امید به زندگی با خشکسالی در روستای جلاران از بین رفت/ روستای جلاران در یک قدمی مرگ+عکس

«تف باد» که چند روزی هست وزیدن گرفته در میان کوه‌ها و دره ها می پیچد و غرش کنان نجوای جلاران را در خود خفه می کند. همین است که صدای مردمان جلاران به جایی نمی رسد. مردمانی در شرقی‌ترین نقطه ایران، گرفتار در میانه خشکسالی و باد. بادهایی که از ارتفاعات هندوستان وزیدن می گیرند و پس از گذر از بیابان‌های افغانستان گرم می شوند، اواسط خردادماه خود را به خراسان جنوبی و سپس سیستان می رسانند و ۱۲۰ روز می‌وزند تا تن هر جنبده‌ای را بلرزانند و هر نوع پوشش گیاهی را بخشکانند.

همین است که در جلاران خبری از زندگی نیست و تنها باد گرم است که گاهی با سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت بر صورت‌ها سیلی می‌زند و سرخشان می کند تا غرور این مردم مرزنشین را حفظ کرده باشد. جلاران اما در طول هزاران سال، خود را با شرایط طبیعی منطقه وفق داده است. مردم جلاران کشاورزی را رها کرده‌اند و به دامداری رو آورده‌اند. دام‌ها به کمترین میزان علوفه صحرایی عادت کرده‌اند اما ۲ دهه خشکسالی دامداری را هم با مشکل مواجه کرده است. حالا هر یک از ۲۲ خانواده ساکن در جلاران حدود ۱۵-۱۰ دام دارند که برای چرای آنها باید کیلومترها راه بپیمایند تا گیاهی مقاوم در مقابل بی آبی و باد بیابند برای تغذیه دامها.

تبار این مردم را از اهالی «ماخونیک» می‌دانند و ماخونیک همان روستایی است که به کوتاهی قد مردمانش شهره است. مردمان جلاران نیز مانند هم تبارانشان قد و جثه نسبتا کوتاهی دارند اما دلهای آنها فراخ است؛ اهالی سنی مذهب روستا بیشترشان حافظ قرآنند. از یک و ۲ جزء تا حافظ کل قرآن در این روستا زندگی می کنند. مانند «محمد سولابستی» که طلبه است در ماخونیک و حافظ کل قرآن. محمد یک هفته است ازدواج کرده اما هیچ منبع درآمدی ندارد. محمد میخواهد حوزه علمیه را تا رسیدن به مدارج عالی طی کند. پدرش در گذشته کشاورزی بخور و نمیری داشته، شلغم و سیر و پیاز می کاشته و دلیل آن هم مشخص است. همه اینها گیاهانی هستند که محصولشان زیر خاک رشد می کند زیرا بالاتر از سطح زمین، «تف باد» یا باد گرم ۱۲۰ روزه هر گیاه سبز و محصولی را از بین می برد. محمد خانه ای ندارد و با نوعروسش در خانه پدری زندگی می کند. منازلی با درب‌ها و سقف‌های کوتاه، بدون اتاق با دیوارهای قطور گلی و سنگی، محل زندگی ۲۲ خانوار جلارانی.

خشکسالی2

ضریب محرومیت در جلاران مانند بسیاری روستاهای دیگر این منطقه در بالاترین حد قرار دارد. این روستا با مرکز شهرستان یعنی درمیان ۵۲ کیلومتر فاصله دارد که ۲۰ کیلومتر آن سنگلاخی است. پس از خشکسالی های پی در پی، آبرسانی به جلاران همانند ۴۳۶ روستای دیگر خراسان جنوبی از طریق تانکر انجام می شود. تانکری که اگر به موقع پر شود، آب خوردن انسان و دام فراهم است اما اگر تاخیری صورت گیرد، آب شور تنها چاه روستا منبع آب روستا است. آب شور به کار خوردن نمی آید اما شستن ظروف و البسه را با آن انجام می دهند؛ اما همان هم محدود است. برای اینکه چند سطل آب در ته چاه جمع شود، باید چند روزی درب چاه بسته بماند و برداشتی انجام نشود، تا آب قطره قطره از لابلای خاک تشنه در چاه نشست کند.

در ۲ دهه گذشته نیمی از ۳۵۰۰ روستای خراسان جنوبی به دلیل بی آبی و بیکاری خالی از سکنه شده است. همین سرنوشت آینده جلاران هم تهدید می کند. مسئولان محلی مدتی است فشار بر ساکنان روستا را آغاز کرده اند تا بلکه جلارانی ها را به نقطه ای در دسترس تر بکوچانند اما مقاومت مردم هنوز ادامه دارد. چند خانواری به مکان جدید جابجا شده اند اما هراس مسئولان محلی از این است که اهالی پس از دریافت مشوقها برای تغییر محل سکونت، بار دیگر به دیار خود بر گردند و نتیجه زحمات آنها دود شود و به هوا برود.

در ۲ دهه گذشته نیمی از روستاهای خراسان جنوبی به دلیل بی آبی خالی از سکنه شده است. همین سرنوشت، آینده جلاران هم تهدید می کند. مسئولان محلی مدتی است فشار بر ساکنان روستا را برای جابجایی آغاز کرده اند.

محمد بشیری زاده فرماندار درمیان یکی از حامیان طرح انتقال روستاییان جلاران به نقطه ای دیگر است. او دوری و ناهمواری مسیر، نبود جاده روستایی، نبود اشتغال در روستا، نبود برق پایدار و سختیهای آبرسانی با تانکر را از دلایل اصلی برای ضرورت انتقال روستا می داند و به خبرنگار مهر، می گوید: حاضریم برای روستاییان در جایی که پیش بینی کرده ایم خانه بسازیم، آب و برق بدهیم اما این مردم وطنشان را رها نمی کنند. حتی معاون وزیر نیرو را آوردیم تا اگر امکان فنی برای انتقال آب به جلاران هست، عملی کنیم اما آنها هم گفتند هیچ راهی برای آب لوله کشی در جلاران نیست. ما برق خورشیدی را در اولویت قرار دادیم و آبرسانی با تانکر هم به صورت مکرر انجام می شود اما روستا در نهایت باید تخلیه شود.

برق روستا از سلولهای فتوالکتریک تامین می شود. خورشید تقریبا در تمام سال بر جلاران می تابد و همین منبع بسیار خوب انرژی محسوب می شود. برق خورشیدی جلاران اما پایداری ندارد. وقتی با مشکل فنی مواجه می شود، باید از شرکت برق برای تعمیر بیایند که این خودش چند روزی به طول می انجامد. همچنین برق به اندازه ای نیست که توان پشتیبانی از لوازم برقی پر مصرف مثل یخچال را داشته باشد و همین است که یخچال برخی از منازل در اثر قطع مکرر برق خراب شده و بدون مصرف مانده است. برخلاف گفته فرماندار مبنی بر آبرسانی مرتب به روستا، زنان روستا می گویند ابرسانی ضعیف است و گاه ۴۸ ساعت بدون آب سر می کنند و ناچارند از آب شور تنها چاه به جا مانده در روستا مصرف کنند.

مدیرکل کمیته امداد خراسان جنوبی هم معتقد است که امکان ایجاد اشتغال و خودکفایی مددجویان در روستای جلاران همانند بسیاری روستاهای دیگر نیست. این مردم باید به جای دیگری منتقل شوند و این جای دیگر همان «دستگرد» است. رضا سلم آبادی در گفتگو با خبرنگار مهر، ادامه می دهد: تلاش زیادی برای انتقال مردم جلاران انجام دادیم اما جز چند خانواده بقیه راضی نشده اند.

خونه1

عبدالمطلب جوانی ۲۰ ساله با اندامی نحیف است از اهالی جلاران است. خانواده او ۱۰ بز و گوسفند دارند و صبح به صبح عبدالمطلب این دام‌ها را برای چرا به ۸-۷ کیلومتری روستا می برد تا شکمشان را سیر کند. در جلاران گوسفندها هم با آب تانکر سیراب می شوند. تعداد گوسفندها آنقدر محدود شده که به صرفه نیست هر خانواده دام خود را به چرا ببرد. هر روز تمام بز و گوسفندهای روستا را جمع می کنند در نقطه ای و جوانان روستا به نوبت آنها را به چرا می برند و این شغلی نیست که درآمدی در آن باشد.

از در و دیوار باد می آید و پیرزن در ۲۴ ساعت گذشته چیزی نخورده است. ماه رمضان را به طور کامل روزه گرفته و آخرین باری که گوشت خورده در همان ماه رمضان بوده که خیری گوشت قربانی در روستا توزیع کرده است. یک چراغ نفتی تنها وسیله گرمایشی خانه پیرزن در زمستانهای سخت منطقه است و در تابستان وسیله ای برای گرمایش نیست جز بادی در میانه خانه می پیچد و زوزه می کشد. از وضعیت خانه و زندگی او که جویا می شویم دعایمان می کند: «جبراییل و میکاییل شما را از بلاهای ورخزیده (ناگهانی) نگه دارد؛ این دنیا کلاهبرداری است؛ خدا خانه آخرتمان را آباد کند». زینب چهار بچه داشته که همگی عروس و داماد شده و رفته اند. حالا تنها در خانه ای تنگ و تاریک زندگی می کند که سقف آن حتی برای پیرزنی خمیده هم کوتاه است. در خانه تنگ و تاریک و دود گرفته هیچ نوری نیست. همانند چشمانش که که سالها جز تاریکی چیزی ندید و حالا مدتی است عمل کرده و کورسویی از لای در به چشمانش می خورد. چیزی برای خوردن ندارد جز مقداری حبوبات و گاهی گوشت مرغ که از سوی نهادهای حمایتی می رسد. تمام مستمری کمیته امداد و یارانه را برای پول برق و نفت می‌دهد و نفت را بشکه ای ۴۰ هزار تومان می‌خرد. از حمام و سرویس بهداشتی در کل روستا خبری نیست. پیرزن همانند دیگر مردم جلاران در گوشه ای از خانه آب را گرم می کند و همانجا با تشت آب استحمام می کند.

زینب مانند بیشتر روستاییان حاضر نیست خانه و کاشانه خود را رها کند: به ما می گویند بیایید احمدآباد دستگرد اما همه چیز ما همینجاست. هر جای دیگری برویم غریبه هستیم. خدارا شکر همین چراغ هست.

پیرزن تمام روز در آفتاب جلوی درب خانه می نشیند و باد گیس‌های سفیدش را در هوا می چرخاند اما جوانان روستا برای اشتغال به سربیشه و بیرجند می روند و آخر هفته ها بر می گردند. محمد یکی از این جوانان است که برای کارگری به بیرجند می رود. او یکماه کار می کند و سپس به جلاران می آید وقتی پولش ته می کشد، بار دیگر بار سفر می بندد به بیرجند.

حدود ۱۶ درصد کودکان ۶ ساله خراسان جنوبی دچار کوتاهی قد هستند و کم وزنی در نوزادان ۱۵ تا ۲۳ ماهه حدود ۱۳ درصد است. شش هزار کودک ۶ ساله خراسان جنوبی سوء تغذیه دارند و کم وزنی در خردسالان استان ۳ برابر میانگین کشوری است. حجت الاسلام حسینی امام جمعه اسدیه از توابع درمیان و نزدیکترین شهر به جلاران است. او در گفتگو با خبرنگار مهر، معتقد است بخشی زیادی از محرومیت جلاران به مسائل فرهنگی بر می گردد و می گوید: محرومیت زدایی باید توسط خود مردم انجام شود و در مورد این منطقه هم هیچکس به اندازه خود اهل سنت نمی توانند حمایت کنند. متاسفانه به دلیل برخی نگاه‌ها، کمک اهل سنت منطقه از طریق صدقات پایین است. در گذشته با مساله سود بانکی مواجه بودیم که با یک پروژه فقهی آن را حل کردیم و از افراد سرمایه دار اهل نست خواستیم سرمایه خود را در بانک بگذارند و سود آن را به نیازمندانشان کمک کنند.

خونه3

در کل روستا خبری از بهداشت نیست. کودکان که سوء تغذیه از سر و صورتشان می ریزد با بدن‌های نیمه لخت زیر آفتاب سوزان روستا بی هدف این سو و آن سو می روند. بیضه های ورم کرده یکی ۲ پسربچه که بدون جامه‌ای بر تن، با پای لخت گوشه و کنار خزیده اند نشان از نفوذ بیماری‌های عفونی در تن‌های نحیف‌شان دارد. تنها سرویس بهداشتی روستا یک سنگچین است که بدون در و دیوار در گوشه‌ای ساخته شده و استحمام اگر آبی باشد ماهی یکبار بیشتر میسر نیست. همین نبود بهداشت است که سبب شده در استان خراسان جنوبی ۲ هزار بیمار صعب العلاج فقط در مجموعه کمیته امداد وجود داشته باشند که این عدد ۸ درصد بیماران صعب العلاج تجت پوشش امداد در کل کشور است. این در حالی است که خراسان جنوبی تنها یک درصد جمعیت کشور را به خود اختصاص داده است. حدود ۱۶ درصد کودکان ۶ ساله خراسان جنوبی دچار کوتاهی قد هستند و کم وزنی در نوزادان ۱۵ تا ۲۳ ماهه حدود ۱۳ درصد است. شش هزار کودک ۶ ساله خراسان جنوبی سوء تغذیه دارند و کم وزنی در خردسالان استان ۳ برابر میانگین کشوری است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

خشکسالی1