زندگی در پاتوق خلافکاران ! / ازدواج با کتایون او را بدبخت کرد
حوادث رکنا: دیگر هیچ جایی در میان خانواده ام ندارم، از چشم همه افتاده ام، قبلا که به مدت یک و نیم سال در زندان بودم با خودم عهد کردم که بعد از آزادی راه درست زندگی را انتخاب می کنم ولی ...
حدود هفت سال قبل من با «کتایون» ازدواج کردم اما همزمان با به دنیا آمدن دخترم، پدرم نیز به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت و مادرم با مستمری بازنشستگی او به زندگی ادامه داد.
بعد از این ماجرا من دوباره به پاتوق خلافکاران رفتم و شب ها به جمع آوری ضایعات می پرداختم تا این که نیمه شب از داربست های کنار یک مسجد بالا رفتم و شروع به بریدن کابل های برق کردم ولی سرایدار مسجد که متوجه ماجرا شده بود با پلیس 110 تماس گرفت که دقایقی بعد نیز ماموران انتظامی مرا به کلانتری آوردند. حالا هم قصد دارم بعد از آزادی از زندان دور دوستانم را خط بکشم و به دنبال شغلی بروم که بتوانم دوباره در کنار همسر و فرزندم زندگی کنم و ...
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضویآخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر