تراکت پخش کن ترجیحاً دانشجوی مکانیک

هر قدمی که به دانشگاه تهران نزدیک می‌شوی تعداد این آگهی‌ها هم بیشتر می‌شود. گویا این آگهی‌ها با دیوارهای دانشگاه قرابت چند ساله دارند. رهگذران بی‌تفاوت از کنار دیوار عبور می‌کنند و گاهی یک یا دو نفر هم پیدا می‌شوند که نگاهی به آنها بیندازند. البته تنها دیوار دانشگاه مأمن این آگهی‌ها نیست و سایت‌های اینترنتی هم چند سالی هست که محلی برای تبلیغ کار دانشجویی و درخواست برای پیدا کردن کار نیمه وقت شده‌اند. اینکه چرا یک دانشجو در کنار تحصیل تصمیم گرفته تا کار کند حتی اگر این کار پخش تراکت باشد سؤالی است که برای پاسخ آن پای حرف‌های تعدادی از دانشجوها نشستم.

کار می‌کنم تا سربار نباشم

«شما که تو روزنامه کار می‌کنی و با آدم‌های زیادی سر و کار داری می‌توانی کاری هم برای من پیدا کنی؟» این اولین جمله‌ای است که حمید بعد از اینکه می‌فهمد خبرنگارم به زبان می‌آورد. دانشجوی ترم سه رشته مهندسی مکانیک دانشگاه بین الملل قزوین است و ساکن جنوب شهر تهران. می‌گوید برای اینکه سربار کسی نباشد کار می‌کند و مخارج دانشگاه را تأمین می‌کند: «چند باری تراکت پخش کرده‌ام و ساعتی پول گرفته‌ام. معمولاً برای پخش تراکت از ساعتی 6 تا 10 هزار تومان پول می‌دهند. باید در این کار امانتدار باشی وگرنه نمی‌توانی موفق شوی.

تابستان‌ها با توجه به تعطیلی دانشگاه، بهترین فرصت برای کار است و من هم همه تابستان امسال تراکت پخش کردم. متأسفانه برای دانشجو کار پاره وقت زیاد پیدا نمی‌شود و معمولاً کارهایی مثل ویزیتوری یا پخش تراکت و کارهای فروشندگی پیشنهاد می‌کنند ولی اگر شانس داشته باشی گاهی اوقات پیشنهاد همکاری در یک پروژه علمی یا کارهایی مثل آمارگیری هم پیشنهاد می‌شود.

البته من از این شانس‌ها نداشته‌ام و فقط در کار تراکت پخش کنی تخصص پیدا کرده‌ام. در این کار هم اعتماد حرف اول را می‌زند و تابستان در عرض یک ماه سه هزار تراکت آژانش املاک را در کوچه و خیابان پخش کردم و حتی یکی از این ورقه‌ها را هم دور نینداختم. مسئول آژانس هم چند باری مخفیانه زیر نظرم گرفته بود و رضایت پیدا کرده بود.

چند روز قبل هم زنگ زد و خواست تا بازهم برای‌شان تراکت پخش کنم ولی دوست دارم کاری که با رشته تحصیلی‌ام مرتبط باشد پیدا کنم.»

حمید از نبود کلاس‌های عملی در دانشگاه هم انتقاد دارد و معتقد است وقتی فقط ملزم باشیم واحدهای درسی را به شکل تئوری پاس کنیم نتیجه این می‌شود که یک فارغ‌التحصیل بدون تخصص به جمع بیکاران جامعه اضافه می‌شود: «ای کاش در دانشگاه‌ها شرایطی فراهم می‌شد تا در کنار دروس تئوری بتوانیم دوره‌های عملی داشته باشیم تا زمان فارغ‌التحصیلی یک تخصصی هم پیدا کرده باشیم. متأسفانه خیلی از کارخانه‌ها و شرکت‌ها کارآموز قبول نمی‌کنند و حتی وقتی پیشنهاد می‌دهیم که مجانی برای شما کار کنیم باز هم قبول نمی‌کنند و می‌گویند باید کار بلد باشی و ما اینجا فرصت آموزش نداریم.»

همه رشته‌ها اشباع شده

از صفر تا صد برقکاری را بلد است و یک سالی هم مشغول این کار بوده اما از بد روزگار نتوانسته ادامه دهد و یک هفته‌ای هست برای پیدا کردن کار آگهی داده. عباس اسکندری دانشجوی کاردانی فناوری اطلاعات، اهل قزوین و دانشجوی دانشکده فنی شهید شمسی پور است. می‌گوید با این وضعیت گرانی‌ها و بالا رفتن قیمت اگر کار نکند نمی‌تواند به تحصیل ادامه دهد و اگر مجبور شود تراکت هم پخش می‌کند: «برقکاری را به شکل عملی در قزوین آموختم و قبل از اینکه در کنکور قبول شوم، برقکاری می‌کردم و از پس مخارج خودم برمی‌آمدم. بعد از قبولی دانشگاه به تهران آمدم و الان در خوابگاه زندگی می‌کنم. سال اول از طریق یکی از آشناها در یک پروژه ساختمانی مشغول به کار شدم و برقکاری واحدهای ساخته شده را انجام می‌دادم اما چند هفته قبل این کار تمام شد و الان بیکارم. درآمدم ماهانه یک میلیون و 500 هزار تومان بود و با این پول از پس مخارجم برمی‌آمدم اما الان شرایط سخت شده.»

عباس از اشباع شدن همه رشته‌های دانشگاهی در بازار Store کار می‌گوید و ادامه می‌دهد: «خیلی دوست دارم در رشته خودم کار پیدا کنم اما متأسفانه آن تخصصی که کارفرماها می‌خواهند ندارم و رشته ما هم در ایران طرفدار ندارد. کارفرماها از یک فارغ‌التحصیل برنامه‌نویسی توقع دارند که به اندازه یک تیم کار کند درحالی که یک برنامه‌نویس 10 سال باید تجربه کسب کند تا بتواند حرفه‌ای شود.»

کسب تجربه در کافه

«پول برایم اهمیت زیادی ندارد و تنها می‌خواهم در کافه کار کنم تا تجربه این کار را پیدا کنم.» محمد مروتی دانشجوی ترم سه مواد دانشگاه خواجه نصیر تهران است و علاقه زیادی هم به کار در کافه دارد.

می‌گوید بعد از فارغ‌التحصیلی می‌خواهد کافه راه بیندازد: «این رشته را با علاقه زیاد انتخاب نکردم اما این روزها سعی می‌کنم به آن علاقمند شوم. علاقه زیادی به کار در کافه دارم و می‌خواهم بعد از فارغ‌التحصیلی با سرمایه‌ای که دارم کافه راه‌اندازی کنم. برای این کار تجربه‌ای ندارم و به همین خاطر دنبال کافه‌ای هستم که به صورت پاره وقت آنجا کار کنم تا علاوه بر کار، تجربه هم پیدا کنم.

البته هنوز کافه داری با من تماس نگرفته و معمولاً آنها نیروی تمام وقت می‌خواهند که تا پاسی از شب هم بتواند در کافه کار کند. این روزها بازار کار کافه خوب است و اگر بتوانم تجربه این کار را کسب کنم حتماً موفق خواهم شد.»

تایپ پایان نامه

«در کمترین زمان و با کمترین قیمت و بدون اشتباه پایان نامه شما را تحویل می‌دهیم.» این جمله‌ای است که مقابل میزش قرار داده و هر از چند گاهی هم چشم از کامپیوتر برمی‌دارد و توضیحاتی درباره کار می‌دهد. سعید دانشجوی رشته روانشناسی است و یک سالی می‌شود که مشغول است. می‌گوید در این کار سرعت و دقت حرف اول را می زند: «از نوجوانی علاقه زیادی به کامپیوتر و تایپ داشتم و سرعت دستم در تایپ خوب است. وقتی کنکور قبول شدم به دنبال کاری بودم که بتوانم هزینه‌های خودم را تأمین کنم.

تنها کاری که بلد بودم تایپ بود و می‌دانستم یکی از دغدغه‌های دانشجویان پایان نامه و تایپ و صفحه‌آرایی است. تصمیم گرفتم از تخصصی که دارم، استفاده کنم. اگر همه مطالب پایان نامه آماده باشد در یک هفته آن را تایپ شده با کمترین غلط تحویل می‌دهم.

پولی هم که می‌گیرم آب باریکه‌ای بیش نیست ولی به همین راضی هستم. البته بازار نوشتن پایان نامه داغ‌تر از کار ماست و متأسفانه برخی از دانشجویان بدون آنکه زحمتی بکشند تنها با پرداخت پول سفارش پایان نامه می‌دهند.»

کار از ما درآمد از شما

«یک هفته آموزش رایگان و بعد از آن کار پردرآمد با پورسانت عالی.» با اعتماد به نفس حرف می‌زند و معتقد است اگر یک دانشجو استعداد خوبی داشته باشد به سرعت می‌تواند در این کار موفق شود و درآمد خوبی هم کسب کند.

سیاوش مدیر یکی از دفاتر بیمه است و در توضیح این کار می گوید: «در دفتر مرکزی شرکت به دانشجویان یک هفته آموزش‌های لازم را در زمینه بیمه عمر می‌دهیم و بعد از آن خود دانشجویان به عنوان بازاریاب می‌توانند فعالیت کنند. هرچقدر موفق شوند افراد بیشتری را بیمه عمر کنند پورسانت بیشتری هم می‌گیرند و معمولاً 10 درصد از مبلغ بیمه به خودشان تعلق می‌گیرد. این یک کار مناسب پاره وقت برای دانشجویان است که می‌توانند درآمدی داشته باشند.»

خیلی‌ها از نیاز دانشجویان برای کار سوء‌استفاده می‌کنند و کارهای سنگین و پاره وقت شرکت‌شان را به دانشجویان می‌سپارند؛ از انبارگردانی یک شرکت دارویی گرفته که ممکن است 10 یا 20 روز طول بکشد تا تایپ ارزان یا پخش تراکت.

خیلی‌ها نیازی به کار و درآمد ندارند اما دانشجویی که نیازمند است چاره‌ای جز این ندارد. اینکه یک لپ تاپ کرایه کند روزی 35 هزار به امیدی که بتواند از انبار گردانی شرکت دارویی لااقل روزی 60 هزار تومان درآمد داشته باشد.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

یوسف حیدری