درمان تاثیرات منفی تبعیض بین فرزندی
رکنا: وقتی 14 سالم بود، همیشه مادرم توهین میکرد و به من میگفت پیردختر، الان که پیردختر شدم، مادرم میگوید پیرزن! همیشه از خودم بدم میآمد و بدم میآید. 4 خواهر دیگر هم داشتم. مادرم به آنها چیزی نمیگفت.
این که به دنبال پاسخی برای مشکل خود هستید و نسبت به آن آگاهی پیدا کردهاید، جای خوشحالی دارد؛ اما برای پاسخگویی به پرسش شما به اطلاعات کاملتری در این زمینه نیاز داریم. در عین حال موارد ذکر شده در زیر احتمالا درباره شما صدق میکند.
شاید پای طرحواره نقص/شرم در میان است!
اگر در دوران کودکی احساس کنید که به شما احترام گذاشته نمیشود و به شما توهین میشود یا کسی شما را دوست ندارد و با دیگران مقایسه میشوید، طرحواره نقص/شرم در ذهنتان نقش میبندد. ممکن است بارها و بارها یکی از والدین یا هردوی آنها شما را طرد کنند یا به شما ایراد بگیرند. طرحوارهها به عنوان صدای والدین مفهومسازی میشوند. در واقع طرحوارهها نتیجه صحبتهای والدین است که به تدریج در ذهن شما جای میگیرند و خودشان را در تجارب بعدی زندگیتان به صورتی نظاممند اما ناکارآمد تحمیل میکنند.
در این زمینه از شما سوالاتی میپرسم:
شما آینهای دارید که شما را بد شکل نشان میدهد، چه کار میکنید؟
(احتمالا در جواب میگویید آن را دور میاندازم، میشکنم، به آن نگاه نمیکنم، آینه جدیدی میخرم و ...)
شما از آینه فرد دیگری به خود نگاه کنید که آن آینه مادرتان است. آیا این آینه تصویر درستی از شما نشان میدهد یا خیر؟
اکنون اگر بخواهی تصویر درست و واقعبینانهای از خودت داشتهباشی آن چگونه تصویری است؟
*شما باید تلاش کنید توانمندیهای خود را پررنگ جلوه دهید و به نقصهایتان (اگر واقعا وجود دارد) کمتر اهمیت بدهید و سعی کنید به جای این که خودتان را به عنوان فردی ذاتا ناقص بنگرید، به نقصهای خودتان در قالب رفتارهای یاد گرفته شده دوران کودکی نگاه کنید که قابل تغییرند. همچنین خودتان را به طور کلی ناقص در نظر نگیرید، بلکه خود را ثمره زندگی با مادری انتقادگر بدانید.
*از توانمندیها و ویژگیهای مثبت خودتان فهرستی تهیه کنید و آن را روی کارتهایی بنویسید و روزانه به آن مراجعه و مرور کنید، این کار میتواند مفید و راهگشا باشد.
*در موقعیتهای اجتماعی وارد شوید و روابط صمیمی برقرار کنید. اگر از روابط صمیمی اجتناب کنید، اساس نقص شما بدون تغییر باقی میماند. در این زمینه سعی کنید افرادی را در زندگی خود برای دوستی انتخاب کنید که حمایت کننده باشند، نه انتقادگر.
*یاد بگیرید به انتقاد مادرتان، واکنش افراطی نشان ندهید. انتقاد سازنده را بپذیرید و سعی کنید رفتار خود را تغییر دهید و اگر انتقاد نادرست بود، نظرتان را به مادرتان بیان کنید و بگویید انتقادش قابل قبول نیست.
*تلاش کنید یاد بگیرید که موضعگیری علیه مادر یا حمله کردن به او، کار پسندیدهای نیست و لازم نیست به این شیوه پاسخ بدهیم و ثابت کنیم انتقاد او غلط است.
*با افراد مهم زندگیتان که قابل اعتماد هستند، ارتباط بیشتری برقرار و صحبت و خودافشایی کنید. هر چقدر بتوانید تجاربتان را بیشتر در میان بگذارید و خودتان را بپذیرید، بیشتر میتوانید بر این طرحواره غلبه کنید.
*درمان اینطور مشکلات به زمان نیاز دارد و در این زمینه، میتوانید از روان شناس کمک بگیرید. همچنین میتوانید از کتاب «زندگی خود را دوباره بیافرینید»، نوشته جفری یانگ و ترجمه دکتر حسن حمید پور، انتشارات ارجمند استفاده کنید. با آرزوی موفقیت برای شما.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
نجمه عابدی شرق دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی در انستیتو روانپزشکی
ارسال نظر