شرکت سیار مسافرکش برقی + فیلم
رکنا: " خرید یا اجاره مغازه درگیری های خودش را دارد ، با این انتخاب هم مسافرکشی می کنم و هم در کنارش برقکاری ، روزانه مشتری بیشتری هم جذب می کنم و همزمان سر دو شغل هستم..."
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ابتدای خیابان میرزای شیرازی در خیابان بهشتی ایستاده و منتظر خودرویی سواری برای رفتن به کریمخان بودم. پرایدی روبرویم ایستاد و سوار شدم. در مسیر کاغذی که روی داشبورد ماشینش چسبانده بود توجه ام را جلب کرد.
نوشته بود: «خدمات برق و تلفن » در ابتدا فکر کردم که او نیز جزوی از آمار بیکاران کشور محسوب می شود که مغازه ای او را به کار نگرفته و یا نتوانسته برای خود مغازه ای تهیه کند و برای تامین مخارج زندگی مجبور شده است هم مسافرکشی کند و هم از تخصص خود برقکاری استفاده کند ولی تصورم اشتباه بود!
" خرید یا اجاره مغازه درگیری های خودش را دارد ، با این انتخاب هم مسافرکشی می کنم و هم در کنارش برقکاری ، روزانه مشتری بیشتری هم جذب می کنم و همزمان سر دو شغل هستم..."
نامش سعید است و 52 سال سن دارد. می گوید از 15 سالگی سرکار میرفته و چنین توضیح می دهد : اصالتا اهل فراهان هستم اما از کودکی در نظام آباد تهران زندگی می کنیم . پدرم برقکار بود ، از همان بچگی همراه با پدر سرکار می رفتم و کار برق ساختمان انجام می دادم . پدرم خیلی هم سرکار سختگیر بود. کم کاری می کردیم بلوز ، کت و هر چه دم دستش بود به سمتمان پرتاب می کرد می گفت :" بچه بیا کار کن"!
البته اگر اهمیت نمیدادیم کار را نیز یاد نمیگرفتیم. به یاد دارم که در تهرانپارس زمانی که خانه ها ویلایی بودند سیم کشی با سیم های بریکمن انجام می دادیم.
می گوید در تمام این سال ها در خانه پدری زندگی کرده است نه اینکه نتواند خانه ای برای خود بخرد بلکه سبک زندگیشان اینگونه است که دور هم زندگی می کنند و از این شرایط هم بسیار راضی هستند.
می گوید در نارمک مغازه الکتریکی دارند ولی مسافرکشی جزو شگردهایش برای جلب مشتری است .
"حتی بهتر از مغازه جواب داده است و مشتری بیشتری جلب کرده ام.تابستان ها برای سرویس کولر از بالا تا پایین شهر مشتری دارم و ایاب ذهاب را میگیرم و فقط هم با همین تبلیغ ساده که برروی داشبورد ماشین چسبانده ام توانستم اینگونه مشتری جلب کنم."
تاکید میکند: "سه سال آژانس کار کردم و تمام خیابان های شهر را از بر هستم. با این روش با یک تیر دو نشان میزنم و دو شغل را همزمان اداره می کنم. خداروشکر وضعیت مالی خوبی دارم ."
دو پسر دارد که یکی از آنها دانشجو و دیگر دانش آموز است. میگوید کتاب قرآن در خودروام دارم هر دفعه مشتری نایاب می شود شروع می کنم به قرآن خواندن و بلافاصله مشتری پیدا می شود . خداروشکر آنقدر هم کار دارم که گاهی مشتریان خود را به افراد دیگری معرفی میکنم....
خبرنگار: علی چاهه
ارسال نظر