حال و روز شوشتر یک ماه پس از اقدام شیطانی یک نفر با 6 پسر بچه

علی فرجی یکی از فعالان اجتماعی شوشتر این حرف‌ها را می‌زند. نمی‌دانم شما ماجرایی را که یک ماه قبل در شوشتر اتفاق افتاد به یاد می‌آورید؟ ماجرایی که تقریباً سرخط خبرهای روز شد؛ تجاوز Rape به تعدادی نوجوان و پخش شدن فیلم‌هایشان در فضای مجازی. بعد از گذشت یک ماه از حادثه Incident در فرصت کوتاهی که به دست می‌آورم، به شوشتر در استان خوزستان می‌روم تا از نزدیک با فعالان اجتماعی و مدنی این شهر صحبت کنم و بپرسم در مدتی که گذشته، آنها چه فکری برای از سر گذراندن این ماجرا کرده‌اند و چگونه می‌خواهند جان تازه‌ای به شهرشان بدهند؟

راستی چند نفر از ما توانسته‌ایم ماجرای قتل Murder ستایش قریشی در خیرآباد ورامین، تعرض به آتنا اصلانی هفت ساله و کشته شدنش در پارس آباد اردبیل را از یاد ببریم؟ البته ماجرای آزار جنسی دانش‌آموزان در یکی از مدارس غرب تهران هم هست تا ماجرای دختران ایرانشهری و... آیا فکر کرده‌ایم بعد از هرکدام از این اتفاقات به خانواده قربانی‌ها، خانواده خطاکار، همسایه‌ها و مردم محله و شهر چه می‌گذرد؟ راستی مردم شهری که این طور سر زبان‌ها می‌افتند چه حالی دارند؟ آیا روح جمعی آن شهر آسیب نمی‌بیند؟

در یک عصر اواخر پاییز به شوشتر می‌روم. گویی به تاریخ قدم گذاشته‌ام. این شهر دراین فصل، آب و هوای مطبوعی دارد. آبشارها و آسیاب‌های آبی شوشتر اولین تصویری است که توی ذهنم جا می‌گیرد. از کوچه‌های پیچ در پیچ شهر که پر از کاروانسراهای تاریخی است، گذر می‌کنم. فعالان اجتماعی این شهر را در سرای افضل می‌بینم، کاروانسرایی تاریخی که در گوشه گوشه‌اش صنایع دستی زیبا و چشم نوازی عرضه می‌شود.

علی فرجی، فعال اجتماعی می‌گوید خوشحال است رسانه‌ای به شوشتر آمده تا از نزدیک پای درددل‌شان بنشیند و اینکه همه بدانند بعد از این ماجراها چه بر مردم شهرش گذشته. او حرف‌هایش را با توصیف زادگاهش آغاز می‌کند: «شهر ما یک شهر فوق‌العاده مذهبی است و نام دارالمؤمنین را بر آن گذاشته‌اند. شوشتر علما و بزرگان زیادی دارد و آثار باستانی و تاریخی شوشتر همه حکایت از تمدن این شهر و قدمت تاریخی‌اش دارد اما متأسفانه انگار ماجرای تلخ تجاوز همه چیز را تحت‌الشعاع قرار داد.»

یاد روزهایی می‌افتم که هشتگ «شوشتر، تجاوز» در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد. هرچند او و دیگر فعالان اجتماعی شوشتر تأکید می‌کنند که منظورشان اصلاً مسکوت گذاشتن این ماجرا نبوده و نیست. آنها فقط یک سؤال ساده دارند و آن اینکه آیا بعد از انتشار گسترده این خبر که حتی توسط بسیاری از چهره‌های فرهنگی و هنری انجام شد، کسی به حال و روز مردم این شهر، قربانیان و خانواده‌هایشان هم فکر می‌کند؟ کسی لحظه‌ای فکر کرده که بعد از این ماجرا شاید مردم این شهر و قربانیان حادثه نیاز به کمک‌های تخصصی داشته باشند؟ اصلاً کسی به این فکر می‌کند که برای کمتر شدن بروز چنین اتفاق‌هایی در کشور چه باید کرد؟

فرجی ادامه می‌دهد: «جوانان در شهر ما مشکلات رفاهی دارند، بیکاری در این شهر بیداد می‌کند. وقتی امکانات رفاهی یک شهر کم باشد مطمئناً روی روابط اجتماعی شهروندانش هم تأثیر می‌گذارد. وقتی جایی شغل به اندازه کافی نباشد روی امنیت شهر اثر می‌گذارد. اما با وجود همه مشکلات، پیشینه فرهنگی- اجتماعی ما بالاست. این اتفاق خیلی چیزها را در شهر ما زیر سؤال برد. مردم این شهر خیلی ناراحتند، خانواده قربانیان و نوجوانانی که این فیلم‌ها از آنها پخش شده نگرانند. این نوجوانان ضربه روحی بدی خورده‌اند. ما دائم به آنها و آینده‌شان فکر می‌کنیم. اینکه فردا چطور می‌توانند در این شهر سرشان را بالا بگیرند.»

برای همین اعضای انجمن حامیان شوشتر کمپین‌هایی برای حمایت از خانواده این قربانیان تشکیل داده و مصمم‌اند تبعات این ماجرا را برای مردم شهرشان بررسی کنند و نه فقط مردم شهرشان که بررسی کنند شهروندان دیگر شهرها هم از چنین حوادثی چه آسیب‌هایی می‌بینند و برای مقابله با تبعات آن چه باید کرد و چه تمهیداتی باید اندیشید.

‌آنها همین طور می‌گویند بارها موارد مشابه توسط فعالان اجتماعی به نهادهای مربوطه گزارش شده اما آنها بی‌تفاوت از کنارش عبور کرده‌اند.

محمدحسین مؤذنی، روزنامه‌نگار و سردبیر هفته‌نامه «راوی شوشتر» می‌گوید: «ما کاری به رسانه‌های خارجی نداریم اما چیزی که اینجا مردم را آزارداد این بود که برخی هنرمندان و رسانه‌های داخلی هم به موضوع دامن زدند. منظور ما به هیچ عنوان مسکوت گذاشتن موضوع نبوده و نیست اما اینکه دائم اسم شهر شوشتر را می‌آورند آیا لحظه‌ای به احساسات مردم این شهر هم فکر می‌کنند؟ چقدر از ما درباره این موضوع سؤال کردند؟ چقدر علمی و با تسلط این موضوع را بررسی و بعد اخبارش را انتشار دادند؟»

کمال چوبدار، دیگر فعال اجتماعی این شهر از متجاوز Rapist می‌گوید و اینکه او یک خلافکار سابقه‌دار و دچار مشکلات حاد روحی بوده. اینکه جای چنین آدمی در جامعه نبوده و همه این ماجراها موجب شده مردم از نظر روحی آسیب ببینند: «در کمپینی که تشکیل داده‌ایم، همه تلاش‌مان را می‌کنیم از خانواده‌های آسیب دیده حمایت کنیم تا کمترین آزار را ببینند. همه در شهر ما این فیلم‌ها را دیده‌اند و درباره‌اش صحبت می‌کنند. ما حتی به خانواده متجاوز هم فکر می‌کنیم اینکه آنها الان چه حال و روزی دارند.»

عباس نژادفتحی، از دیگر شهروندان شوشتری معتقد است که متجاوز هم قربانی است؛ کسی که مشکلات خانوادگی و شخصیتی ریز و درشتی داشته اما به حال خود رها شده بوده: «شهر ما کوچک است و در بافت قدیم همه یکدیگر را می‌شناسند. ما شاید فقط بتوانیم با خانواده قربانیان ابراز همدلی و همدردی کنیم اما آیا کسی پرسید که مردم این شهر چه حال و روزی دارند؟ اعضای خانواده خطاکار هم گناهی ندارند و در این شرایط واقعاً آسیب می‌بینند. باید به این فکر کنیم که چطور مشکل را در شهرمان حل کنیم که در آینده هم اتفاق مشابهی نیفتد. من با اطمینان می گویم که این کار ما نیست و ما به افراد متخصص مثل روانشناس‌ها وروانپزشک‌ها برای حل مشکل نیاز داریم.»

او تأکید می‌کند نوجوانان ماهم باید درباره این موضوع آموزش ببینند تا راحت به دام نیفتند: «با وجود تلخ بودن ماجرای دخترک اردبیلی، خیلی‌ها هوشیار شدند و درس گرفتند که نباید با اسم عمو و دایی به نزدیکان‌شان اعتماد کنند. پدر و مادرها و آموزش و پرورش باید فرزندان و دانش آموزان را آگاه کنند چون خیلی اوقات خانواده قربانی و متجاوز در محیط نامناسبی رشده کرده‌اند و تنها با آگاهی می‌توان آنها را از این بلاها دور نگهداشت.»

دکتر یعقوب موسوی، جامعه‌شناس شهری و استاد دانشگاه با اشاره به اینکه دنیای مجازی دنیایی بی‌تعهد است و باید در انتشار اخبار در آن با دقت عمل کرد می‌گوید: «شاید به همین دلیل است که قضات یا دیگر مسئولان راحت درباره این اخبار و اتفاقات اطلاع‌رسانی نمی‌کنند، چون انتشار این اخبار قاعده خاصی دارد.» او تأکید می‌کند از منظر مطالعات شهری، شهرها دچار هویت احساسی، جمعی و هیجانی هستند. شهر هم مثل انسان یک ارگانیسم زنده دارد و با اتفاقات تلخ دچار واکنش می‌شود. این مسأله در شهرهای کوچک پررنگ‌تر است و احساسات جمعی‌اش زودتر فرومی‌ریزد، مانند آنچه در شوشتر رخ داد: «همه باید بدانند هنگام بروز چنین اتفاقاتی فقط قربانیان و خانواده‌ها آسیب نمی‌بینند بلکه جامعه شهری هم آسیب می‌بیند و امنیت روحی، حیثیت، اعتبار و اخلاقیات جمعی شهر هم دچار آسیب می‌شود و نوعی اضطراب عمومی شکل می‌گیرد. باید بدانیم تبعات انتشار چنین اخباری کمتر از خود آن حادثه نیست.» این جامعه‌شناس تأکید می‌کند فعالان شوشتری اکنون باید نظام روان سنجی را در شهرشان فعال کنند و همه ارگان‌های مربوطه از بهزیستی گرفته تا آموزش و پرورش کمپین‌هایی تشکیل دهند و از این مرحله گذر کنند.

فعالان شهر شوشتر بارها تأکید می‌کنند نگران شهرشان هستند، مردم و شهری که دچار غم اجتماعی عمیقی است؛ مردمی که فکر می‌کنند سابقه شهرشان زیر سؤال رفته و آنها همین طور نگران قربانیان حادثه هستند؛ اینکه آنها تا چند سال دیگر چه سرنوشتی پیدا می‌کنند؟ آنها تأکید می‌کنند دلشان می‌خواهد مردم همچنان شوشتر را با آسیاب و آبشارهای تاریخی و قدیمی‌اش به یاد بیاورند نه ماجرایی که دل همه آنها را به درد آورده است.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

ترانه بنی‌یعقوب

وبگردی