حوادث رکنا: زندگیام از هم پاشیده بود. یک روز تعطیل که میرسید به میهمانی خانوادگی میرفتیم غم و غصه به جانم مینشست. همسرم شورش را در میآورد و روی اعصابم راه میرفت.
حوادث رکنا: تحت تاثیر شرایط خانوادگی و حرف های مادرم برای اعتماد نکردن به مردان قرار گرفته بودم و مدام گوشی همسرم را بررسی می کردم تا با زن دیگری ارتباط نداشته باشد اما زمانی این آتش زیر خاکستر شعله…
رکنا: دیگر آبرویی برایمان باقی نمانده است. فرزندانم به دلیل سرزنش ها و نگاه های تأسف برانگیز اطرافیانمان خجالت می کشند از منزل بیرون بروند. من هم که روزگار تلخی را در کنار همسرم سپری کرده ام، اکنون…
رکنا: برای رهایی از اعتیاد کافیست ارادهای وجود داشته باشد، ارادهای که سرآغاز بازگشت به زندگی است و مادامی که فرد مصرفکننده نخواهد، هیچ محرکی نمیتواند او را به زندگی عادی بازگرداند.
حوادث رکنا: خیلی تلاش کردم تا همسرم دیه 20 میلیون تومانی را ببخشد و این پول را از من نگیرد، چرا که من یک کارگر نظافتچی هستم و پرداخت این مبلغ به همسرم، از توانم خارج است ولی نه تنها این مشکل بین من…
حوادث رکنا: عشق مینا کورم کرده بود و نمی خواستم به جز او با هیچ دختر دیگری ازدواج کنم. به گمانم او هم عاشق من بود اما بعدها متوجه شدم به خاطر فرار از دست خانواده اش مرا برای ازدواج، خام خودش کرده…
حوادث رکنا: در شرایط بسیار سختی قرار دارم که نمی توانم تصمیم درستی بگیرم، با این اشتباه وحشتناکی که مرتکب شدم اگر در پی شکایت باشم همسرم و خانواده اش در جریان ماجرا قرار می گیرند واین گونه زندگی ام…
حوادث رکنا: همسرم در حالی بعد از 10 سال زندگی مشترک مرا با یک فرزند 9 ساله رها کرده و به مکان نامعلومی گریخته است که زخم های روی صورتم را بهانه ای برای ازدواج مجدد و ارتباط با زنان غریبه در فضای…
رکنا: ترس از افشای یک دوستی خیابانی در دوران مجردی ام موجب شد مورد سوء استفاده یکی از بستگان نزدیک همسرم قرار بگیرم تا جایی که برای سرپوش گذاشتن به این اشتباه بزرگ، زندگی ام از هم فروپاشید و...
حوادث رکنا: همسرم آن قدر در گرداب مواد افیونی غرق شده بود که برای تهیه موادش به کسی یا چیزی رحم نمی کرد به طوری که می ترسیدم روزی از سر کار به منزل بیایم و متوجه شوم که او فرزندانم را به بهای ناچیزی…
رکنا: دیگر هر طور شده می خواهم از دست اذیت های شوهرم خلاص شوم و دنبال بدبختی ام بروم.
حوادث رکنا: با وجود همه کم و کاستی ها از زندگی که داشتم راضی بودم اما زیاده خواهی های همسرم، سقف زندگیمان را ویران کرد ... با حمید زندگی خوبی داشتم اما داستان از آن جا شروع شد که او مدتی با دوستانش…