پاسخ مدیر مسئول موسسه مطبوعاتی صمت به هجوم غرض ورزیهای ماههای اخیر چند رسانه به روزنامه صمت:
ریشه حسادت در نادانی است ! / تنها موسسه مطبوعاتی که همه کارکنان سهم دارند!
رکنا: ناصر بزرگمهر/ موسسه مطبوعاتی صمت «نخستین موسسه مطبوعاتی سهامداری» ایران است و برای نخستین بار همه کارکنان و خبرنگاران و گزارشگران و عکاسان و طراحان در یک موسسه مطبوعاتی دارای سهم شدند و همین بزرگترین عامل ایجاد حسادت و غرضورزیها شد.
به نام او که هر چه بخواهد همان میشود
سعدی علیهالرحمه چند قرن پیش فرمود: از دشمنان برند شکایت به دوستان/ چون دوست دشمن است، شکایت کجا بریم؟
صبح از خواب بیدار میشویم، بهجای آنکه به کار و تلاش فکر کنیم و بهدنبال ایدههای نو و تاره بگردیم، ذهن بیمارمان را به سمت توطئه، ایجاد شایعه، تقلید از بقیه و حسادت به موفقیتهای دیگران میبریم تا شاید از این نمد، کلاهی برایمان فراهم شود.
در ماههایی که گذشت، روزنامه صمت مورد هجوم انواع تهمتها و حملههای نابخردانی قرارگرفته که از موفقیت دیگران رنج میبرند و نان از زحمت دیگران میخورند و از هیچ زیادهطلبی رویگردان نیستند و همهچیز را برای خود میخواهند و شالوده تفکرشان را بر توطئه و شایعهپردازی بنا گذاشتهاند. ما در این مدت سکوت کردیم و از حق خود حتی برای شکایت به مراجع قانونی و خداوند رحمان هم گذشتیم.
اما بهراستی چرا باید عدهای هرروز صبح بهجای کار و تلاش، با فکر ایجاد شایعه و توطئه برای دیگران بیدار شوند؟ چرا باید ۴ روزنامه موفق کشور که در ظاهر مدعی دوستی و رفاقت و همکاری با ما هستند در یک حرکت هماهنگ با یکدیگر و در یک روز بهاتفاق یکی، دو سایت، مقاله مشابهای را علیه روزنامه صمت منتشر کنند؟
چرا مرکز روابط عمومی یک وزارتخانه معظم بهجای پاسخگویی به دهها موضوع که هرروز در جامعه براساس سیاستهای آنجا به وجود میآید، در مسیر روزنامهای که ۲۰ سال همه امکانات را در اختیار داشته و دارد، گام برمیدارد؟
پاسخ این پرسشهای کلیدی را سعی میکنم با استفاده از زبان مناسب، نه پوپولیسم و هوچیگری، در این یادداشت برای خوانندگان عزیزی که در دنیای مجازی و چند روزنامه مورداشاره با نکاتی نامناسب و فحاشی و اتهامزنی به رسانه صمت و حقیر و یکی، دو مسئول کشوری تلاش کردهاند جو را آشفتهتر سازند، بدهم:
۱- بخشی از حرفهایم را از یادداشتی که در شماره ۲۸۳۳ روزنامه دنیای اقتصاد به تاریخ ۲۵/۱۰/۱۳۹۱ با عنوان «سنگدل باشید و خود را هرس کنید» در روزگاری که استاد و عزیز همکاران دنیای اقتصاد بودیم بهعینه نقل میکنم، شاید برای آنها هم درس عبرتی باشد. «در اوایل دهه ۷۰ که معاونت مطبوعاتی تهران بزرگ را بر عهده گرفتم با دوستان بسیاری از اهالی مطبوعات درباره تخصصی شدن حوزههای گوناگون رسانهای گپ و گفت داشتیم و با مرحوم بورقانی عزیز که مسئولیت بالاتری در حوزه مطبوعات ایران داشتند، این بحث را به جدل همیشگی خود تبدیل کرده بودیم که ایشان هم با اماواگرهایی موافق تخصصی شدن حوزه مطبوعات بودند. من اعتقاد داشتم و دارم که مطبوعات باید به حوزههایی کوچکتر از دستهبندیهای متداول مانند اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، ادبی، سیاسی، ورزشی و امثالهم تقسیم شوند. نشریهها باید برای مخاطب خاصتری منتشر شوند. نشریه اقتصادی میتواند بانکی یا بورس یا بیمه یا... باشد؛ در حوزه ورزش یکی میتواند برای فوتبال و دیگری برای کشتی؛ در حوزه هنر یکی برای تئاتر و دیگری برای سینما؛ در ادبیات یکی برای شعر و دیگری برای قصه و همینگونه در حوزههای گوناگون میتوانیم نشریههایی تخصصی منتشر کنیم تا هر علاقهمندی بتواند در همان حوزه خاص خود، یار خویش را در آغوش بگیرد. البته با همین نگاه تکوتوک شمعهایی روشن شد که امروز بیشتر اما هنوز راه زیادی باقی مانده است. در آغاز دهه ۸۰ که مسئولیت شورای روابط عمومیهای نظام بانکی کشور را برعهده گرفتم، بارها به دوستان روابط عمومی بانکها و یکی، دو روزنامه اقتصادی که تازه شروع به کار کرده بودند و دبیران اقتصادی روزنامههای یومیه توصیه میکردم با کمک استادان رشته اقتصاد و دستاندرکاران باتجربه بانکها و بیمهها و بورس و بازار در مرحله نخست به رشد کمی مطبوعات اقتصادی و بعد کیفی کمک کنند که بسیاری از روابط عمومیهای بانکها از کمک دریغ نکردند. اطمینان داشتم که جامعه نیازمند نشریههای تخصصی است و خودم آن را در حوزه اقتصاد و نظام بانکی حس میکردم. با بازنشستگی، تلاش کردم با انتشار روزنامهها و مجلههایی در این حوزه گام اجرایی بردارم و در کنار دوستانی قرار گرفتم که «اقتصادی پویا» را در «صبح اقتصاد» جامعه ایران میخواستند و «هدف اقتصاد» را در «میعاد اقتصادی» میدانستند و برای «عصر اقتصاد»، «جهان اقتصادی» آرزو میکردند تا «دنیای اقتصادی» سالم و قدرتمند متولد شود. شماره صفر روزنامههای اقتصادی بسیاری مانند صبح اقتصاد، میعاد اقتصاد، اقتصاد پویا، نگین اقتصاد، روزگار اقتصاد و... با یادداشتی از من متولد شده و در نشریههای بانکهای بسیاری، رد پایی از خود گذاشتهام. اجرای برنامههای تلویزیونی مانند رشد و توسعه، مسیر توسعه، نفت و توسعه، پرتو، ایران ۱۴۰۴، اقتصاد ایران و... در کنار فعالیت در مطبوعات اقتصادی، بهدلیل همان اعتقادی بوده که به ضرورت تخصصی شدن رسانهها داشتم و دارم. در سالهای آغازین دهه ۹۰ با انتشار دهها روزنامه و مجله و سایت اقتصادی، آرزوی دهه ۷۰ ما از نظر کمی برآورده شده است؛ هرچند هنوز هم تخصص میتواند در حوزههای کوچکتر خودش را بهتر نمایش دهد و...»
بله؛ همانطور که ملاحظه میکنید 20 سال است که حقیر از تخصصی شدن رسانهها حرف میزنم و همه تلاش خود را در حوزه دانشگاهی و اجرا بر تخصصی شدن نشریهها گذاشتهام تا شاید مطبوعات شرایط بهتری پیدا کنند و بدیهی است که در موسسه مطبوعاتی صمت نیز تخصصی شدن روزنامهها نخستین هدف ما بوده است.
۲- آنچه امروز نگرانی را افزایش میدهد، بحث کیفی این نشریهها است. کپی کردن خبرهای خبرگزاریها با تیراژ محدود، نشانه مناسبی نیست. جای تحلیل و یادداشت کارشناسان و متخصصان در اغلب این نشریهها و روزنامهها خالی است. رسانههای اقتصادی باید وضعیت مالی مردم را نشانه بگیرند، باید در اوضاع و احوال جامعه تاثیرگذار باشند، باید وزیر اقتصاد و رئیسجمهوری و نماینده مجلس و مدیران بانکها و بیمهها و بورس و دستاندرکاران بازار و... هرروز صبح مشتاقانه روزنامه را بگشایند و رهنمودی از اهل اقتصاد و اندیشمندان این حوزه کسب کنند و تجربهای بیندوزند. باید همه روزنامههای تخصصی مخاطب خاص خود را پیدا کنند؛ اهالی سینما و علاقهمندان هنر هفتم باید مجله و روزنامه سینمایی مورد نظر خود را پیگیری کنند، علاقهمندان فوتبال نشریه فوتبال، تئاتریها رسانه نمایشی و صنعتگران هم رسانههای خاص خود را داشته باشند. حتی احزاب سیاسی باید با تابلوی حزب، رسانه حزبی خود را منتشر کنند تا موضعگیری آنها مشخص و معلوم باشد. روزگار بازار درهم میوه و ترهبار شهرداری به پایان رسیده و هرکس باید تلاش کند میوههای درشتتر و بهتر را زیر نور لامپ در معرض تماشای مشتریان قرار دهد و حق انتخاب برای مردم قائل شود. انتشار روزنامههای مستقل و باکیفیت«گسترش صنعت»، «گسترش معدن»، «گسترش تجارت» و صمت در همین راستا بوده است.
۳- وقتی قرار باشد زیر لامپ قرار بگیریم باید دست از (کپی-پیست) و دزدی مطالب از نشریهها و خبرگزاریهای داخلی و خارجی برداریم، باید با استفاده از نیروی انسانی ماهر و خبرنگار ورزیده به سمت تولید حرکت کنیم؛ کاری که در موسسه صمت در 5 سال گذشته انجام شد و امروز بیش از ۹۰ درصد مطالب روزنامههای موسسه مطبوعاتی صمت به شهادت اوراق منتشرشده و آمار وزارت ارشاد تولیدی هستند و هر روز صبح منبع دهها سایت و کارشناس قرار میگیرند و مسئولان صنعت، معدن و تجارت باید قدردان این تلاش رسانهای باشند.
۴- بهنظر دستاندرکاران موسسه مطبوعاتی صمت، روزگار انتشار فقط یک نشریه ازسوی یک موسسه بهسر آمده و براساس سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تنها راه بقای روزنامهنگاری آینده در بنگاهداری و بهرهوری بیشتر دستاندرکاران یک موسسه مطبوعاتی است. باتوجه به این سیاست، موسسه مطبوعاتی صمت انتشار ۴ روزنامه و یک پایگاه خبری و دهها ویژهنامه و ایجاد مرکز توزیع و اشتراک را در دستور کار خود قرار داد و بیش از ۵۰ روزنامه و مجله دیگر را نیز با شیوههای مناسب و سالم توزیع کرد و همکاری در انتشار را برای تعداد بیشتری روزنامه برعهده گرفت.
۵- شناسایی بازار هدف مهمترین وظیفه یک رسانه است. بعضی از موضوعات مخاطب خاص دارند و باید در توزیعی خاص پخش شوند. در طول تاریخ مطبوعات ایران و کشف معادن و صنایع معدنی ایران، هرگز روزنامه خاص برای این حوزه منتشر نشده بود و فقط خبرهای پراکندهای گاهی اینور و آنور چاپ میشد. بعد از تأکیدات رهبر معظم انقلاب و ریاستجمهوری بر توجه بیشتر به بخش معدن و صنایع معدنی بهعنوان دومین ذخیره و ثروت کشور بعد از نفت و گاز، موسسه مطبوعاتی صمت با استفاده از خبرنگاران زبده، نخستین صفحات تخصصی معدن و صنایع معدنی را در ۴ صفحه، ۸ صفحه و ۱۶ صفحه منتشر کرد و در طول این ۵ سال با کمک سازمان ایمیدرو بهعنوان سازمان تخصصی و مادر در حوزه معادن و صنایع معدنی، کارنامه درخشانی از فعالیت و تلاش را به ثبت رساند و آرشیوی ماندگار از چند میلیون کلمه و عکس را برای همیشه تاریخ فراهم کرد. این کار سترگ بدون حمایت بخش معادن و صنایع معدنی امکانپذیر نبود و نیست. انتشار «گسترش معدن» و «روزگار معدن» باعث شد در این چند سال، دهها نشریه و سایت و پایگاه خبری معدن متولد شود و افکار عمومی با این بخش از ثروت پنهان کشور بیشتر آشنا شوند. بدیهی است خریدار رسانه معدن و اصطلاحات معدنی مانند گندله و کنستانتره، مردم عادی کوچه و بازار نمیتوانند باشند و یکی از مهمترین مسئولیتهای اجتماعی شرکتها (CSR) آشنا کردن افکار عمومی با فعالیتهای ذیربط از طریق رسانه است.
۶- انتشار روزنامه در حوزه صنعت، تجارت، معدن، خودرو، نمایشگاه، گردشگری، شهرکهای صنعتی و امثالهم در همین راستا بوده است. بدون شک آنچه موسسه مطبوعاتی صمت برای حوزههای بزرگ صنعت، معدن، تجارت، خودروسازی، فولاد، شهرکهای صنعتی و صنایع کوچک و بزرگ انجام داده بر هیچ قاضی منصفی پوشیده نیست؛ هرچند حکایت امروز موسسه مطبوعاتی صمت با احضار چند چهره شاخص که به ساختوساز در مناطق زلزلهزده مشغولند بیشباهت نیست. بهجای قدردانی از تلاش در راستای معرفی بخشهای فراموششده صنعت، معدن و تجارت مورد هجوم کینهتوزیهای ناجوانمردانه و بیخردانه قرار گرفتهایم. البته قدردان حمایتهای بیدریغ وزیر پیشین صنعت، معدن و تجارت و دلگرمی کلامی و نوشتاری وزیر فعلی و معاونان محترمشان نیز هستیم.
۷- در شماره نخستین (۱۳ تیر ۹۳) و شماره ۱۰۰۰ بهطور مفصل درباره شرایط انتشار روزنامه صمت و شیوه شکلگیری و واگذاری موسسه صمت توضیحات مکرر دادهام که در سایت روزنامه برای اهل کنجکاوی قابلخواندن است اما بهطور خلاصه میگویم که روزنامه صمت عمر ۵ سالهای دارد با پیشینه ۲۵ ساله روزنامه گسترش صنعت که در سال ۱۳۹۲ با دستور وزیر وقت صنعت، معدن و تجارت با تیراژ کمتر از هزار نسخه تعطیل شد. روزنامه صمت با گرفتن پروانه جدید و اسم جدید در ۱۷ مرداد ۱۳۹۳ متولد شد و از شماره اول تا امروز هیچ ریالی از وزارت صنعت، معدن و تجارت با هر عنوان دریافت نکرده و این وزارتخانه بدهی چندصدمیلیون تومانی بابت خریداری نسخههای روزانه روزنامه و آگهیهای ارسالی به موسسه صمت دارد. البته وزارت ارشاد هم در ۳ سال هیچگونه یارانهای به صمت با بهانه اینکه شاید از وزارت صنعت، معدن و تجارت کمک میگیرد، نپرداخت و درعمل موسسه صمت چوب دو سر طلا بین این دو وزارتخانه معزز شد. در دوره جدید تلاش شد بدهیهای سنگین روزنامه در دوران گذشته پرداخت شود و هرگونه پرداخت از سازمانهای مرتبط مربوط به بدهیهای گذشته یا درج آگهی و گزارش و رپورتاژ بوده که بارها ازسوی ذیحساب این وزارتخانه مورد تایید قرار گرفته و ازسوی دو نهاد مهم کشور یعنی سازمان بازرسی و وزارت اطلاعات بررسی و گزارش شده است. روابط عمومی وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز در یک سال گذشته ۲ بار اطلاعیه داده که ارتباطی با روزنامه صمت ندارد و ما هر ۲ بار، نخستین روزنامهای بودهایم که این اطلاعیه را بهرایگان چاپ کردهایم.
۸- پس مشکل چیست؟ تمامی مطبوعات کشور به دو شکل حقیقی و حقوقی اداره میشوند. موسسههای حقوقی مانند همشهری، شهروند، جام جم، اطلاعات، کیهان و چندتایی دیگر یا از منابع خاص سازمانها یا منابع عمومی بهرهمند میشوند و سایر روزنامهها و نشریههای حقیقی هم متعلق به افراد و اشخاص دارای امتیاز هستند که بعضی از آنها هم در سالهای اخیر موسسه تشکیل دادهاند. درواقع تا امروز شکل سومی برای مطبوعات وجود نداشته و شاید همه مشکلات از همین نکته برای رقیبان ایجاد شده باشد.
۹- موسسه مطبوعاتی صمت «نخستین موسسه مطبوعاتی سهامداری» بعد از طی مراحل قانونی متولد شد. این راه سخت با مشکلات حقوقی و اداری به کمک هیات مؤسس و وزارت ارشاد هموار شد و برای نخستین بار همه کارکنان و خبرنگاران و گزارشگران و عکاسان و طراحان در یک موسسه مطبوعاتی دارای سهم شدند و نزدیک صد سهامدار صاحبان این روزنامه و موسسه هستند و شاید همین روش که میتواند الگوی مناسب برای واگذاری چند موسسه مطبوعاتی دیگر به کارکنان باشد، بزرگترین عامل ایجاد حسادت و غرضورزیها شد.
۱۰- بدیهی است مدل سهامداری این امکان را برای سهامداران و کارکنان بهوجود میآورد که هر وقت مایل بودند مدیرعامل را عزل و فرد دیگری را جایگزین کنند؛ ضمن آنکه هرچه دستاورد مالی حاصل و هرگونه یارانه دولتی یا حمایتی دریافت شود، وارد شبکه مالی میشود و همه ذینفع آن خواهند بود. این روش با آنچه در حال حاضر در سایر مطبوعات حقیقی و حقوقی در جریان است، بهطور کامل متفاوت است و باعث ایجاد پرسش برای صدها خبرنگاری شده که نشریهها با تلاش آنها منتشر میشوند اما سود حاصل را فقط یک نفر میبرد؛ بهویژه آنهایی که در سالهای گذشته از یارانههای میلیارد تومانی و میلیون دلاری بهرهمند شدهاند که فهرست آنها در سایت وزارت ارشاد قابلملاحظه است و هرگز ریالی از این یارانههای هنگفت را به کارکنان و خبرنگاران نپرداختهاند.
۱۱- بهتر است آنهایی که بهدنبال شفافسازی درآمد صمت از یارانه دریافتی وزارت ارشاد هستند، فهرست یارانه دریافتی روزنامه خود و موسسه صمت را با ۴ روزنامه و بیش از ۱۰۰ نفر نیروی انسانی در کنار هم قرار دهند و بهمنظور شفافسازی در نشریه خود منتشر کنند؛ ما هم استقبال میکنیم. یا ای کاش آنهایی که براساس قانون دسترسی آزاد به اطلاعات، خود را در نقش پوآرو میبینند و دنبال افشاگری هستند، وظایف قانونی خود را در حوزههای صنعت، تجارت، خودرو و سایر پرسشهای مردم و نمایندگان رسانهها و مجلسیها هم با همین جدیت پیگیری میکردند و دستکم الفبای مسئولیتی را که پذیرفتهاند یاد میگرفتند و تلاش ۵ساله صمت را برای ماندگاری حوزه بزرگ صنعت، معدن و تجارت بررسی و با رسانههایی که سنگ آنها را بر سینه میزنند، مقایسه میکردند.
۱۲- امتیاز نشریهها در وزارت ارشاد با انجام یکروند قانونی ازسوی هیات نظارت بر مطبوعات، بهصورت صددرصد رایگان صادر میشود و هیچگونه هزینهای برای صاحبان امتیاز نداشته و ندارد؛ پس امتیاز روزنامه گسترش صنعت در گذشته هیچ ارزش خاصی نداشته و نظریه هیات کارشناسی در مقطع واگذاری وجود دارد که این موسسه را فاقد ارزش ریالی دانسته است. البته انتشار روزنامه یا مجله شاید کار سخت و پیچیدهای نباشد، اما بدون شک یک کار عاشقانه و بندبازی در ارتفاع بالا بدون تور محافظ در پایین است. کسانی که وارد حرفه مطبوعات میشوند بیشتر با دل میآیند تا با عقل، به همین دلیل خیلیها، ورود به این حرفه را به کسی توصیه نمیکنند. اداره یک موسسه مطبوعاتی و مدیریت خرج و دخل آن کار سادهای نیست. در حال حاضر باتوجه به شرایط فرهنگی جامعه و گسترش دنیای مجازی، کتاب و روزنامه جایی در سبد هزینهای خانوارها ندارد و شرایط اقتصادی و گرانی کاغذ و چاپ هم بر مشکلات مطبوعاتیها افزوده است. در چنین شرایطی فقط روشهای نوین و بهرهوری بالا میتواند چند صباحی ادامه کار را ممکن سازد.
۱۳- بدون شک همه این توضیحات هم بیماری توطئه و شایعهسازی بیماران روانی را درمان نمیکند و روزهای آینده باز هم کسانی خواهند بود که بهجای پیدا کردن راه موفقیت برای خود و همکارانشان، دیگری را نشانه میگیرند؛ بهجای پاسخگویی در حوزههای بزرگتر، برای رد گم کردن خطاهای خود، مسائل کوچکتر دیگران را مطرح خواهند کرد. این روشها با اینکه شناخته شده است، در ظاهر همچنان کاربرد خود را دارد. به قول شاعر بزرگ این سرزمین «سخت است فهماندن چیزی به کسی که بابت نفهمیدنش پول میگیرد»
۱۴- در موسسه مطبوعاتی صمت حدود صد نفر در دفتر تهران بهطور مستقیم مشغول کار هستند، حدود صد نفر هم در ۳۰ نمایندگی استانی فعالیت میکنند، افرادی هم در صنوف کاغذ، لیتوگرافی، چاپ، صحافی، توزیع، کیوسکهای مطبوعاتی بهطور غیرمستقیم به این روزنامه وابسته هستند. خوشحالیم که اعلام کنیم بهدلیل بکارگیری همان نظام مالی شفاف و مدیریت آکواریومی و شیوه سهامداری و نداشتن تفکر زیادهخواهی، هیچگونه بدهی به اشخاص، چاپخانه، کاغذ فروش، بیمه و کارکنان نداریم و توانستهایم حتی سنوات 10 سال گذشته خبرنگارانی را که هیچگونه پرداختی برایشان انجام نشده بود، تسویه کنیم.
۱۵- میگویند برای ایجاد هر شغل از سادهترین تا مشاغل وابسته به فناوری باید بین ۵۰ میلیون تومان تا ۵ میلیارد تومان سرمایهگذاری کرد؛ به عبارت دیگر برای ایجاد سادهترین شغل مانند کارگری ساختمان به ازای هر نفر ۵۰ میلیون تومان سرمایهگذاری لازم است. اگر روزنامهنگاری را که با هویت و فرهنگ جامعه سروکار دارد و جزو نخستین شاخصهای توسعهیافتگی در جهان است، در حد کمترین مشاغل بهشمار آوریم، برای ایجاد اشتغال ۲۰۰ نفر بهطور مستقیم و به ازای هر نفر ۵۰ میلیون تومان دولت باید ۱۰۰۰۰ میلیون تومان سرمایهگذاری کند.
آیا شایسته نیست که در شرافتمندانهترین شغل جهان هستی که به روشنگری و اطلاعرسانی جوامع مربوط است، کمی بلندنظرانهتر نگاه کنیم؟ آیا نمیتوان دفاتر مطبوعاتی را در حد صنایع کوچک دید و تسهیلات لازم را برای بقای آنها در اختیارشان گذاشت؟
۱۶- از کسانی که در چند روزنامه علیه ما بهعنوان همکاران و همصنفیهایشان مطالب مغرضانه نوشتند و کسانی که در دنیای مجازی از پراکندن این مطالب و سنگ زدن خودداری نکردند، دردی به دل نداریم اما از آنها که مدعی رفاقت بودند، از آنها که از حقیر در کلاس درس نمره گرفتهاند و استاد استاد گفتهاند، از وزیر محترمی که برایمان نوشت کار خودتان را با همه توان انجام دهید و حالا زیردستانش از هیچ روش مغرضانهای کم نمیگذارند چگونه بگذریم؟
هرکس به طریقی دل ما میشکند/ بیگانه جدا دوست جدا میشکند
بیگانه اگر میشکند حرفی نیست/ از دوست بپرسید چرا میشکند
۱۷- کار ما روزنامهنگاری است؛ تفحص و بازجویی و قضاوت نیست. کاری به میلیاردها تومان یارانه مطبوعاتی که ۲ ، ۳ روزنامه در این سالها گرفتهاند نداریم. نمیخواهیم مسابقه انشانویسی برپا کنیم تا معلوم شود که بعضی از مدیران مسئول و صاحبان امتیاز نمیتوانند حتی درباره اینکه فایده گاو چیست بنویسند و باید دوباره در کلاسهای نهضت سوادآموزی ثبتنام کنند، وظیفه ما نیست که بگوییم رانت یعنی مجله و نشریهای که هنوز نام بلندپایهترین مقامات دولت در صفحه اول آن به چشم میخورد و باعث میشود نشریه کممحتوا بیشترین آگهی را بگیرد، وظیفه ما نیست که بگوییم اقتصاددانهای دولتی در کدام روزنامه رفتوآمد دارند و چگونه خبرسازی و از رانت استفاده میکنند، وظیفه ما نیست که بگوییم کدام صاحبامتیاز بهجای روزنامهنگاری بسازبفروشی و پاساژداری میکند، وظیفه ما نیست که بگوییم کدام صاحبامتیاز دستش در معادن است و ساختمان روی ساختمان علم میکند، وظیفه ما نیست که بگوییم وقتی مدیر روابط عمومی بودهاند، روزنامه راه انداختهاند؛ وظیفه ما فقط روزنامهنگاری است و تلاش میکنیم که آبرومندانه باشد و فکر میکنیم همه حق فعالیت و انتشار دارند و باید تلاش کنند موفقتر باشند و بهطورحتم از طریق سرمایهگذاریهای مناسب و ارتباطات سالم بتوانند به انتشار روزنامههایشان کمک کنند و ما نیز از موفقیت همکارانمان شادمانتر
شویم.
۱۸- بیشک این درخت و دوستدارانش باور دارند که همیشه نیاز به آبوخاک و مراقبت وجود دارد، باغبانی میخواهد که گاهی سنگدلانه او را هرس کند. همه حملهها و هجومها را نقد و هرس درخت موسسه صمت میدانیم. دوستان خوبم در این روزنامه بهطور حتم خود را هرس خواهند کرد. من شادابی درخت آینده همه مطبوعات کشورم و «روزنامه صمت» را شهادت میدهم و آرزو میکنم مدیریتهای کوتوله که امروز مدیریت لیلیپوتی شدهاند راه درست را پیدا کنند و دست از سر ما و این سرزمین همیشه سبز بردارند.خواندنی های رکنا را در اینستاگرام دنبال کنید
ارسال نظر