مهدی گلشنی : بشر وظیفه دارد توازن را در طبیعت حفظ کند/ رابطه انسان و طبیعت
رکنا: گلشنی گفت: دکارت انسان را یگانه موجود دارای اندیشه دانست و طبیعت را فاقد شعور تلقی کرد. این تفکر منجر به جدایی بین انسان و طبیعت و رواج اندیشۀ ماشین انگاری طبیعت و بی توجهی به محیط زیست شد.
با نگرشی عمیق و فلسفی به عالم هستی، در مییابیم، توجه به طبیعت و محیط زیستی که در آن زندگی میکنیم، در واقع توجه به هستی و هویت خود ماست، اما انسان دورافتاده از حقیقت، طبیعت را جدا از خویش میپندارد. رابطۀ میان انسان و طبیعت در طول تاریخ بشری دستخوش فراز و نشیبهای بسیاری بوده و به عبارت دیگر در طول تاریخ برای پرسشهای مطرح در این زمینه، با پاسخهایی یکسان روبرو نیستیم. رابطۀ انسان با جهان پیرامون خود چگونه است؟ کدامیک از این دو یعنی انسان و طبیعت در به جریان انداختن رودخانۀ زندگی سهم اساسیتری دارند؟ رابطۀ انسان و طبیعت (محیط زیست) در دوران باستان بر چه اصولی استوار بوده و در دورۀ مدرن دچار چه تغییرات و چالشهایی شده است؟ در یونان باستان نیز نخستین فیلسوفان را فیلسوفان طبیعت نامیده اند. زیرا بحث اصلی همۀ آنان این بوده که طبیعت از چه چیز ساخته شده است و ماده المواد جهان چیست. برای یافتن پاسخ این پرسشها، گفتگویی با «مهدی گلشنی» استاد فلسفه علم داشتیم که در ادامه میآید:
*طبیعت گرایی یا ناتورالیسم در فلسفه معاصر چه جایگاهی دارد و به چه معناست؟
طبیعتگرایی یک مکتب فلسفی است که میگوید تنها قوانین و نیروهای طبیعی در جهان حاکم هستند و چیزی فراتر از جهان قابل دسترسی توسط حواس وجود ندارد. در عصر روشنگری، بعضی فلاسفه توسل به نیروهای فراطبیعی در پژوهش علمی را کنار گذاشتند. لذا وقتی ناپلئون ازلاپلاس پرسید که چرا در کتاب مکانیک سماوی خود نامی از خدا نبرده است، در پاسخ گفت «عالیجناب نیازی به آن فرضیه ندارم.» بعد از رنسانس هم با ظهور مکاتبی نظیر پوزیتیویسم و نظریههایی همچون نظریۀ تکامل داروین، طبیعت گرایی تقویت شد، اما در دهههای اخیر با ظهور بعضی فلاسفۀ خداباور جبهۀ مقابل طبیعت گرایی هم قوت گرفته است.
در اندیشۀ خداباوران انسان و بقیۀ جهان مخلوق یک خالق هستند و بشر وظیفه دارد که توازن را در طبیعت حفظ کند
*رابطه انسان و طبیعت از منظر فلسفه چگونه است؟
رابطۀ میان انسان و طبیعت و در واقع رابطۀ انسان با جهان اطرافش، همواره در طول تاریخ بشری مطرح بوده است و ما با پاسخهایی یکسان روبرو نیستیم. فیلسوفان قدیمی یونانی انسان و جهان اطراف او را یک کل در نظر میگرفتند و برای همۀ آنها تقدس قائل بودند. در جهان اسلام و اروپای قرون وسطی نیز فلاسفه، همۀ جهان را مخلوق خداوند میدانستند و حفظ محیط زیست انسانی را لازم میشمردند، اما در دوران جدید دکارت انسان را یگانه موجود دارای اندیشه دانست و طبیعت را فاقد اندیشه تلقی کرد. این تفکر منجر به جدایی بین انسان و طبیعت شد و اومانیسم را مطرح کرد که حاصل آن رواج اندیشۀ ماشین انگاری طبیعت و بی توجهی به محیط زیست بود. بعد از دکارت بعضی از فلاسفۀ غرب با اندیشۀ دوگانه انگاری انسان و طبیعت مخالفت و از تخریب طبیعت توسط انسان انتقاد و بر یکپارچگی کل جهان تأکید کردند.
در دوران جدید دکارت انسان را یگانه موجود دارای اندیشه دانست و طبیعت را فاقد اندیشه تلقی کرد. این تفکر منجر به جدایی بین انسان و طبیعت شد و اومانیسم را مطرح کرد که حاصل آن رواج اندیشۀ ماشین انگاری طبیعت و بی توجهی به محیط زیست بود
در عصر ما «دیوید بوهم» فیزیکدان یک نظریۀ کوانتوم مطرح کرد که در آن همۀ اجزا عالم را در ارتباط باهم دانست و برای همه چیز، حتی الکترون، نوعی شعور قائل شد. این ارتباط داشتن اجزای جهان و درک داشتن آنها سابقه در عرفان اسلامی هم داشته است و ما به وفور آن را در مثنوی مولانا میبینیم. مثلاً مولانا در مورد ارتباط اجزای جهان با هم میگوید:
«اگر یک ذره را برگیری از جای / فروریزد همه عالم سراپای» و در مورد هشیاری اجزا عالم میگوید: «جمله ذرات عالم در جهان / با تو میگویند روزان و شبان / ما سمیعیم و بصیر و هُشیم / با شما نامحرمان ما خامُشیم»
این نوع نگرش به جهان طبیعت و رابطۀ انسان با جهان پیرامون او را بعضی از بزرگان علما و فلاسفۀ روز نیز مورد تأکید قرار دادهاند و برای حفظ محیط زیست بسیار ضروری است.
*آیا اندیشه طبیعتگرایی در برابر دیدگاه خداباوری قرار داد؟
بلی، طبیعت گرایان به چیزی وراء طبیعت قائل نیستند و بعضی از آنها به طور صریح با خداباوری مخالفند و با آن میجنگند. اندیشههای افرادی نظیر هاوکینگ کیهانشناس و داوکینز زیستشناس معاصر ما نمونۀ خوبی از این گونه نگرش است. پیروان ادیان توحیدی عمدتاً عالم طبیعت را خودکفا نمیدانند و وجود یک خالق عالم مطلق و قادر مطلق را ضروری میدانند.
* در اندیشه خداباوران طبیعت چه جایگاهی دارد و رویکرد اسلام به طبیعت چیست؟
در اندیشۀ خداباوران انسان و بقیۀ جهان مخلوق یک خالق هستند و بشر وظیفه دارد که توازن را در طبیعت حفظ کند. در قرآن صریحاً آمده که: «والسماء رفعها و وضع المیزان الا تطغوا فی المیزان- الرحمن :۷ و ۸» (و آسمان را برافراشت و معیار و میزان مقرر داشت. شما در میزان تخلف نکنید) و این مستلزم حفاظت تمام عیار از محیط زیست و موجودات دیگر است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر