دو عکاس خبری در سومین سالگرد پلاسکو :
خبر شهادتمان در انفجار پلاسکو را دریافت کردیم / در یک قدمی مرگ فقط عکس می گرفتیم !+ فیلم و عکس
رکنا: دوقیقه قبل از ساعت 8 صبح روز پنجشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۵ آتش به جان ساختمان پلاسکو افتاد. ساختمانی لقب اولین آسمانخراش و ساختمان مدرن خاورمیانه را یدک می کشید. پلاسکو تا ساعت 11:30 تاب آورد و در آخر تسلیم آتش شد و 16 آتش نشان را در خود فرو خورد .
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، آواربرداری پلاسکو 9 روز طول کشید. اهالی رسانه از دقایق اول وقوع حادثه در محل حضور پیدا کرده و گزارش، تصویر و عکس های لحظه به لحظه مخابره می شد.
پلاسکو سال 95 فروریخت و حال در سال 98 و در سومین سالگرد این حادثه؛ آخرین خبرها از وضعیت بازسازی این ساختمان فروریخته اینگونه است که فتاح- رئیس بنیاد مستضعفان ، سوم دی ماه 98 چنین گفت: "پلاسکو تا نیمه سال آینده ساخته شده و تحویل داده می شود و امیدواریم تا سال آینده هیچ پروژه باقی ماندهای نداشته باشیم. پلاسکو با سرعت و با هزینه بنیاد مستضعفان در حال ساخت است و هیچ مشکلی از بابت پولی و مالی نداریم اما برخی ادعا میکنند که ما باید عوارض پرداخت کنیم در حالی که عوارض ما باید از محلی باشد که از آن سود میکنیم، این در حالی است که نه تنها هیچ سودی در پلاسکو برای ما قابل تصور نیست بلکه از نظر حقوقی ما نباید پلاسکو را بسازیم اما با توجه به اینکه بسیاری از کسبه آنجا بیکار شدهاند و داراییشان سوخته است پلاسکو ۵۲ ساله فرسوده را نو نوار خواهیم کرد."
واما در همان روز اول حادثه ، درست دقایقی بعد از انتشار خبر فروریختن پلاسکو که همچون موجی پرسرعت در فضای رسانه ها و شبکه های مجازی و اخبار دهان به دهان مردم جاری شد ، یک شایعه مطرح شد و آن اینکه ، عکاسانی که برای تهیه گزارش تصویری به محل حادثه آمده بودند با ریزش پلاسکو آنها نیز همراه آتش نشانان باقی مانده در ساختمان ، جان باختند. ولی این شایعه خیلی زود تکذیب شد. ولی این خبر نادرست ،توجه همه را به حضور عکاسان در محل حادثه جلب کرد و اهمیت کار حساس آنان در شرایط خبری که هر لحظه امکان دارد جان آنها را نیز بگیرد.
عکاسان زیادی ؛آنجا بودند و می توان گفت که ثانیه به ثانیه آن روزها را ثبت کردند و با هر عکسی که گرفتن ، قابی از خاطره در ذهن خودشان شکل بست .
در ادامه گفتگو با دو عکاسی را می خوانید که با آتش گرفتن پلاسکو آنجا حاضر شدند و با فروریختنش بودند و تا پایان اطفا حریق و خارج کردن اجساد آتش نشانان آنجا را ترک نکردند و هنوز خاطره آن روزها ذهنشان را ترک نکرده است .
درخواست شهید امینی را رد کردم
حسین تهرانی، عکاس همشهری از عکاسانی بود که از لحظه اول در صحنه حادثه حاضر شده بود. او در گفتگو با خبرنگار رکنا تاکید کرد: ساعت 8 به من اطلاع دادند که پلاسکو آتش گرفته است. به پلاسکو رسیدم، آتش نشانان در حال اطفای حریق بودند، من هم عکاسی را شروع کردم.
زمانی که حریق تمام شد شهید امینی گفت: «بریم از داخل عکس بگیر.» گفتم: «می ترسم!» گفت: «بعد از چند سال عکاس خبری بودند هنوز از حریق می ترسی؟ گفتم: می ترسم!» داخل ساختمان نرفتم و شهید امینی وارد پلاسکو شد. بعد از چند ساعت صدای مهیبی آمد. شهید امینی و چند آتش نشان دیگر کنار پنجره بودند که ساختمان فرو ریخت. پلاسکو با صدای وحشتناکی ریزش کرد ،صدایی که تا آن روز نشنیده بودم .
زمانی که ساختمان شروع به ترک خوردن کرد ، همه ترسیدیم. صدای ترک خوردن ها به شکلی بود که همه شروع کردیم به فاصله گرفتن از ساختمان ، ولی با خودم گفتم چه کسی باید عکس این تصاویر را بگیرد تا نشان دهد در پلاسکو چه اتفاقی افتاده است؟ ایستادم ، نرفتم ، شروع کردم به عکس گرفتن و ناگهان ساختمان فروریخت، با آن صدای مهیب . کنار یکی از ماشین های آتش نشانی بودم ، از لحظه ای که صدای مهیب آمد تا لحظه فرو ریختن پلاسکو عکس گرفتم.
دیدن کسانی که در ساختمان بودند و پلاسکو فرو ریخت و گریه بچه ها بدترین لحظه بود. آنقدر بهت زده این تصویر شده بودم که دستانم انگار قفل کرده بود و نمی توانستم عکس بگیرم ، همین شد که از گریه کردن آتش نشان ها عکس نگرفتم. در شوک بودم. بعد از ریزش فقط تماشا کردم. شهید امینی داشت از بالای ساختمان نگاه می کرد و کمک می خواست... بدترین لحظه بود.
تهرانی با گفتن از اینکه مغازه دارها با آتش نشانان داخل ساختمان رفتند تا امانت ها را از مغازه هایشان بردارند. زمانی که بالا رفتند پله های پلاسکو ریزش کرد. ادامه داد : یعنی اولین ریزش پلاسکو اتفاق افتاد. شیشه ها خرد می شد و به خیابان می ریخت. یکسری از آتش نشان ها که برای کمک رفته بودند نتوانستند از پنجره پلاسکو بیرون بیایند. نمی شد کاری کرد فقط باید خودشان را نجات می دادند. حریق زیاد بود و شرایط سخت. زمانی که ما رسیدیم خیابان ها خوب بود ولی جمعیت از هر طرف به سوی پلاسکو می آمد و ساعت 9 و نیم همه راه ها و مسیری رسیدن ماشین های امداد بسته شده بود و جمعیت فقط موبایل به دست داشتند و فیلمبرداری و عکاسی می کردند.
عکاس روزنامه همشهری با بیان این که بیشتر عکس های من از ساختمان بود و از مردم عکس نگرفتم، گفت: ساختمان ریزش کرده بود و همه گریه می کردند. چند دقیقه بعد خانواده آتش نشان ها آمدند و منتظر عزیزانشان یا یک نشانه بودند اما فقط لباس های انفرادی، کپسول و کلاه آتش نشان ها پیدا شد... همین! به جز یکی از شهدای آتش نشان که به دلیل سوختگی در آمبولانس شهید شد. اولین جنازه قبل از ریختن پلاسکو از ساختمان بیرون آمد.اما هیچ جسدی از 15آتش نشان دیگر به دست نیامد چون حرارت و آوار زیاد بود.
او افزود: دو هفته قبل از حادثه پلاسکو در تهران باران آمد و خانمی در کانال آب افتاد. شهید امینی و همکارانش به جستجوی او رفتند ، من هم همراه این تیم عملیاتی بودم . کانال خیابان پاسداران تا ورامین را جستجو کردند اما جسدی پیدا نکردند. چون بیشتر حادثه های حریق و نجات را با آنها بودم افسوس می خورم.
تهرانی با اشاره به این که وقتی پلاسکو فروریخت و خانواده ام از خبر با خبر شدند و تا صدایم را بشنوند همچون خانواده های جانباختگان پلاسکو دقایقشان گذشت تاکید کرد: بعد از فرو ریختن پلاسکو اعلام شد که چند عکاس داخل ساختمان بودند. من تا 8 شب در صحنه حادثه بودم و کسی از زنده بودن من خبر نداشت. خانواده ام این ساعت ها تا بدترین اتفاقات را برایم متصور شده بودند و چون نمی توانستند با من تماس برقرار کنند همچون عزاداران شده بودند.
تهرانی در پایان گفت :خاطره ریزش ساختمان از یادم نمی رود. مردم سریع به کمک آمدند و کمک می کردند و حتی برای آتش نشانان غذا می آوردند. یکسری از هنرمندان نیز برای آرامش آتش نشانان دسته گل به آنها می دادند و تسلیت می گفتند. تمام ایستگاه های آتش نشانی شمع روشن کرده بودند و مردم دستهای آتش نشان ها را می بوسیدند و گریه می کردند.
من شهید نشدم
جواد هادی در زمان حادثه ساختمان پلاسکو عکاس خبرگزاری فارس بود. او نیز در گفتگو با خبرنگار اجتماعی رکنا درباره روز اول حادثه پلاسکو گفت: جزو اولین عکاسان خبری بودم که آن روز به پلاسکو رسیدم. دبیر عکس با من تماس گرفت و من همان لحظه به سمت پلاسکو راه افتادم. اولین عکس را با موبایل به خبرگزاری رساندم که اولین عکس در خبرگزاری و رسانه های ایران از آتش سوزی پلاسکو بود. لحظه ای که من از ساختمان خارج شدم یک عکس گرفتم که تعداد زیادی آدم در ساختمان مشغول تماشا هستند. آن عکس 10 دقیقه قبل از ریزش پلاسکو بود.
یکی از ماموران آتش نشانی گفت: تعداد محدودی از عکاس های خبری می توانند وارد ساختمان شوند. بروند کلاه ایمنی بگیرند. من کلاه را گرفتم و همراه 3-4 عکاس دیگر وارد ساختمان شدیم. با شهید علی امینی به همراه تیمش طبقه به طبقه بالا می رفتیم و از تلاش بی وقفه آتش نشانها عکس می گرفتیم. از مغازه ها نیز عکس می گرفتم. از تلاش برای آزادسازی آسانسورها هم عکس دارم. طبقه هفتم آخرین طبقه بود و نمی شد بالاتر از آن رفت. طبقه هفتم به بالا دود غلیظی جمع شده بود که نمی شد جلوتر رفت و آتش نشانها از همانجا در حال مهار آتش بودند.
شهید امینی داشت فریاد می زد: «ساختمان را خالی کنید. اینجا امنیت ندارد!» من آخرین عکاسی بودم که آنجا حضور داشتم و تا لحظه ای که می شد ماند و عکس گرفت ، ماندم و عکس گرفتم. تا لحظه خروج از ساختمان از همه عکس می گرفتم.
اصلا احتمال نمی دادیم ساختمان بریزد هر چند همان دقایق اول ماموری که پایین بود با قاطعیت گفت این ساختمان می ریزد. این در ذهن من بود ولی باز هم این احتمال را نمی دادم که ساختمان فرو بریزد ولی وقتی شهید امینی فریاد زد تخلیه ساختمان شروع شد. نمی دانم طبقه سوم بود یا چهارم یک لحظه به خودم گفتم: «در یکی از مغازه ها قایم شو، تا بعد از مهار آتش بتوانی عکس بگیری و و عمق فاجعه را نشان دهی» اما نمی دانم چه شد که به این فکر افتادم به خبرگزاری بروم و عکس ها را تحویل دهم و برگردم و همین شد که از ساختمان خارج شدم .وقتی رسیدم خبرگزاری پلاسکو ریخت!
عکاس سابق خبرگزاری فارس تاکید کرد: شهید علی امینی تاثیر مستقیمی در زندگی من داشت. خودم با چشم خودم دیدم که یک انسان با این که جانش در خطر است اما تا لحظه آخر به فکر جان هموطنانش است. عکسی که از لحظه آخر زندگی شهید امینی گرفتند را دیدم. هیچ راه نجاتی نبود و شهید امینی و همه آنهایی که بیرون بودند می دانستند که شهید امینی و آتش نشانان دیگر که در میان دود و آتش مانده بودند با فرو ریختند ساختمان نمی توانستند زنده بمانند. امکان ندارد سرمزار شهدای آتش نشان نروم.
خبر شهادتم را برایم می فرستادند و من نگاه می کردم
او تاکید کرد: حادثه پلاسکو تاثیرگذارترین اتفاق زندگی من بود. بعد از فرو ریختن پلاسکو ، شایعه شد که سه عکاس که داخل ساختمان بودند جانباختند و خبر شهادتتم را برایم می فرستادند و من نگاه می کردم. به سرعت به خبرگزاری و خانواده ام اطلاع دادم. از لحاظ روحی در شرایطی بودم که خودم باور کرده بودم کشته شده ام . احساس می کردم روح هستم. به من تلقین شده بود و اتفاقات بدی را با چشم خودم دیده بودم. احساس می کردم در دنیای دیگری هستم.
چند دقیقه بعد از اینکه از 200 نفر داخل ساختمان عکس گرفتم ، پلاسکو ریخت
عکاس خبرگزاری فارس با اشاره به آخرین عکسی که قبل از خروج از پلاسکو گرفته، افزود: قبل از حرکت به سمت خبرگزاری یک عکس گرفتم که همه رسانه ها هم کار کردند. به دلیل آن که خیلی ها می گفتند تعداد کشته ها بیشتر از چیزی است که اعلام شده و به عکس من استناد می کردند. تعداد زیادی در کادر من بودند و زمان زیادی هم از گرفتن آن عکس تا ریختن پلاسکو نگذشت! اگر قرار بود این آدمها از ساختمان خارج شوند زمان می برد. به غیر از آن عکس در طبقات نیز آدم های زیادی (آتش نشان، مغازه دار، کارگر) در ساختمان دیدم. پلاسکو در آن زمان خیلی پرتردد بود. نمی دانم واقعا چه بلایی سر آن آدم ها آمده است. واقعا از ساختمان خارج شدند؟ ولی آنچه که من ثبت کردم شاید تعداد 150 تا200 نفر قبل از ریزش در ساختمان بودند.
هادی با بیان این که دو، شب در زمان آواربرداری به پلاسکو رفته است، تاکید کرد: هوا خیلی سرد بود. حتی یک روز برف و کولاک خیلی سنگینی آمد ولی آتش نشان ها با توجه به شایعه زنده بودن عده ای حتی یک لحظه هم از تلاش دست نکشیدند. همه مردم تلاش آنها را دیدند. این اتفاق بد پیامد خیلی خوبی داشت و آن ایجاد اتحاد و همدلی بین مردم بود. مردم از طریق رسانه ها پیگیر لحظه به لحظه پلاسکو بودند. در سرمای سخت مردم شاهد تلاش بی وقفه آتش نشانها، نیروی انتظامی، یگانه ویژه و... بودند. مردم دیدند که آنها از جان و خانواده هایشان زدند تا خدمت کنند. این دلگرمی را بین مسئولان مربوطه و مردم ایجاد کرد. هر موقع از پلاسکو حرفی به میان می آید اولین تصویر که در ذهنم نقش می بندد شهید امینی است.
کل حادثه پلاسکو برای من نماد مقاومت و استقامت است. بعد از حادثه پلاسکو متوجه شدم که قرار بود شهید امینی بازنشسته شود. هنوز هم با یادآوری پلاسکو بغض می کنم چرا که پلاسکو نشان داد هنوز هم هستند کسانی که خالصانه جان خودشان را کف دستشان می گیرند و به مردم خدمت می کنند.
خبرنگار: پریسا هاشمی
فیلم و تدوین: علیرضا ابراهیمی-میلاد قرنجیک
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر