وسایلی که برای راحتی و آسایش ساخته شده اما وقتی مردی در کنارت جای می‌گیرد و حدوحدود را رعایت نمی‌کند، نشستن در آن برایت سخت و مشقت‌آور خواهد بود.

من یک زنم و برای تأمین مخارج خانواده‌ام مجبور سرکار بروم بنابراین پس از کلی دوندگی و تجربه کسب‌وکارهای متعدد اکنون در یک کارخانه ترشیجات کار می‌کنم. برای اینکه از سرویس محل کارم جا نمانم هر روز 10 دقیقه تا یک ربع زودتر در ایستگاه اتوبوس منتظر سرویسم می‌مانم، آن ساعتی که از خانه خارج می‌شوم هوا گرگ‌ومیش است و خیابان خلوت و با وجود داشتن ظاهری کاملا ساده و مثبت از متلک‌های آزاردهنده و برانداز کردن اندامم توسط مردان در امان نیستم. حالا دیگر هندزفری یکی از لوازم ضروریم برای خروج از خانه شده و با وجود اینکه گاهی حوصله گوش دادن به موسیقی را ندارم، به اجبار صدا را تا انتها باز می‌کنم تا مورد آزار قرار نگیرم.

وقتی سرویس از راه می‌رسد و سوار می‌شوم، با صدای آرام سلامی می‌کنم، راننده در تلاش است که مرا نزد خود بنشاند پس برای رهایی از لبخند مصنوعی و وحشتناکش به انتهای مینی‌بوس و در کنار پنجره می‌نشینم و خود را با دیدن مناظر موجود در مسیر مشغول می‌کنم تا فراموش کنم چطور همکارانم مرا مورد آزار خود با نگاه و ‌کلامشان قرار می‌دهند.

تا رسیدن به محل کار، نگاهم را از پنجره نمی‌گیرم تا نگاه‌های آلوده مردان داخل ماشین بیشتر از این مرا آزار ندهد، به محل کار می‌رسیم، سریع یونیفرم‌ خود را تن کرده و مشغول کار می‌شوم، صدایی از پشت سر می‌شنوم که مرا با نام کوچکم صدا می‌زند، با ناراحتی و به اجبار به سمت صدا برمی‌گردم، انباردار کارخانه است که با نیشخند می‌گوید: آقای رئیس منتظرتان هستند. بعضی همکاران مرد که خود دست کمی از این خشونتگر ندارند، به یکدیگر نگاه کرده و خبیثانه می‌خندد، بغضم را قورت داده و به سمت دفتر رئیس می‌روم، در که باز می‌شود مرد چاقی روبرویم روی صندلی لم‌داده و بدون تغییر وضعیتش، با اشاره از من می‌خواهد که نزدیک شوم، او کار خاصی با من نداشت فقط برای اینکه حرف‌های تحقیرآمیزی بارم کند، مرا خواسته بود و بعد می‌گوید برو و به کارت برس.

این کار همیشگی او با همکاران خانم است، در همین زمان تلفنم زنگ می‌خورد، گویا برای فرزندم در مدرسه مشکلی پیش آمده، سریع مرخصی می‌گیرم و از آنجا خارج می‌شوم، برای اینکه سریع برسم سوار تاکسی می‌شوم، در همین هنگام از صندلی عقب صدای فریاد خانمی بلند می‌شود که به راننده می‌گوید: نگه دارید پیاده می‌شوم! متوجه شدم مردی که در صندلی عقب بود طوری نشسته و حد و حدود خود را رعایت نکرده، انگار تاکسی وسیله شخصی اوست و هر طور که دلش بخواهد می‌تواند بنشیند.

به مدرسه پسرم می‌رسم، هراسان پله‌ها را یکی دو تا می‌کنم و با عجله وارد دفتر مدیر می‌شوم، از او می‌پرسم پسرم کجاست؟ اما او در پاسخ از من می‌خواهد که بنشینم و نگران پسرم نباشم و می‌گوید او خوب است و ‌در کلاس مشغول درس خواندن است، با عصبانیت می‌گویم پس چرا مرا به اینجا کشاندید؟ روبرویم می‌نشیند و باخنده و ‌شوخی مسخره‌ای می گوید: دلمان برایتان تنگ شده بود! من عکس‌العملی به حرفش نشان نمی‌دهم و او متوجه می‌شود که از حرفش ناراحت شدم بنابراین حرف را عوض کرده در مورد حواس‌پرتی پسرم صحبت می‌کند و از من می‌خواهد بیشتر حواسم به درس و ‌مشقش باشد.

اینها درد و دل‌های زن ۳۲ ساله‌ای است که از آزارجنسی و ‌کلامی برخی مردان بیمار خسته شده، او دلش می‌خواهد با خیال راحت سرکار برود و نگرانی بابت این موارد نداشته باشد.

حتی زنانی را می‌شناسم که از واهمه مورد آزار قرار گرفتن مردان، در صورت خالی نبودن صندلی جلو تاکسی حتی اگر عجله داشته باشند، منتظر تاکسی بعدی می‌مانند تا کمی از این آزارها در امان باشند.

برخی از آقایان بدون‌توجه به فضای محدود تاکسی‌ها و خودروهای مسافربری با راحتی هر چه تمام‌تر روی صندلی می‌نشینند و برایشان هم مهم نیست که بدنشان با خانمی که کنارش نشسته تماس پیدا کرده است، نکته قابل توجه اینکه مهم‌نیست که آن مردان کارشان آگاهانه است یا سهوی، مهم آزاری است که آنان خواسته یا ناخواسته به جنس مخالف می‌رسانند.

این موارد تنها نمونه‌های کوچکی از پدیده آزارجنسی در خیابان و اماکن عمومی است که زنان هر روز با آن مواجه می‌شوند یا از برخورد با آن هراس دارند. شاید بعضی‌ها این حرکات یا شوخی و ‌نگاه‌های وقیحانه را آزارجنسی قلمداد نکنند اما باید گفت هر نوع عمل یا کلام جنسی که در هر مکانی رخ می‌دهد و باعث از بین رفتن آرامش جسمی یا روانی یک فرد می‌شود، آزارجنسی است. آزارجنسی محدوده وسیعی از رفتارها را دربرمی‌گیرد؛ از مزاحمت‌های خیابانی گرفته تا سوءاستفاده و ‌تجاوز جنسی که می‌تواند در شرایط مختلفی همچون مدرسه، دانشگاه، محل کار و حتی در تاکسی و اتوبوس‌ها اتفاق بیفتد.

در مواجهه با آزارجنسی چه باید کرد؟

در بسیاری ازمواقع زنان به علت شرم‌و حیا و حفظ آبرو در مواجهه با انواع آزارهای جنسی، خیابانی یا کلامی سکوت و ‌مدارا را در پیش می‌گیرند و به فرد آزاردهنده تذکر نداده و از بیان آنچه اتفاق افتاده شرم دارند و ‌بر اساس تفکرهای غلط خود را مقصر می‌دانند، بیشتر آنان در صورت‌وقوع آزارجنسی در وسایل نقلیه عمومی سعی می‌کنند از فرد آزاردهنده فاصله بگیرند و ‌سکوت کنند، برخی از آنان از ترس سلب آزادیشان آنچه برایشان رخ داده را برای خانواده‌خود بازگو نمی‌کنند چرا که برخی خانواده‌ها به اسم‌حمایت سعی می‌کنند رفت‌وآمدهایشان را به شدت کنترل می‌کنند و به خاطر این احساس عدم امنیت است که بسیاری از خانواده‌ها اجازه نمی‌دهند دخترشان شب بیرون از خانه باشد و باید قبل از غروب آفتاب به خانه برگردد در حالیکه پسران همان خانواده اجازه دارند تا پاسی از شب با دوستانشان در خیابان‌ها باشند.

 در حالیکه ماده ۶۱۹ قانون Law مجازات اسلامی آزارهای خیابانی را جرم Crime دانسته و به صراحت می‌گوید «هر کسی در اماکن عمومی و یا ‌در معابر، معترض یا مزاحم اطفال و زنان شود و یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون حیثیت به آنان توهین کند، به حبس از دو تا 6 ماه و همچنین 74 ضربه شلاق Whip محکوم خواهد شد».

این‌موارد از ناهنجاری‌هایی است که متأسفانه در جامعه دیده می‌شود و ‌از منظر دین اسلام نیز نگاه کردن مرد به زن نامحرم چه باقصد لذت چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها، اگر با قصد لذت باشد، حرام است. خداوند در آیه ۳۰ سوره نور می‌فرماید «به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه‌تر است و ‌خدا به آنچه می‌کنند، آگاه است.»

در حدیثی از ‌پیامبر اکرم(ص) نیز آمده است «درباره رابطه نامشروع برای هر عضوی‌از آدمی سهمی از زنا است، زنای چشم(نگاه کردن)، زنای زبان(سخن گفتن)، زنای گوش(شنیدن حرام).»

از دیدگاه روانشناسان نیز خشونت کلامی علیه زنان دلایل متعددی دارد و ‌یک‌بیماری به حساب می‌آید، بیماری که قابل درمان است و فرد را از عملش آگاه می‌سازد.

در هر کجای این شهر پیام‌ها و بیلبوردهایی با مضمون حجاب و عفاف زنان به‌چشم می‌خورد اما کمتر پیامی وجود دارد که مردان مزاحم را از ایجاد مزاحمت‌های خیابانی منع کند و به آنها هشدار دهد. بهتر است برای نجات زنان از این خشونت‌ها همه دستگاه‌ها پای کار بیایند و نهادهای آموزشی که نقش مهمی در جلوگیری از این موضوع دارند، تلاش کنند.

سیما سلطانی

اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید