راز عکس‌هایی با مهر محرمانه در ایران ! / خواب جنازه های متلاشی شده را می دیدم!

عکاسی هنر بسیار مهم و زیبایی است. ازجمله بخش های مهم عکاسی، عکاسی پرونده های جنایی است. در این باره مستندی به نام عکاسی جنایی ساخته شده است. جمشید رئوفی کارگردان مستند «عکاسی جنایی» است. او درباره عکاسان عکاسی جنایی  گفت: برخی از این افراد مثلا برای 30  سال در این حوزه کار کرده و با صحنه‌های مختلف جنایی هم مواجه شده‌اند.

جمشید رئوفی کارگردان مستند «عکاسی جنایی» همزمان با پخش تلویزیونی این مستند، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره آن توضیح داد: این مستند درباره تاریخچه عکاسی جنایی، عکاسی صحنه جرم و عکاسی از زندانیان است. در این سه محور با به مرور تاریخچه عکاسی پرداخته و روایت خود را هم از زمان قاجار آغاز کرده‌ایم که تقریباً همزمان با ورود عکاسی به ایران است. حدود یک سال بعد از ورود عکاسی به ایران، عکاسی از زندانیان آغاز می‌شود و بعد از چندین سال، عکاسی از صحنه جرم هم با ورود مستشاران سوئدی که برای راه‌اندازی مرکز تأمینات آن زمان که اداره آگاهی امروز می‌شود، به ایران آمده بودند، آغاز می‌شود. این روند تاریخی را تا به امروز بررسی کرده‌ایم و سراغ عکاسانی رفته‌ایم که یا امروز یا در گذشته در بخش جنایی اداره آگاهی کار کرده و یا همچنان مشغول به کار هستند. در بخشی از مستند هم به بازتاب این عکس‌های جنایی در مطبوعات ایران پرداخته‌ایم.

وی ادامه داد: نزدیک به سه سال روی موضوع این مستند تحقیق کردم. از آنجایی که منابع آرشیوی، تصویری و حتی مکتوب در این موضوع بسیار محدود است، پیگیری‌های بسیاری انجام دادم تا از منابع و افراد مختلف بتوانم اطلاعات لازم را گردآوری کنم. تحقیق و پژوهش این اثر تا پیش از تولید نزدیک به دو سال طول کشید و بعد از آن با همکاری شبکه مستند تلویزیون و موسسه ناجی هنر وارد مرحله تولید شدیم که دو سال هم برای تولید آن وقت گذاشتیم. تلاش کردیم اثر جامعی در این موضوع بسازیم که همه جوانب امر در آن مستندسازی شود. طبیعتاً در این مسیر موانعی هم داشتیم.

کارگردان مستند «عکاسی جنایی» درباره گردآوری آرشیو تصویری مورد استفاده در این مستند توضیح داد: تعدادی از این عکس‌ها را از طریق منابع کتابخانه‌ای مانند کتابخانه مجلس و یا کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد به‌دست آوردم. بخشی از آن‌ها را هم در کتابخانه ملی پیدا کردیم و به تعبیری یک به یک آن‌ها را در لابه‌لای کتاب‌های قدیمی جستجو کردم. برخی از آن‌ها را هم از طریق فضای مجازی پیدا کردیم.

عکاسی  جنایی

عکس‌های ارزشمندی که هنوز طبقه‌بندی محرمانه دارند

وی تأکید کرد: به‌عنوان مستندساز به واقع نیاز به دسترسی بیشتری به منابع تصویری داریم. ما یک منبع جامع و کامل در مرکز پلیس آگاهی تهران داریم که سرشار از عکس‌های قدیمی و جدید در حوزه جنایی است اما متأسفانه ما اجازه پیدا نکردیم حتی یک فریم از این عکس‌ها را استفاده کنیم! از نظر مسئولان این بخش، برخی از این تصاویر حریم شخصی افراد محسوب می‌شود و بخش عمده‌ای از آن هنوز از طبقه‌بندی محرمانه هم خارج نشده است. منابع آرشیوی اما باید در دسترس مستندسازان و پژوهشگران قرار بگیرد. بالاخره بخشی از این آرشیو مربوط به مجرمانی است که دیگر در قید حیات نیستند و آرشیو مرتبط با این مجرمان می‌تواند از طبقه‌بندی محرمانه خارج شود. قانون سفت و سخت و برخی موانع اداری باعث می‌شود که یک کارمند مانع از دسترسی ما به این تصاویر شود.

رئوفی ادامه داد: ما حتی با وجود اینکه مجوز ناجی هنر را برای فیلم خود داشتیم که خودشان زیرمجموعه نیروی انتظامی محسوب می‌شوند، بازهم برای تصویربرداری از بخش‌هایی از اداره آگاهی با مشکل مواجه شدیم و سرآخر هم متأسفانه غیر از بخش‌های محدودی که توانستیم تصویربرداری کنیم، اجازه این کار را به ما ندادند. امکان تصویربرداری از آزمایشگاه عکاسی جنایی و یا جرم‌شناسی را پیدا نکردیم! موانع و ملاحظات دست و پاگیر در این موارد هم به‌صورت سلیقه‌ای در مسیر ما قرار می‌گرفت. تغییر مدیریت‌ها هم سبب تغییر رفتارهای سلیقه‌ای می‌شود. من برای فیلم در دوره یک مدیر قرارداد می‌بندم اما وقتی مدیر تغییر می‌کند، از آنجایی که کارها سلیقه‌ای پیش می‌رود به ناگهان از کار اوت می‌شوم و می‌گویند اصلاً چه کسی گفته چنین فیلمی ساخته شود!؟

این مستندساز درباره دیگر موانع پیش روی خود در مسیر ساخت این مستند هم گفت: پیدا کردن و دسترسی به افرادی که به عکاسی جنایی مرتبط بودند، یکی از این سختی‌ها بود. تعدادی از این افراد دیگر در اداره آگاهی حضور نداشتند و بازنشسته شده بودند. این افراد عکاسانی هستند که به‌صورت اختصاصی در حوزه عکاسی از صحنه جرم فعالیت می‌کنند و برای این مقوله آموزش‌هایی را هم می‌بینند. هر عکاسی نمی‌تواند در این زمینه ورود کند و نیاز به آموزش‌های خاص دارد. از آنجایی که در برخی صحنه‌های جرم نیاز به مواجهه با اجساد قربانیان است، عکاسی در این حوزه نیاز به روحیات خاص خود را هم دارد تا فرد بتواند با این شرایط کنار بیاید و آزار نبیند.

وی افزود: ما در این مستند اشاره کرده‌ایم که برخی از این افراد مثلاً برای ۳۰ سال در این حوزه کار کرده و با صحنه‌های مختلف جنایی هم مواجه شده‌اند اما روحیه‌شان به‌گونه‌ای بوده که توانسته‌اند به این کار ادامه دهند. این افراد روحیه لطیفی نداشتند که به واسطه این مشاهدات آسیب ببیند. شاید من و شما در همان هفته‌های اول از این کار آزار ببینیم و نتوانیم آن را ادامه دهیم.

طبق قانون نتوانستیم در صحنه‌هایی جنایی حاضر شویم

این مستندساز درباره امکان همراهی با عکاسان جنایی در طول ساخت این مستند هم گفت: متأسفانه این امکان را هم پیدا نکردیم. به‌رغم اصرارهای چندین و چندباره‌ای که داشتیم، به دلیل موانع اداری تنها یک بار امکان همراهی پیدا کردیم که آن هم مربوط به یکی از بازسازی‌های خودمان بود. یعنی تنها توانستیم صحنه‌های مربوطه را بازسازی کنیم و اجازه اینکه بتوانیم به‌صورت مستقیم سرصحنه جرم حاضر شویم را پیدا نکردیم. طبق قانون قاضی، بازپرس و یا کارآگاه اجازه همراه بردن هیچ عکاس و فیلمبرداری به صحنه جرم را ندارد.

وی با تأکید بر اینکه در حوزه عکاسی جنایی در ایران هیچ عکاس زنی نداریم، بیان کرد: احتمالاً این مسئله به همان بحث روحیه برای حضور در این شغل و سختی‌هایی که این کار دارد مربوط می‌شود. در ایران هنوز عکاس زن در این حوزه نداریم چرا که بالاخره کار کردن در حوزه عکاسی جنایی مدام با قتل و خون و دار زدن و مسائلی از این دست ارتباط دارد و سخت است.

رئوفی ادامه داد: ما در اداره آگاهی قسمتی را داریم به نام اداره کل صحنه جرم که مسئول آن، بخشی را برای تحقیق و پژوهش و انتشار کتاب‌هایی در ارتباط با اتفاقات جنایی راه‌اندازی کرده است. عکس‌ها و مقالات مرتبط با مسائل جنایی در این بخش گردآوری می‌شود و انتشارات آن هم بسیار مفید و موثر است. این انتشارات در فرآیند ساخت این مستند بسیار به ما کمک کرد. حتی در همین بخش جشنواره‌ای تا چند سال پیش برگزار می‌شد که عکس‌های کل کشور از صحنه‌های جرم در آن جمع‌آوری شده و مورد داوری قرار می‌گرفت. هر سال تعدادی از افراد به عنوان برگزیدگان بهترین عکس‌های جنایی در این رویداد معرفی می‌شدند. آقای دکتر بی ابایی مسئول این بخش، یکی از افرادی است که در زمینه پژوهش در این حوزه بسیار موثر است.

این مستندساز درباره دسترسی به موقعیت عکاسی صحنه‌های جرم مربوط به گذشته‌های دورتر هم گفت: برخی از اماکن تغییر کرده است و مثل صحنه قتلی در بازار تهران بود که تصمیم گرفتیم برای بررسی سراغ آن برویم اما مکانی که قبلاً رستوران بود، تبدیل به یک فروشگاه شده بود. مکان قبلی به‌طور کامل تخریب شده و محیط اطراف کاملاً تغییر کرده بود. درباره اماکن دیگر هم به‌دلیل همین تغییرات امکان دسترسی به همان موقعیت‌ها وجود داشت و تنها خاطرات و احساسات افراد باقی مانده که تلاش کردیم از زبان راویان آن‌ها را ثبت کنیم.

مواجهه با جسد مقتولی که با کلنگ کشته شد!

رئوفی درباره عجیب‌ترین روایت‌هایی که از عکاسان جنایی شنیده است، توضیح داد: یکی از این عکاسان می‌گفت حس و حال یک عکس می‌تواند به کاراگاهان کمک بسیاری کند. به‌عنوان مثال هم عکسی را به ما نشان داد که از جسد یک کارگر افغانی گرفته شده بود که پیش‌تر با دوستش در یک اتاق زندگی می‌کردند. دوستش موقع خواب، با کلنگ او را کشته بود. عکس آزاردهنده‌ای هم از این جنازه نشان‌مان داد و گفت همین عکس نشان می‌دهد که آن دوست هم‌اتاقی با چه نفرتی این فرد را به قتل رسانده است.

وی ادامه داد: یکی دیگر از نکات درباره برخی از عکس‌ها که در فیلم هم به نمونه‌هایی از آن اشاره شده مربوط به نوع گره زدن طناب دار است که برخی از این گره‌ها راز قتل را فاش کرده است. نوع گره طناب دار در عکس نشان می‌دهد که آیا گره توسط خود فرد زده شده یا دیگری طناب را گره زده، عکس جنایی، عکسی است که می‌گویند در نگاه اول می‌تواند تا ۸۰ درصد معمای یک قتل را افشا کند. اگر عکاس در همان مواجهه اول زوایای درستی را برای عکاسی انتخاب کند، خیلی از معماها حل می‌شود.

این مستندساز درباره پرداختن به عکاسی از اجرای حکم اعدام و قصاص هم اظهار کرد: این بخش‌ها مربوط به حوزه عکاسی مطبوعاتی و ژورنالیستی می‌شود که در مستند به این بخش هم پرداخته‌ایم، هرچند به دلیل اینکه این مستند قرار بود از تلویزیون پخش شود، ناگزیر عکس‌ها را حذف کردیم و کمتر به این حوزه پرداختیم. عکس‌هایی که از مراسم اعدام گرفته می‌شود، یکی از زیرمجموعه‌های عکس‌های جنایی محسوب می‌شود که بخش عمده آن کارکرد اطلاع‌رسانی برای مطبوعات و رسانه‌ها را دارد.

وی درباره تجربه‌های فردی عکاسان جنایی از اشتغال در این حوزه هم گفت: یکی از این عکاسان می‌گفت در اوایل کارم خیلی تحت‌تأثیر این صحنه‌ها قرار می‌گرفتم اما یک بار در دهه ۶۰ سراغ عکاسی از صحنه جرمی رفتم که اجساد در آن آنقدر مانده بودند که به راحتی از هم فرومی‌پاشیدند. او می‌گفت وقتی از عکاسی این صحنه به خانه برگشتم برای خرید بیرون رفتم و در صف مرغ برای دقایقی خوابم برد، در خواب احساس می‌کردم در میان همان اجساد هستم و جسدها را در حال فروپاشی می‌دیدم. قطعاً این افراد درگیر چنین ماجراها و احوالاتی می‌شوند اما آرام‌آرام باید روحیه خود را تقویت کنند.

این مستندساز در پایان تأکید کرد: درباره سوژه‌هایی از این دست فیلم‌های مستند بسیاری باید ساخته شود. خود من چند طرح آماده در این زمینه دارم. از مراکزی که متولی مستندسازی در کشور هستند، مانند مرکز گسترش، خانه مستند و یا شبکه‌های مختلف تلویزیون می‌خواهم که به شکل خاص‌تری به موضوعاتی از این دست ورود داشته باشند. این‌ها موضوعاتی است که در تاریخ ایران وجود داشته و بسیار هم جذاب است اما تا به امروز کمتر به آن‌ها توجه شده است.

منبع: مهر