بررسی خشونتی پنهان در روابط زناشویی و خانوادگی
چرا قهر می کنیم ؟ / احساس خود منفی بینی از علل اصلی
رکنا: رفتارهای اعتراضآمیز همراه با قهر کردن نوعی تنبیه دیگران است که از خشم و عصبانیت تبعیت میکنند، این نوع رفتارهای آغشته به قهر نهتنها برای خود بلکه برای دیگران هم نگرانی و اضطراب ایجاد میکنند. کارشناسان معتقدند قهر کردن کار انسانهای ضعیف است، چه بسا که اگر کسی قدرت داشته باشد حرف خودش را با دلیل و مدرک ارائه داده و قهر نمیکند.
قهر کردن و علل آن / به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، مثلا در خانوادههایی که زنان از قدرت کمتری در برابر مردان برخوردار هستند بیشتر از مردان به رفتار قهر کردن متوسل میشوند. این رفتارها زمانی میتواند بنیان یک خانواده را تهدید کند که به رفتاری خطرناک تبدیل شده و فرد در نتیجه آتش خشم درصدد انتقام برآید. اگر نگاهی به اطراف خود بیندازید میبینید که شدیدترین قهرها در بین زن و شوهرها رخ میدهد. به راستی اگر مشکلات را با صبر و شکیبایی و گفتوگویی صمیمانه و به دور از هرگونه رفتار اعتراضآمیز بیان کنیم نهتنها بسیاری از پروندههای طلاق کم میشود بلکه بسیاری از جرمها و اعدامها و شکنجهها نیز از دنیا رخت برمیبندند.
در پروندهای میخوانیم زن و شوهری بهخاطر اینکه 5 سال از هم دور بودند سرانجام پای در دادگاه خانواده گذاشتند تا به زندگی مشترک خود که سالها با قهر سپری شده بود پایان دهند. نگاهی به بیشتر جرائم جنایی و طلاقها نشان میدهد گاه یک قهر کوچک در نتیجه آن کینهتوزی چقدر زندگی فرد را به قهقرا میبرد و پایان جبرانناپذیری را رقم میزند.
مدلهای دستیابی به خواستهها
دکتر جعفر بای، جامعهشناس و آسیبشناس اجتماعی درباره قهر کردن و توسل به رفتارهای زننده برای رسیدن به خواستهها میگوید: افراد برای رسیدن به خواستههایشان روشهای گوناگونی را به کار میگیرند؛ گروهی برای حصول اهداف خویش با رفتار نیکو و اخلاق مناسب و با نرمش مطلوب در رسیدن به خواستههای خود تلاش میکنند، گروه دیگر رفتار اعتراضآمیز توام با خشونت و بداخلاقی دارند، آنان تصور میکنند هر قدر به خشونت متوسل شوند بهتر میتوانند به خواستههای خویش برسند. این افراد سعی میکنند با رفتار اعتراضآمیز و توام با ناسازگاری مطالبات خویش را مطرح کرده و منتظر حصول آن باشند. گروهی برای رسیدن به خواستههای خویش با ترک صحنه و قهر کردن سعی میکنند به خواستههای خویش دست یابند و با اعتراضات توام با ترک قهرآمیز به خواستههای خویش میرسند. همه این مدلهای دستیابی به خواستهها ریشه در خردسالی دارد. چگونگی تکوین شخصیت و رسیدن به خواستههای خویش در خردسالی در شخصیت اینگونه افراد نهادینه شده و بر آن اساس میخواهند شیوههای دستیابی به اهداف خویش را تداوم بخشند ولی منطقیترین روش برای رفتار تلاش و کوشش متناسب با موقعیت خاص است و انتظار میرود انسانها بهصورت منطقی برای رسیدن به اهداف و آرزوهای خویش با کوششی مضاعف و تلاشی منطقی توام با صبوری و به کار بستن عقلانیت و استفاده از ظرفیتهای موجود در مسیر دستیابی به خواستهها تلاش و کوشش کنند و موانع سر راه را یکی پس از دیگری بردارند زیرا هیچ گاه آدمی با توسل به خشونت و اعتراض و قهر نمیتواند بهصورت منطقی به خواستههای خویش برسد و اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد قطعا کوتاهمدت و مقطعی خواهد بود. قهر و ترک کردن صحنه نیز چیزی برای فرد هدیه نمیدهد، قطعا انسان باید امروز برای آینده روشن و درخشان خویش در تلاش و تکاپو باشد و با استفاده از تواناییهای خویش برنامهریزی منطقی و واقعی برای زندگی خویش طراحی کند و متناسب با آن به کار و تلاش و کوشش بپردازد تا موانع موجود نه با قهر کردن بلکه با رفتاری منطقی و توام با صبر و شکیبایی از پیش رو برداشته شده و اهداف موردنظر حاصل شود.
رفتارهای قهرآمیز و پرورش احساس خودمنفیبینی
وی ادامه میدهد: اینکه انسانها چه شناختی از تواناییهای خویش دارند، یا اینکه تا چه اندازه بر نقاط ضعف و قوت خویش تسلط دارند، اراده و پشتکار خویش را چقدر میشناسند و به خویشتن خویش به چه مقدار ایمان دارند بستگی به مهارت خودشناسی آنان دارد. انسان در خودشناسی نیز رویکرد اجتماعی دارد چراکه خود را در آینه دیگران میبیند. طرز تلقی قضاوت و نگرش دیگران نسبت به ما تصویر خود را در آدمی میسازد. پس تعاریف، نقادیها، تمجید، انتقادات و شیوه برخورد و رویکرد و نگرش آنان نسبت به فرد خود فرد را میشناساند یعنی انسان خودش را در آینه دیگران میبیند.
اگر اطرافیان با نگاه مثبت به تواناییهای فرد اشاره کنند و درصدد برجسته کردن جنبههای مثبت آدمی باشند این اقدام میتواند آثار پربرکتی را به ارمغان بیاورد ولی اگر توامان فرد مورد انتقاد و نقادیهای اطرافیان قرار بگیرد و مرتب کاستیها و ضعفهای او به رخ کشیده شود و از او پیوسته انتقاد کنند خود مثبتبینی فرد به خود منفینگری تبدیل میشود و او نسبت به خویشتن خویش نگرش توام با ضعف و ناتوانی خواهد داشت و این امر هیچ گاه استعدادها و تواناییهای او را شکوفا نخواهد کرد و فرد در تامین خواستههای خویش با ضعف و کاستی مواجه خواهد شد. به همین دلیل توصیه میشود انسان در محیطهای اجتماعی غنی که تکانههای عصبی مثبت را برای فرد به همراه دارد زندگی کند تا اتکا به نفس و عزت نفس فرد تقویت یافته و او بتواند با پشتکار و اراده قوی تواناییها و استعداد خویش را شکوفا کرده و خواستههای بلندمرتبهای را در زندگی خویش محقق سازد. به همین خاطر به پدران و مادران توصیه میشود در شکلگیری شخصیت فرزندان با تاکید بر جنبههای مثبت به پرورش آنها بپردازند.
به رخ کشیدن ضعفها و کاستیها میتواند احساس خود منفیبینی را در فرد تقویت کرده و باعث سستی در اراده و ضعف در پشتکار او شده و از او موجودی ناتوان و ضعیف در جامعه متجلی کند، بهطوریکه با هر برخوردی رفتار قهرآمیزی از خود نشان داده و این واکنش منفی به یک عادت رفتاری در او تبدیل میشود زیرا پرورش احساس خودمنفیبینی منجر به بروز رفتارهای قهرآمیز میشود.
موضعگیریهای گوناگون در رسیدن به خواستهها
این جامعهشناس با اشاره به اینکه روشهای رسیدن به اهداف و خواستهها در گروههای سنی مختلف متفاوت است، اظهار کرد: شکلگیری شخصیت در گروههای سنی کودکی سنگ بنای اولیه رشد شخصیت محسوب میشود که میتواند تاثیر بسزایی در ایجاد طرز تلقی و نگرش فرد به خویشتن را فراهم سازد و این امر شیوههای رسیدن به اهداف و خواستههای فرد را در جامعه تعیین میکند. نوجوانی که دوره پر فراز و نشیب عمر آدمی محسوب میشود دوران شک و تردید است چون انسانها از کودکی یاد گرفتهاند برای تثبیت یافتههای پیشین خویش نگاهی توام با شک و تردید داشته باشند، به همین دلیل این دوره، دوره بسیار حساس و پرتلاطمی برای آدمی است تا او با شخصیت کامل شود ولی دوران جوانی که تثبیت یافتهها و شکلگیری شخصیت افراد است آینه تمامنمای رفتارهای پیشین است و فرد متناسب با دریافتهای اطرافیان مدل دستیابی به اهداف خویش را تعیین میکند و بر آن اساس برای خواسته خویش موضع گیری میکند.
پیوندهای اجتماعی یکی از آثار پربرکت تعاملات غنی اجتماعی
تعاملات بین فردی انسانها در جوامع مختلف منش و تیپ شخصیتی فرد را میسازد و چگونگی و نوع تعاملات باعث رشد و شکوفایی یا رخوت و خمودی در بروز تواناییها، مهارتها و شکوفایی ظرفیتهای آدمی میشود. روانشناسان اجتماعی معتقدند انسان متناسب با تعاملات اجتماعی رفتارهای خویش را تنظیم میکند و بر آن اساس کنش و واکنشهای مناسب و مطلوب را در جامعه از خود بروز میدهد، هر قدر این ارتباطات درست صورت پذیرد ظرفیت و تواناییهای انسان بارورتر، غنیتر و شکوفاتر خواهد شد و به هر اندازه تعاملات بین فردی ضعیف و سست باشد ظرفیتها ناقص و تواناییها سست و ضعیف خواهند شد. پیوندهای اجتماعی یکی از آثار پربرکت تعاملات غنی اجتماعی است که در پرورش شخصیت شهروندان تاثیر بسزایی دارد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر