رکنا گزارش می دهد
ایران در چند قدمی مرگ اقلیمی اقتصاد / وقتی دولت ادعا میکند از خودش شروع کرده، باید پرسید: از خودش برای چه چیزی؟
رکنا، در حالی که دولت با نصب چند پنل خورشیدی روی پشتبام ادارات دولتی، از هدف «عبور از ناترازی انرژی» میگوید، ایران با شتاب به سمت ورشکستگی اقلیمی و اقتصادی حرکت میکند. اینکه مدیران ارشد کشور، همچنان سیاست انرژی را بهعنوان بخشی از «امنیت ملی» اما نه «امنیت اقلیمی» تعریف میکند، اشتباهی راهبردی است. تغییرات اقلیمی فقط بارانهای نامنظم و تابستانهای داغتر نیست. این بحران، اقتصاد و معیشت مردم را هدف گرفته است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، دیروز، سخنگوی دولت با لحنی امیدوارکننده گفت: «دولت برای عبور از ناترازی انرژی، از خودش آغاز کرده است.» بعد هم از دستور رئیسجمهور گفت؛ صرفهجویی در انرژی و استفاده از پنلهای خورشیدی برای تأمین برق ادارات دولتی. برنامهای که اگرچه شبیه به یک حرکت سبز است، اما بیشتر از آنکه نوید یک سیاست اقلیمی هدفمند را بدهد، بیشتر شبیه یک مُسکن روابطعمومی است.
تأمین برق چند ساختمان دولتی از پنل خورشیدی، دردی از «مرگ اقلیمی اقتصاد ایران» دوا نمیکند. وقتی صنایع همچنان با سوخت فسیلی کار میکنند، شبکه برق کشور هنوز قرن بیستمی است، و مسئولان محیط زیست هنوز تفاوت میان «توسعه پایدار» و «توسعه بدون ترمز» را دقیق به دیگر مسئولان توضیح نمی دهند ، این کارها بیشتر شبیه به دویدن روی تردمیل است. انرژی صرف میشود، اما ما هنوز در همان نقطهایم: روی لبه پرتگاه تغییرات اقلیمی.
اگر کربنزدایی را شوخی بگیریم، اقتصاد ایران شوخی نمیگیرد
کربنزدایی، واژهای که برای بسیاری از دولتمردان کشور هنوز بیمعناست، به زودی مهمترین پروژه اقتصادی هر کشور خواهد بود. اتحادیه اروپا، سالها پیش در سال ۲۰۰۷، با معرفی فرمول ۲۰-۲۰-۲۰ به استقبال آن رفت.
۱. ۲۰٪ کاهش مصرف انرژی
۲. ۲۰٪ کاهش گازهای گلخانهای نسبت به سطح ۱۹۹۰
۳. ۲۰٪ افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر تا سال ۲۰۲۰
این یعنی برنامهریزی برای نفس کشیدن اقتصاد، نه فقط حفاظت از محیطزیست. چون تغییرات اقلیمی، شوخی ندارد؛ اگر کاری نکنیم، دنیا نه تنها گرمتر میشود، بلکه اقتصاد ما، معیشت ما و امنیت ما را خواهد سوزاند.
کره جنوبی این موضوع را سال ۲۰۰۹ فهمید. آنها با سرمایهگذاری ۳۶ میلیارد دلاری، ظرف فقط ۴ سال ۹۶۰ هزار شغل سبز ایجاد کردند. ایران اما هنوز درگیر این است که آیا گرم شدن زمین واقعاً واقعی است یا نه. وقتی دنیا به سمت صنعت بدون کربن میرود، ما در حال افزایش خامفروشی هستیم.
خطر بیارزش شدن صدها میلیارد دلار سرمایه نفتی ایران
طبق تخمین نهادهای اقتصادی بینالمللی، تا سال ۲۰۳۶ ممکن است حدود ۱۰۰ هزار میلیارد دلار از زیرساختهای فسیلی در جهان بیارزش شوند. ایران، با اقتصادی که هنوز بیش از ۶۰٪ آن به نفت و گاز وابسته است، یکی از قربانیان اصلی خواهد بود.
اگر در این ۱۰ سال باقیمانده، اقتصاد ایران مسیر کربنزدایی را جدی نگیرد، نه تنها درآمدهای نفتی از بین میرود، بلکه هزینه نگهداری و تأمین زیرساختهای بیفایده نفت و گاز هم بر دوش دولت خواهد ماند. نفت بدون مشتری، نه ثروت است و نه قدرت. زیرساختها صنعتهای کمکربن و انرژیهای تجدیدپذیر باید به سرعت به چرخه انرژی کشور اضافه شوند. اگر این ادغام صنعت کم کربن به انرژی کشور سریع و فوری نباشد آنچه باقی میماند فقط فقر، بیکاری و بحران اجتماعی است.
صنعت برق کشور؛ بازماندهای از قرن بیستم در یک قرن هوشمند
یکی از اصلیترین جادههای کربنزدایی، هوشمندسازی صنعت برق است. در ایران اما همچنان با زیرساختهای نیمهفرسوده و برنامهریزیهای متمرکز، شبکه برق ملی توان تأمین نیازهای آینده را ندارد. بر اساس مطالعات مؤسسه تحقیقات قدرت آمریکا (EPRI)، هوشمندسازی شبکه برق میتواند:
ارزش افزودهای ۳ تا ۵ برابر سرمایهگذاری ایجاد کند
تا ۵۸٪ از گازهای گلخانهای را کاهش دهد (نسبت به سطح تولید ۲۰۰۵)
در ایران نیز تخمین زده میشود هزینه هوشمندسازی برق بالغ بر ۳۳ میلیارد دلار باشد، در حالی که ارزش افزوده آن بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار خواهد بود. این رقمها یعنی فرصتی برای نجات نهفقط محیطزیست، بلکه اقتصاد.
آیا اصلاً کسی در سازمان محیط زیست خطر را میفهمد؟
این سؤال باید مستقیم پرسیده شود: آیا هیچیک از مسئولان ارشد حفاظت محیطزیست کشور به خطر تغییرات اقلیمی آگاه هستند؟ اگر آگاهاند، چرا سکوت؟ چرا اقدام موثر و فوری نمی کنند؟
جهان مدتهاست فهمیده که راه نجات فقط از مسیر تغییر نگاه به توسعه میگذرد. تغییر در سبک زندگی، تغییر در سیاستگذاری صنعتی، تغییر در نحوه تولید برق، تغییر در سیستم مالیاتی، تغییر در یارانهها. اما در ایران، اغلب سیاستمداران هنوز درگیر اولویتهای کوتاهمدتاند و خطر اقلیمی را به «آیندگان» حواله میدهند.
تغییرات اقلیمی فقط مسئله محیطزیست نیست؛ مسئله اقتصاد است
اینکه ایران همچنان سیاست انرژی را بهعنوان بخشی از «امنیت ملی» اما نه «امنیت اقلیمی» تعریف میکند، اشتباهی راهبردی است. تغییرات اقلیمی فقط بارانهای نامنظم و تابستانهای داغتر نیست. این بحران، اقتصاد و معیشت مردم را هدف گرفته است. کاهش محصولات کشاورزی، بحران آب، کوچ اجباری مردم از مناطق گرمسیری، افزایش بیماریها، بیکاری، تورم غذایی و در نهایت ناآرامیهای اجتماعی نتیجه مستقیم همین انفعال است.
دولتها تنها نیستند، ولی بیعملیشان هم بیهزینه نیست
بخش خصوصی در دنیا پیشتاز کربنزدایی شده است. از غولهای خودروسازی گرفته تا شرکتهای نفتی که به سمت تجدیدپذیرها حرکت کردهاند. اما این مسیر نیاز به سیاستگذاری شفاف دارد. دولت باید ریلگذاری کند، نه اینکه قطار را هم براند. در ایران اما هنوز هم نه ریل هست، نه قطار، نه ایستگاه.
آینده را نمیتوان به تعویق انداخت
اگر امروز اقدام نکنیم، فردا برای کربنزدایی خیلی دیر خواهد بود. تا پایان این دهه، باید تحولی در صنعت برق کشور ایجاد شود. خورشید و باد، همانقدر که در آلمان و هلند هستند، در ایران هم حضور دارند. حتی بیشتر. ولی هنوز پنل خورشیدی در ایران یک کالای لوکس است، نه ابزار بقاء.
ما نیاز به دگردیسی در طراحی سیستم برق کشور داریم. باید از تولید متمرکز به تولید پراکنده برسیم. از انحصار دولتی به مشارکت مردمی. از مهندسی صرف به حکمرانی اقلیمی.
فرصت داریم؛ ولی نه زیاد
تغییر ممکن است. هنوز هم میشود زیرساختهای هوشمند ساخت، انرژیهای تجدیدپذیر را گسترش داد، مشوقهای مالیاتی تعریف کرد، و حتی سیاستهای صادراتی انرژی را بازنویسی کرد. اما فقط اگر ارادهای در سطوح بالای تصمیمگیری وجود داشته باشد.
در غیر این صورت، آنچه در سال ۲۰۳۶ خواهد سوخت، فقط نفت و گاز نخواهد بود؛ بلکه آینده یک ملت، فرصتهای شغلی نسل جوان، و استقلال اقتصادی کشوری است که میتوانست پیشرو انرژی پاک در خاورمیانه باشد، اما نخواست.
-
فیلم آواز باشکوه مریلا زارعی با آهنگ سینا سرلک ! / آهنگ وقتی هیچکسی به غیر از بی کسی بعد تو از من سراغی نگرفت + موزیک ویدیو
ارسال نظر