نابودی اعتماد جمعی، با ادامه مدیریت های غیرتخصصی/ از ویرانی اقتصاد و معیشت مردم تا افزایش مشکلات زیست محیطی

به گزارش رکنا؛ مدیریت های ناکارآمد خطرناک می تواند به زودی بحران های خیلی جدی تر برای ایران و ایرانیان ایجاد کند. کشور سال هاست که دچار کهولت مدیریت شده است. مدیریت کشور نیاز به جوان سازی دارد نه جوان سازی سنی بلکه تفکر های نو و تازه برای مدیریت تخصصی امور نیاز است. نگاه به انتخاب مدیران اگر تغییر نکند همه جامعه و هم مسئولان باید منتظر پیامدهای ناگواری باشند که همه اقشار جامعه از طبقه مسئولان تا طبقه فرودستان کشور را گرفتار خود می کند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا؛ اگر از قانونگذاران و مجریان عالی کشور سوال شود که چالش های کوتاه مدت و دراز مدت کشور در آینده چه خواهند بود کمتر کسی است که برای  بسیاری از تصمیم گیری های عالی اجرایی و قانون گذاری ها، توصیفی خارج از گفتمان کلیشه ای و تکراری و با تکیه با پژوهش های علمی ارائه دهد.
اگر تدبیری برای کنترل بحران اندیشیده نشود و آرامش و اعتماد هر چه سریعتر به عامه مردم بازنگردد سیل بنیان کن بحران‌های آینده نه تنها قابل کنترل نیست بلکه صدمات آن از آنچه که ممکن است تصمیم گیران عالی کشور تصور می کنند فراتر باشد.

 از ویرانی اقتصاد و معیشت مردم تا افزایش مشکلات زیست محیطی

در ادامه نگاهی به بحران های اولیه کشور خواهیم داشت که در صورت استمرار مدیریت های ناکارآمد در صدر امور این موارد، کشور با خسارات جبران ناپذیری مواجه خواهد که همه اقشار جامعه و مسئولان را در گرداب خود گرفتار می کند.

۱- اقتصاد کشور: تورم و بیکاری مشکلاتی قابل حل کردن هستند و در بسیاری از کشورها با بهره گیری از روش‌های علمی حل شده اند. واقعیت این است که در بهترین حالت ممکنه باید تصور کرد که اصول علمی ای که باید شکل دهنده سیاست های پولی کشور باشند سالهاست فراموش شده اند و در بدترین حالت تصوری جز این نمی توان داشت که فقر علمی و تخصصی سنگینی بر دستگاه اقتصاد کشور سایه افکنده که توان حل مشکلاتی که تقریبا در تمام کشورهای دیگر حل شده اند ندارد. اگر لشگری از مسئولین اقتصاد کشور با مدارک عالی تحصیلی از بهترین موسسات عالی توان حل مشکل تورم و بیکاری را برای بیش از ۳۳ سال که از پایان جنگ می گذرد ندارند سوالات جدی ای در کفایت تخصصی و علمی آنان مطرح می شود و دستگاه های بازرسی کشور باید عملکرد آنها را مورد بررسی قرار دهند.

۲- زیر ساخت های کشور: تقریبا در تمام زیرساخت‌های کشور آثار فرسودگی و عدم سرمایه گذاری طولانی مدت دیده می شود. صنایع مادر همچون صنعت انرژی چندین دهه از تمام دنیا عقب افتاده است. بکارگیری تکنولوژی های جدید و تعلیم متخصصان آگاه به علم روز که توان توسعه و بازسازی صنایع مادر کشور داشته باشند از اولویت‌های فراموش شده کشور است. فقر علمی کشور در شناسایی این تکنولوژی‌ها سبب شده است که در بسیاری از موارد حتی مراکز علمی کشور از وجود آن تکنولوژی‌ها و نحوه استفاده از آنها بی اطلاع باشند. مدیران بدور از علم روز، توان ایجاد تغییرات گسترده که لازمه پیشرفت کشور است را ندارند. سپردن پروژه های زیر بنایی و بزرگ به مراکز غیر تخصصی ضایعات جبران ناپذیری برای کشور دارند همچنان که در برخی صنایع این خسارات در حال نمایان شدن است.

۳- مشکلات زیست محیطی: مدیریت ضعیف آب، آلودگی هوا، افزایش گازهای گلخانه ای و فرسایش خاک تنها چند نمونه از مشکلات بزرگ زیست محیطی هستند. این مشکلات سبب مهاجرت های بزرگ در داخل کشور و تغییرات گسترده در بافت اجتماعی کشور می شوند. عدم آمادگی زیر ساخت های کشور برای تغییرات گسترده در بافت اجتماعی کشور خود مسبب مشکلات اجتماعی و اقتصادی بیشتری خواهد شد. مدیریت ضعیف آب سبب خسارات جانی و مالی عظیمی برای مردم می شود. عدم اهتمام در کاهش گازهای گلخانه ای باعث می شود که در آینده شاهد فجایع طبیعی سهمگین تر و همچنین تکرار بیشتر این فجایع باشیم. اقتصاد نهیف کشور توان جبران این خسارات را نخواهد داشت و رفته رفته تحلیل توان کشور، کشور را در مقابل تهدیدهای خارجی بی دفاع خواهد گذاشت. در صورت آماده نبودن کشور مشکلات زیست محیطی بسرعت می توانند کشور را در بحرانی عمیق فرو برند.

عدم توجه مسئولان کشور به مقوله های بالا بحران جدی تر اعتماد و اقبال عمومی به حکمرانان را در پی خواهد داشت. اگر حکمرانان در انجام مسئولیت های خود در ارائه شرایط اولیه و اصولی زندگی شرافتمندانه به شهروندان خود بی توجه باقی بماند، اعتماد مردم به آنان زیر ضربات این مشکلات مخدوش و رفته رفته از بین خواهد رفت.