فروش 5 کیلو طلای دزدی در سایت دیوار / ماجرای 60 سکه باج دادن چه بود؟
رکنا: 10 عضو باند سارقان منزل وقتی پنج کیلو طلای سرقتی را برای فروش در سایت دیوار آگهی دادند از سوی صاحب طلافروشی شناسایی شدند و به دام افتادند. سارقان در بازجوییها مدعی شدند در یکی از سرقتها در دام دو مأمورنما گرفتار شده و برای رهایی ۶۰ سکه به آنها باج دادهاند.
اوایل زمستان سال گذشته به مأموران پلیس تهران خبر رسید چند سارق مسلح به سلاح سرد به خانهای در یکی از خیابانهای شمالی تهران دستبرد زده و پس از بستن دست و پای صاحبخانه و همسرش مقدار زیادی طلا و جواهرات سرقت کرده و از محل گریختهاند.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران پلیس به محل حادثه رفتند و صاحبخانه با طرح شکایتی گفت: «نیمه شب در خانه خواب بودیم که ناگهان متوجه شدیم چند مرد نقابدار بالای سرمان ایستادهاند. در حالی که شوکه شده بودیم و زبانمان بند آمده بود، آنها تهدید کردند هیچ حرکتی انجام ندهیم و ما هم از ترس سکوت کردیم. آنها دست و پای ما را با طناب بستند و پس از آن کلید و رمز گاوصندوق را از من گرفتند و به سراغ آن رفتند و همه طلاها، جواهرات، سکهها و پولهای خارجیام را که بیش از چند میلیارد تومان ارزش داشت، سرقت کردند. سارقان خشن بدون اینکه دست و پای ما را باز کنند از خانه بیرون رفتند و من به سختی دست و پای خودم و همسرم را باز کردم و به پلیس خبر دادم.»
۵ کیلو طلای سرقتی در دیوار
با شکایت مرد پولدار، پرونده به دستور قاضی محمد ولدیبیرانوند، بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی سارقان در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت و مأموران با شکایتهای مشابه و متعدد دیگری روبهرو شدند که همگی حکایت از آن داشت سارقان هرچند شب به خانهای در یکی از مناطق تهران دستبرد می زنند و طلا و جواهرات، سکه و پول سرقت میکنند. همچنین مشخص شد سارقان حرفهای هستند و در تمامی سرقتها نقاب به صورت دارند و هیچ ردی از خود بهجا نگذاشتهاند. در حالی که هر روز بر تعداد شاکیان افزوده میشد، یکی از شاکیان به اداره پلیس رفت و ردی از سارقان در اختیار مأموران قرار داد.
وی گفت: «من طلافروشم، مدتی قبل که همراه خانوادهام به مسافرت رفته بودم و وقتی به تهران برگشتم، دیدم سارقانی به خانهام دستبرد زدهاند و پنج کیلو طلای دستسازم را سرقت کردهاند. شکایت کردم، اما ردی از سارقان پیدا نشد تا اینکه امروز در سایت دیوار دیدم چند قطعه طلا به فروش گذاشته شده که شباهت زیادی به طلاهای سرقت شده من داشتند. طلاهای من خاص و دستساز بودند و نمونه آن در بازار نیست، به همین دلیل من طلاهایم را شناختم.»
۱۰ سارق حرفهای بدین ترتیب مأموران سرنخ به دست آمده را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند فروشنده یکی از اعضای باند سارقان منزل است. سپس مأموران با فروشنده قرار صوری گذاشتند و وی را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. متهم در بازجوییها اعتراف و ۹ عضو دیگر باند را به پلیس معرفی کرد. با اعتراف متهم، مأموران متهمان را یک به یک دستگیر کردند.
مأموران همچنین در ادامه دو مرد مأمورنما را هم که از سارقان اخاذی کرده بودند، بازداشت کردند. متهمان پس از اعتراف به جرمشان برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.
دام مأمورنما برای دزدان طلا
سردسته باند مرد جوانی به نام آرسام است. او مثل دیگر اعضای باند چند سابقه سرقت در پروندهاش ثبت شده و مدعی است به خاطر هوش بالایی که دارد، سردسته باند شده و نقشههای سرقت را بدون هیچ اشتباهی طراحی میکرده، اما یکبار دو مأمورنما او را فریب داده و از او ۶۰ سکه اخاذی کردهاند.
گفتگو سردسته دزدان طلا
آرسام سابقه داری؟
بله، من چند باری به اتهام سرقت منزل دستگیر شدهام و آخرین بار هم یک سال قبل از زندان آزاد شدم و همراه دوستانم باند سرقت تشکیل دادم.
دوستانت هم سابقهدار هستند؟
بله، ما در زندان با هم آشنا شدیم و آنها از من خواستند وقتی آزاد شدم به عنوان سردسته، باند را تشکیل بدهم و سرقت کنیم.
چرا شما؟
من باسابقهتر از آنها هستم، از طرفی هم به قول دوستانم باهوشم و نقشهها را خوب طراحی میکنم، به همین خاطر از من خواستند باند را اداره کنم. البته من سهم بیشتری از آنها گیرم نمیآمد.
در اعترافاتت گفته بودی یکبار فریب دو مأمورنما را خورده بودی؟
بله، من ادعا میکنم باهوشم، اما باهوشتر از من هم هستند. یکبار فریب دو مأمورنما را خوردم و ۶۰ سکه را از دست دادم.
توضیح میدهی؟
همراه دوستانم به سرقت رفته بودیم. نیمه شب بود و پس از سرقت حدود پنج کیلو طلا از دیوار خانهای خودمان را پایین انداختیم و میخواستیم سوار خودرویمان شویم و از محل برویم که خودرویی با دو سرنشین راه ما را سد کرد. دو مرد جوان خودشان را مأمور پلیس معرفی کردند و گفتند فهمیدهاند ما سارق هستیم و الان هم اموال خانهای را سرقت کرده ایم و از ما باج خواستند. آنها داخل خودرویشان چراغ گردان و خودشان هم بیسیم داشتند، به همین دلیل فریبشان را خوردیم، وگرنه ما شش نفر بودیم و آنها دو نفر بودند و حریف ما نمیشدند. به هرحال من ۶۰ سکه طلای سرقتی را به آنها دادم.
از کجا متوجه شدی که مأمورنما بودند؟
قرار شد آنها هوای ما را در سرقتها داشته باشند و ما هم سهم آنها را بدهیم. پس از این ما هر وقت به سرقت میرفتیم، تلفنی به آنها خبر میدادیم که هوای ما را داشته باشند. ما با خیال راحت سرقت میکردیم به امید اینکه دو مأمور پلیس از ما محافظت میکنند، اما در یکی از سرقتها مأموران از راه رسیدند و ما را تعقیب کردند. البته موفق به دستگیری ما نشدند و همان شب فهمیدم آن دو مرد، مأمور قلابی بودند و ما را فریب دادند. الان هم که دستگیر شدیم و موضوع اخاذی ۶۰سکه را به بازپرس گفتیم، او دستور بازداشت دو مرد را داد و وقتی دستگیر شدند اعتراف کردند که مأمور قلابی بودند.
درباره سرقتها توضیح بده؟
معمولاً خانههای افراد پولدار را شناسایی میکردیم و وقتی آنها به میهمانی و مسافرت میرفتند در تیمهای شش یا پنج نفره شبانه با نقاب وارد خانه میشدیم و فقط هم طلا و پول نقد از داخل گاوصندوق سرقت میکردیم.
ارسال نظر