبت از تحجر نیست، اما باسوادی افراد، ایجاد نوعی از تحولات اجتماعی را کرده است که چالش برانگیز است.زمانی، افراد از نقاط مختلف کشور به تحصیل عالی مشغول شدند. این تحصیل موجب رهائی از هنجارها و ایجاد باورهای نو در افراد بود؛ که احساس محدودیت را در آنها تولید کرد. در واقع این محدودیت مقایسه آن رهائی با قواعدی است که محل زندگی قبلی آنها را پایدار نگه می داشت. مشکل آنجا ایجاد شد که افراد تصور کردند مدل مقایسه ای آنها می تواند براحتی و سرعت، در منطقه روستائی یا شهرهای محل سکونت آنها اعمال شود. این سبب چالش بین نسل ها بود. سبب چالش بین اقوام شد".

رومینا قربانی نظام اجتماعی و نظام آموزش و ارتباطات جدید

اردشیر گراوند می گوید :جامعه روستائی نمی تواند به حقوقی که به یکباره و به دلیل تحصیل ایجاد شده است تمکین کند. جامعه روستائی به آهستگی با این قواعد سازگار می شوند. بطور مثال آن دختری ( رومینا) که به دست پدرش کشته شد، قربانی نظام اجتماعی است. همچنین می توانیم نظام آموزش و ارتباطات جدید را قاتل او بشمار بیاوریم. نمی توانیم در یک جامعه روستائی انتظار داشته باشیم که دختری با مردی که ترکه کننده بشمار می آید، ارتباط بگیرد و فرار بکند. محدودیت هایی که در جامعه وجود دارد محصول کنترل اجتماعی است که لازمه آن جامعه است.

شیب تند تحصیل دختران  از سال 75

گراوند باتاکید بر اینکه لازم است زیربنای نظام اجتماعی پیشین، پیش از ورود گزاره های جدید لطیف شود تا جامعه توان پذیرش آن را داشته باشد، گفت: از سال 75، سرعت تحصیل و تحول دختران و پسران باشیبی بسیار تند بالا رفت. سوال این است ، آیا تحولات اجتماعی ما در این سالها با همین شیب بالا رفته است. این سرعت به حدی بالا بود که جامعه عقب ماند و پیچیدگی ان را درک نکرد. ما نمی توانیم نسل پیشین را محکوم کنیم که نمی فهمد. نسل پیشین ما بر آن بستر زندگی کرده است.مضاف بر این، همیشه نمی توانیم نسل گذشته را خطاکار یا سطحی تر ببینیم.

تهران عاری از نظام اجتماعی

این پژوهشگر اجتماعی ، در خصوص تمایز ایجاد شده بین اقوام و شهرهای ایران تشریح کرد: در حال حاضر، می توانیم تهران را شهری عاری از نظام اجتماعی بدانیم. در طول 10 سال گذشته قریب به 500 هزار نفر به فضای شهری ایران اضافه شد که شامل افرادی از اقصا نقاط روستائی و شهری می شود. در واقع ما هیچ معیاری برای برآورد نظام شهری تهران، کرج، اصفهان ، قم نداریم. شما نمی توانید مقابل خود کسی را با شاخصه های همسر پیدا کنید. یا کرج را می توانیم شهری فاقد المان های شهری، و درگیر جنون حساب کنیم. ما نمی توانیم هیچ عنصری در این شهر پیدا کنیم که بیانگر نظم اجتماعی باشد.

بقایای نظام فرهنگی در شهرهیی با جمعیتی زیر 100 هزار نفر

گراوند بیان کرد: در شهرهائی که جمعیتی زیر 100 هزار نفر دارند، بقایایی از نظام فرهنگی مانده است. اما همان شهرها هم به دلایل تحصیلات و رسانه ]ای اجتماعی و ... تحت تاثیر قرار گرفته اند. در واقع بلای ما در شهرهای بزرگ دوگانه است. نخست، هجوم افراد از شهرهای دیگر ودوما پوشالی شدن همان نظام فرهنگی است که از آن صحبت می کنیم. این عوامل در شهرهای کوچک و شهرهای بزرگ، عامل تشتت فرهنگی شده است. حتی بقایای نظم اجتماعی که در شهرهای کوچک تا جوامع کم جمعیت تر باقی مانده است، دچار تخللی متاثر از این هجوم فرهنگی است.

گرواند  با تاکید بر اینگه تهاجم فرهنگی امری واقعی است، ابراز کرد: شاید در گذشته خود بنده هم به گمانه هایی که در خصوص هجوم فرهنگی گفته می شد مشکوک بودم. اما امروز می بینم که شاخصه های واقعی آن تخلل در نظم اجتماعی ما ایجاد می کند.بنده نقد تحصیلکردگی را نمی کنم. این امکانی بود که به ما عرضه شد، اما ما ملاحظات لازم را در نظر نگرفتیم. بنابراین امر خیری را به شر تبدیل کردیم.

جابجائی عظیم جمعیت و اخلال فرهنگی بین اقوام

گرواند اشاره کرد: یکی از معضلات ما جابجائی عظیم جمعیت بود . این پدیده اخلال فرهنگی بین اقوام و اقشار شهری و روستائی ایجاد می کند. این موضوع عناصر فرهنگی ریشه دار را کشت یا علیل کرد. در کنار این موضوع شبکه های اجتماعی مشتی آگاهی متشتت به افراد می دهد که آگاهی از طریق آن قوام نخواهد داشت؛ مضاف براین آموزش را تحت لو ای خود قرار می دهد. این دو عامل، اصلی ترین عواملی بود که نظام فرهنگی ما را پراکنده کرد.

گناهکار کیست؟

گرواند در پایان گفت: در این نظام متشتت، حقوقی را برای خود تعریف می کنیم که مشخص نیست از نظر چه کسی حق و منظر چه کسی ناحق است. اگر دوباره به رخداد تلخ رومینا بازگردیم، می توانیم این وقایع را دنبال کنیم. پدری که هنوز در خانه داس دارد، دختری که در مواجهه با رسانه و فضای مجازی و تحصیل و ... برای خود حق یا آزادی قائل شده است، مردی که تمام تنش خالکوبی است و از منظر پدر دخترش را ترکه کرده است.گناهکار کیست؟ نظام اجتماعی. آیا ما ساختار ارزشی منسجمی در آن جامعه داشتیم که حقوق پدر از منظر دختر و حقوق دختر از منظر پدر را مشخص کند. اگر بخواهیم مقصر اصلی این حادثه را پیدا کنیم ، او فقدان، تخلل و فروپاشی نظم اجتماعی است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی