خاطره بازی با یک سریال قدیمی / ناگفته های بازیگر خردسال سریال درخانه
رکنا: بابک بادکوبه بازیگر قدیمی تلویزیون که به سبب شباهتش با اکبر عبدی در کودکی به شهرت رسید از حال و احوال این روزهایش می گوید.
بازیگران قدیمی بخشی از خاطرات را ساخته اند. بازیگران قدیمی زندگی اشان وقف کردند تا بتوانند بینندگان را حتی برای چند دقیقه پای تلوزیون بنشانند. از حال و روز بازیگران قدیمی خبر دارید ؟شاید این سوالی باشد که ذهن شما را درگیر کرده باشد. در این گزارش به سراغ یکی از بازیگران قدیمی به نام محمد بادکوبه رفتیم. او یکی از بازیگران قدیمی است که بیشتر با سریال درخانه شناخته شد.
به گزارش رکنا، بیشتر بچه های دهه پنجاه و شصت مجموعه خاطره انگیز «در خانه» را به یاد دارند. مجموعه ای ویژه کودکان و نوجوانان که آن زمان از شبکه دو سیما پخش می شد و داستان آن دربارهٔ اتفاقات و بازیگوشیهای سه دوست طی تعطیلات تابستانی است. خانواده جواد مستأجر خانه عزیز خانم هستند و محسن و پدرش در همسایگی آنها زندگی میکنند. آنها یک طوطی سخنگو به نام فندق هم دارند. طی یکی از تعطیلات تابستان، مرتضی پسرخاله علی به خانه آنها آمده و شیطنتهای این سه کودک بازیگوش محور اصلی داستانهای هر قسمت را تشکیل میدهد.
نقش محسن را بابک باکوبه بازی می کرد، پسرک خردسالی که شباهتش به اکبر عبدی باعث شد بیشتر از بازیگران دیگر این سریال معروف شود. به یاد سریال خانه ما که بازیگرانی چون اکبر عبدی، شهلا ریاحی، اسماعیل محرابی، رویا افشاری نسب، بابک بادکوبه و... در آن حضور دارشتند و حالا سالهاست که شهلا ریاحی ،عزیزخانم سریال درخانه دیگر پیش ما نیست.
اما از بابک بادکوبه چه خبر؟
شاید کم ترکسی بداند که بابک بادکوبه پسر یکی از تهیه کنندگان تلویزیون است، تهیه کننده ای که هادی و هدی را برای بچه های دهه شصت ساخت . حالا بابک بادکوبه که مهمان برنامه شب نشینی شبکه جام جم بود در این باره می گوید: پدرم تهیه کننده هادی و هدی بودند و من هم در کودکی به خاطر شغل پدرم به مهدکودک صدا و سیما می رفتم. در 6 سالگی برنامه «بچه ها اینو شنیدید؟» را بازی کردم و بعد به من گفتند شبیه اکبر عبدی هستی و باید با او بازی کنی برای همین همکاری با پروژه «در خانه» را آغاز کردم. با اینکه کارهای زیاد دیگری در کنار اکبر عبدی بازی کردم اما با «در خانه» مشهور شدم، مورد توجه مخاطبان قرار گرفتم و از آن استقبال شد.
وی بیان کرد: 9 ساله بودم که سلبریتی شدم و یکی از معدود افرادی بودم که در آن زمان سوپراستار شدن را از کودکی تجربه می کنند به طوری که روزی برای دیدن اقواممان به شیراز رفته بودیم و جمعیت زیادی برای دیدن من جلوی خانه ای که در آن بودم جمع شده بودند و به من محبت داشتند.
بازیگر سابق تلویزیون تصریح کرد: خیلی مواقع مدرسه نمی رفتم چون سر فیلم برداری بودم و آنطور که باید کودکی نکردم. اکبر عبدی همان روزهای اول به من میگفت "تو روزی نقش پدر من را بازی می کنی" در فیلم سینمایی «همسایه» من دایی عروس بودم و او دایی داماد یعنی نقشمان به هم نزدیک شد و عبدی از همان ابتدا چشم انداز آدم قوی و مهم در سینما شدن را در ذهنم نهادینه کرده بود
بادکوبه درباره پیشینه تحصیلیاش افزود: همیشه بین مدیریت و هنر گیج بودم برای همین وقتی کنکور دادم هم مدیریت صنعتی قبول شدم و هم هنر که یکی را در دانشگاه آزاد خواندم و دیگری را در دانشگاه دولتی. چون عاشق کارآفرینی، برند سازی و ایجاد اشتغال هستم و از کودکی این کار را دوست داشتم یکی دو بار کار مشاوره به برند ها را انجام دادم و به خاطر علاقه ام نمی توانستم زیاد زمان برای سینما بگذارم.
وی ادامه داد: هنوز بچه های دهه 50 و 60 و 70 مرا خیلی دوست دارند ولی این محبت اگر بیشتر از این باشد آزار دهنده است. همین که مرا دوست دارند و به من احترام می گذارند برایم جذاب و دوست داشتنی است. وقتی در خیابان مرا می بینند می خندند و من خدا را شکر می کنم که از دیدن من می خندند.
بادکوبه که این روزها به انتشار محتواهای انگیزشی نیز می پردازد اظهار داشت: خیلی روی مسائل درون شناختی و در وجود خودم کار می کنم. در دوران دانشجویی یک رنو داشتم، آن را 2 میلیون خریده بودم و وضعیت خوبی هم نداشتم اما با آن خوش می گذشت و عشق می کردم.همسرم را با رنو اینطرف و آن طرف می بردم و حالمان کنار هم خوب بود. یک روز در لکسوز آخرین مدل با همسرم نشسته بودیم و گریه می کردیم به او گفتم دل خوش مهم است به رنو و لسکوز نیست. نان و پنیر و خنده شرط است نه مرغ و پلو و گریه؛ لباس عروسی را در تشت حلبی شستن بهتر از لباس عزا را در تشت طلا شستن است. بستگی دارد چقدر احساس خوشبختی کنیم.
ارسال نظر