جدال یک زن برای نجات دختر 6 ساله اش در تهران / هستی ام مُرد ، اما شما هم نیامدید! + فیلم و عکس
رکنا: آزاده ، دخترم مُرد! دخترم مُرد و شما هم نیامدید!پزشک نبود. بیمارستان پذیرش نکرد. هستی ام وقتی دستش را گرفته بودم مُرد.... 76 روز در تهران، سرگردان و آواره بین بیماستان های تهران بودم. هستی می توانست زنده بماند ، پرستارها، اشک ریختند، او همیشه دست مهربان آنها را می بوسید اما ....
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، هستی 6 ساله بامداد روز پنجشنبه 28 آذرماه جان باخت. دختر مهربانی که روزهای زیادی درد کشید . وقتی پرستاران بالای سرش می آمدند ،دست آنان را می بوسید و تشکر می کرد .
دکتر (الف) به من گفت دختر تو تا پنجشنبه بیشتر زنده نیست. یکی میگفت دخترم سل دارد. اما چرا کسی از او آزمایش نگرفت....
خبرنگار: کاش اجازه میدادید ، گزارش را بعد از ظهر کار کنیم!
مادر هستی : فکر میکردم به بچه ام فردا تخت میدهند. چه می دانستم ، چه می دانستم چند ساعت دیگر دخترم نیست....
12 ساعت قبل
یک منبع آگاه از بیمارستان مرکز طبی با رکنا تماس میگیرد که دختر بچه ای به بیمارستان مراجعه کرده است اما از پذیرش او امتناع میکنند. او تاکید میکند که اگر این دختر 6 ساله را زیر دستگاه نبرند، جان خود را از دست میدهد.
11ساعت قبل
خبرنگار رکنا به بیمارستان مراجعه کرده و به دنبال مادر میگردد. در حالی که عده ای دور مادر حلقه زده بودند به او میگفتند که مصاحبه نکند اما مادر هستی به بیرون از بیمارستان آمد و گفتوگو آغاز شد.
مادر هستی : مهرماه خانه و زندگی امان را در شمال رها کردیم و به تهران آمدیم. دختر من مبتلا به بیماری آنمی آپلاستیک است که پس از چند ماه آزمایش تشخیص دادند، نیاز به پیوند مغز و استخوان دارد. از بدو ورود به بیمارستان بهرامی تهران دخترم دندان درد داشت.هر چه گفتیم برای دندان دردش کاری نکردند و آبسه دندانش بزرگ و بزرگ تر شد.
او با بیان اینکه در بیمارستان میگفتند که ما دندان پزشک نداریم و نمیتوانیم شما را بدون اینکه ترخیص کنیم به بیرون انتقال دهیم ادامه داد : همه بیمارستان های شهر را زیر پا گذاشتیم تا آبسه دندان های دخترم را درمان کنند اما هیچ بیمارستانی جز بهرامی که از امکانات لازم نیز برخوردار نیست او را نپذیرفت.
8 ساعت قبل
مادر هستی با خبرنگار رکنا تماس گرفت و خواهش کرد مصاحبه را کار نکنیم چرا که بیمارستان بهرامی فرزندش را دوباره پذیرش کرده بود و هستی از مرکز طبی به بیمارستان بهرامی منتقل شده بود .
4ساعت قبل
ساعت 22 شب روز چهارشنبه 27 آذرماه، مادر هستی با خبرنگار اجتماعی رکنا تماس می گیرد: "دخترم!دخترم دارد می میرد! کمک کنید. با دوربین بیایید . فیلم بگیرید . دخترم دارد می میرد. بیایید فیلم بگیرید، پخش کنید شاید دکتری پیدا شود به داد فرزندم برسد... بیاید ...."
گفتیم: صبح حتما می آییم .... غافل از اینکه صبح دیگر هستی کوچولو نیست و هزاران افسوس بر دل ما می ماند ............
مرگ هستی، ساعت 1:49 دقیقه بامداد 28 آذر
بامداد پنجشنبه، مادر هستی تماس گرفت : آزاده! دخترم فوت کرد... آزاده! دخترم مُرد... پذیرش نکردند ، دخترم مُرد ....
8 ساعت بعد از فوت
هشت ساعت بعد از درگذشت هستی کوچولو! با دکتر توتونچی معاونت درمان مرکز طبی تماس می گیریم. او در پاسخ به این سوال که با توجه به وضعیت کودک ، چرا پذیرش دخترک بیمار صورت نگرفت ، گفت: قبول کردن بیمار ، شرایطی دارد اما اول از همه شما باید نوع بیماری را بشناسید.
وقتی به دکتر توتونچی میگویم هستی بیماری آنمی آپلاستیک داشته می گوید: بدترین نوع بیماری را داشته است . آیا شما آنمی آپلاستیک را میشناسید؟ بررسی های لازم را ما انجام داده ایم و این کودک نزدیک یک ماه در بیمارستان بهرامی بستری بوده است. کارهای پزشکی برای درمان صورت گرفته بود.
سخنان معاونت درمان مرکز طبی در حالی مطرح شد که 8 ساعت قبل از درگذشت دختر بچه مادر با ما تماس گرفت و این خبر را داد که بیمارستان مرکز طبی قول داده است فردا دخترم را بستری کنند.
دکتر توتونچی نیز با تایید این مسئله میافزاید : شما خیلی از مسائل را میدانید و بسیاری از مسائل دیگر را نمیدانید. آی سی یوهای ما خالی نیستند و از آنجایی که ما یک مرکز ریفرال هستیم ، مراکز درمانی دیگر نمی توانند کاری که ما انجام می دهیم را انجام دهند . ولی محدودیت داریم . بیماران ما دچار بیماری های سخت و پیچیده هستند. بنابراین به راحتی نمیتوانیم با تخت های خود بازی کنیم. نمیشود بیمار را به اسم ویزیت به مرکز بیاورند اما بعد بخواهند او را بستری کنند. انتقال به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان آداب خاص خود را دارد.
و اما هستی مُرد....
آنمی آپلاستیک چیست؟
گفتنی است درمان آنمی آپلاستیک بستگی به شدت بیماری دارد . مبتلایان به سیتوپنی خفیف را می توان تحت پیگیری انتظاری قرار داد . اما بیماران مبتلا به آنمی آپلاستیک شدید براساس شمارش سلول های خونی محیطی ( که به صورت شمارش پلاکت کمتر از 20 هزار میلی لیتر شمارش نوتروفیل کمتر از 500 میلی لیتر آنمی با شمارش رتیکولوسیت تصحیح شده کمتر از یک درصد و سلولاریته مغز استخوان 5 درصد تا 10 درصد تعریف می شود ) متوسط بقای متوسط کمی بدون درمان خواهند داشت که بین 12 تا 6 ماه است . از آنجا که اکثر بیماران در اثر عفونت های طاقت فرسا می میرند ، در بیماران دچار نوتروپنی شدید مراقبت حمایتی با آنتی بیوتیک های وسیع الطیف و نیز داروهای ضر ویروسی و ضد قارچی ممکن است ضروری باشد . در بیماران دچار علائم شدید ، تزریق پلاکت و گویچه های قرمز خون مفید است .
رویکرد درمانی فعلی برای آنمی آپلاستیک ، معطوف به جایگزینی سلولهای بنیادی ناقص می باشد که از طریق پیوند سلولهای بنیادی یا کنترل پاسخ های ایمنی افراطی صورت می گیرد . در تمامی بیماران جوان مبتلا به کم خونی شدید آپلاستیک در صورتی که یک دهنده مغز استخوان با HLA سازگار وجود داشته باشد ، باید پیوند مغز استخوان آلوژنیک صورت بگیرد . این اقدام با هدف بازگشت کارکرد سلول های بنیادی به حد طبیعی انجام می شود و تنها روشی است که ممکن است سبب شفای قطعی شود .
هر چند طول عمر طولانی مدت بیماران کوچکتر از 3 سال که از برادر و خواهر خود پیوند گرفته باشند عالی است . (75 تا 95 درصد ) ، اما عوارض ناشی از پیوند و کنترل عوارض درازمدت ، معضل مداومی است که بیماران با آن روبرو هستند . نتیجه در بیماران بزرگتر از 4 سال یا آن ها که پیوند شده بدون آنکه دهنده ای با HLA مناسب وجود داشته باشد ، مأیوس کننده است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
خبرنگار: آزاده مختاری، علی چاهه
هیچ نظری ندارم جزاینکه تاسف بخورم به جای کارکنان بیمارستان بهرامی و دکتر طوطونچی از شرمندگی و سر افکندگی سرم و پایین بندازم .پزشکی که به سوگند نامه فارغ التحصیلی اعتنا نکنه باید مطبش و گل گرفت اگه واقعیت داشته باشه .نمی دونم چه بلائی سر مملکتمون اومده که انقدر بی رحم ،سنگدل و بی تفاوت شدن .آیا گوشت خوک می خورن چون بی غیرت ترین حیوان و موجود زنده فقط خوکه .دکتر غریب کجا پزشک های ما کجا ؟؟؟؟متاسفم
خیلی متاثرونا راحت شدم.آخه واقعاکسی جوابگو نیست؟اگه بچه خودشون هم مثل این دختربچه بود همینطور بی تفاوت بودن ؟
خدا به مادر و پدرش صبر بده 😔😔😔😔
من یک پرستارم وقتی که خودم را بازنشسته کردم ولی من واقعا عاشق کارم بودم با مریضها همیشه مهربان بودم واقعا از خودم مایه میگذاشتم ولی متاسفانه مسئولین مرا دوست نداشتند که هیچ اذیتم میکردندایکاش مسئولیتی داشتم وپدر افرادیکه را حق بیمار را نادیده میگیرند میتوانستم بگیرم
فقط میتونم بگم خدا به خانوادش صبر بده و همین بلا سر مسولین بیاد که بفهمن مادرش چی کشیده
مرگ کودکان معصوم هر جای دنیا مخصوصا این کودک معصوم که ا حتمالا ناشی از نبود تجهیرات مدرن وکم بود دارو وعدم پذیرش بیمارستان بوده است مرا سخت وسخت رنجاند.مسئولین عزیز کشور کسایی که پزشک هستین تو رو خدا نذارین کودکان سرزمینمان به همین راحتی پرپر شن .هر امکاناتی نیازشونه از منابع کشور بگیرین.باور کنین خدایش درد کوچولو برای کودک زیاده چه برسه هم درد بیماری لاعلاجی مبتلا بشه از طرفی دارو تجهیزات نباشه شما رو به وجدانتان می سپارم.
سلام من هم چند بار پسرم حالش خیلی بد بود به بیمارستان ... مراجعه کردم که اصلاً رسیدگی نمی کردن ومن هم مجبور شدم که پسرم رو بلافاصله به جای دیگری ببرم. بالاخره پس با این دیر کرد هاشون یه بچه رو به کشتن دادن. امید وارم که کمی رسیدگی بشه.
متاسفانه این بی تفاوتیها همه جاوجوددارمن خودم تجربه کردم هیچ کس کارشودرست انجام نمیده راحت حقوقشونم میگیرن میذارن جیبشون ، ادمهای بدبخت بیچاره کوچکترین اشتباهوکنندمجازات میشن ولی ادمهای که سرشغل دولتی هستن هیچ وقت تاوان کارشونونمیدن اوناهمیشه محترم هستن بقیه هم ارازل اوباش
حضراتی که می گویند ما در پزشکی فلان هستیم و رتبه فلان را داریم بفرمایید پاسخ دهید خواهشا اگر غیرت دارید پاسخ دهید
من دو سال پیش بخاطر بیماری دخترم به مرکز طبی کودکان مراجعه کردم با اینکه نسخه ی اورژانسی پزشک دستم بود که باید حتما مورد برسی قرار بگیره بهم وقت ویزیت ندادن ،اصلا به التماسهام محل نگذاشتن هر جا که بخوای رفتم داخل بیمارستان به همه التماس کردم که بزارن دکتر دخترمو ویزیت کنه هیشکی بخدا محل نزاشت انگار من مجرم بودم باهام یجوری حرف میزدن که انگار ارث پدریشون رو خوردم،
جلوی چشم خودم پرستار درمانگاه غدد برد داخل چون سفارش شده بود،
تا دیر وقت موندم مریضها که تموم شد دکتر خواست از درمانگاه بره بیرون رفتم جلوش روگرفتم و گریه کردم خانم دکتر سیاری فرد تا حال منو دید برگشت به پرستار گفت چرا نزاشتی این بیاد داخل پرستار گفت ایشون وقت قبلی نداشتن گفت نسخه دستش مگه نمیبینی اورژاسی نوشته
بیچاره
ین اتفاق چهار سال پیش تو کرمانشاه برای مادر جوان من پیش اومد دو تا بیمارستان اینقدر برای دادن تخت مراقبت های ویژه دست دست کردن که مادرم رفت تو کما و دو روز بعد خیلی ارام از دستش دادیم بعدا فهمیدیم بیمارستان ها از ترس اینکه آمار فوتیشون بالا نره از پذیذش لیماران بدحال خود داری می کنن شکایتم کردیم اماِِ...... تسلیت می گم این خانواده داغدار
واقعا باید ابراز تاسف کرد برای کسانی که اینقدر راحت باعث مرگ کودکان بی گناه میشن . آقای دکتر توتونچی معاونت کادر درمانی اگه بچه خودتم خدای نکرده چنین بیماری بگیره همین مراحل رو طی میکنی؟آیا چیزی بنام عذاب وجدان به سراغ شما نمیاد؟
جان یک آدم کمتراز شرایط شما کثافتهاست
سلام..البته یکسری کاستی های سخت افزاری هست درسته...اما این آقای دکتر میتونه لحنش رو عوض کنه و طلبکار نباشه...باید بدونه بدهکار اینمردمه بدهکار این سرزمینه...حداقل همدردی کنه معذرت خواهی کنه..
آقای دکتر اگه فرزند خودتم بود دنبال ظوابط بودی مرد حسابی بچه مردم جلوی چشمش داره پرپر میشه اونوقت میگی بستری شرایط داره آخه شماها دیگه چه موجوداتی هستید
به هر حال باید اون دنیا جواب بدن
خداکنه خانواده هاشون دچار این مسائل بشن .این دردهارو بکشن.شاید بفهمن بابیمارچطور برخورد کنن.
جناب دکتر طوطونچی ! معاونت درمان مرکز طبی آیا اگر فرزند خودتان دچار چنین بیماری و در چنین شرایطی بود باید همین هفت خوان رستم رو عبور میکرد برای پذیرش در بیمارستان ؟ آیا جنابعالی بعنوان یک پزشک در قبال جان بیماران مسول نیستید و سوگند یاد نکردید؟ قضاوت با شما و وجدانتان !!!