راز قتل «باران» در یک دست نوشته / اعتراف تلخ مادر هم دروغ بود! + عکس

به گزارش رکنا ،  30مهر امسال وقتی مأموران کلانتری 172 شهرری برای بازداشت یک قاچاقچی مواد مخدر راهی خانه‌اش شدند، هرگز تصور نمی‌کردند با پرونده‌ای جنایی مواجه شوند. به محض حضور آنها مقابل خانه مرد موادفروش که در طبقه اول ساختمانی در آن محدوده بود، مرد جوان از پنجره فرار کرد که مأموران وارد خانه شدند و در بازرسی از محل، مقداری مواد مخدر کشف کردند.

جسدی در یخچال

هنگام بازرسی از خانه متهم ناگهان مأموران متوجه یخچال خانه شدند که با چسب بسته شده بود، از طرفی سگی که در خانه بود، مدام در اطراف یخچال پارس می‌کرد. زمانی که مأموران در یخچال را باز کردند، با جسد دختری کوچک مواجه شدند که داخل کیسه‌های نایلونی و پتو پیچیده شده بود. با کشف جسد، مأموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت و بازپرس جنایی شهرری راهی محل شدند. در بررسی‌های اولیه مشخص شد دخترک به قتل رسیده است و زمان مرگ او کمتر از یک ماه است.

در تحقیقات از همسایه‌ها مشخص شد دخترک که باران نام داشته با مادرش که به خاطر اختلاف از همسرش جدا شده بود، دو ماه قبل با مرد موادفروش آشنا شده و به خانه او آمده است. از طرفی همسایه‌ها مدعی بودند مادر باران را روز حادثه دیده بودند و بدین ترتیب زن جوان از ماجرای این جنایت باخبر بود. بچه‌های همسایه نیز چند هفته‌ای می‌شد که باران را ندیده بودند تا با او بازی کنند.

در بازرسی از خانه مرد معتاد دفترچه‌ای پیدا شد که مادر باران در آن مطالبی را نوشته بود. او در دفترچه‌اش نوشته بود: «نمی‌توانم دوری تو را تحمل کنم باران» و تاریخی که در دفترچه نوشته شده بود با زمان تقریبی مرگ دخترک مطابقت داشت.

تحقیقات برای دستگیری  مرد موادفروش و مادر باران ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی مطلع شدند زوج جوان در حوالی خانه محل جنایت دیده شده‌اند. بلافاصله مأموران راهی محل شده و زن و مرد جوان را بازداشت کردند. در بررسی‌ها مشخص شد آنها پس از فرار، خانه‌ای را در همان حوالی اجاره کرده بودند و روزی که بازداشت شدند برای کسب اطلاعات به خانه قدیمی‌شان سر زده‌اند که پلیس آنها را دستگیر کرده بود.

مرد موادفروش که پوریا نام دارد، در تحقیقات اولیه گفت: از آنجایی که در کار خرید و فروش مواد مخدر هستم، متوجه شدم  پلیس در تعقیب ما است، به همین دلیل با مادر باران فرار کردم و دخترک در خانه جا ماند و نمی‌دانم چه سرنوشتی برای او رقم خورد، اما تصور می‌کنم رقبای من دست به این جنایت زده‌اند تا از من انتقام بگیرند.

در حالی که مرد موادفروش چنین ادعایی را مطرح کرد، مادر باران جنایت را به گردن گرفت و گفت: به خاطر اختلافاتی که داشتم از همسرم جدا شدم. باران نزد من ماند و بچه دومم نزد همسرم بود، اما باران خیلی اذیت می‌کرد و مدام بهانه می‌گرفت. روز حادثه قرص خورده بودم و حال خوبی نداشتم. دستانم را روی گردنش فشردم که از حال رفت. بعد از جنایت، با همدستی مرد جوان جسد دخترم را در یخچال قرار دادیم و منتطر فرصتی بودیم تا جسد را به بیرون انتقال دهیم.

پیدا شدن دستنوشته

در بازرسی از کیف زن جوان، مأموران دفترچه یادداشتی را پیدا کردند که داخل آن نوشته شده بود: پوریا، بچه‌ام را زده است.با توجه به دستنوشته زن جوان و مدارکی که تیم جنایی به دست آورد، این احتمال مطرح است که  مرد موادفروش دختربچه را کشته است. بنابراین متهمان در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار داده شدند و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

وبگردی