رکنا گزارش می دهد
وقتی طناب کوهنوردان جای داربست میراث را برای حفاظت از نقش برجسته شاپور میگیرد + فیلم
نقش برجستهی شاپور اول در داراب، یکی از مهمترین آثار ساسانی، در حالی از بیتوجهی رنج میبرد که نه اثری از حفاظت ساختاری هست، نه نشانی از میراث فرهنگی. در این خلا، سه مرد با طناب و تعهد، برای نجات تاریخ به میدان آمدهاند. سؤال اینجاست: چرا همیشه مردم باید وظیفه دولت را انجام دهند؟

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در نبود نظارت و حضور جدی میراث فرهنگی، نقش برجسته تاریخی شاپور ساسانی در شهرستان داراب، این روزها قربانی بیتوجهی، علفهای هرز و بیتفاوتی نهادهای مسئول شده است. اما در میان این غبار فراموشی، گروهی از کوهنوردان و متخصصان کار در ارتفاع با دستان خالی و انگیزهای ریشهدار، آستین بالا زدهاند تا آنچه از افتخار ایرانیان بر سنگ مانده، از گزند طبیعت و انسانها در امان بماند.
حسن عباسی فعال رسانه ای در این خصوص به خبرنگار اجتماعی رکنا گفت: گنجینهای در محاصره علف و غفلت، نقش برجسته شاپور اول ساسانی، اثری ارزشمند از دوران شکوه ایران باستان، که یادآور پیروزی تاریخی ایرانیان بر رومیان است،در معرض نابودی خاموش از سوی بیتوجهی داخلی قرار گرفته است.
یادگارینویسیهای سطحی، رشد بیرویه گیاهان مخرب، و نبود حفاظت ساختاری، هویت این اثر باستانی را به خطر انداختهاند؛ و آنچه بیشتر از همه آزاردهنده است، غیبت محسوس سازمان میراث فرهنگی و سکوت مسئولان محلی در قبال این تهدیدهاست.
وقتی مردم به جای دولت، از تاریخ حراست میکنند
در چنین شرایطی، محمدباقر پاکنیت و تیم ۳ نفرهاش که در زمینه “کار در ارتفاع با طناب” تخصص دارند، بدون هیچ حمایت رسمی، تصمیم میگیرند که دستبهکار شوند. بدون داربست، تنها با تجهیزات حرفهای، از ارتفاع صخره فرود میروند و با زحمت زیاد، کار پاکسازی و علفزدایی از نقش شاپور را آغاز میکنند؛ کاری که نه وظیفهیشان است و نه از آن نفع مالی میبرند، اما آن را «وظیفهی ملی و فرهنگی» خود میدانند.
تاریخ ما نقشه راه ماست، نه تابلوی فراموشی
پاکنیت در بیانیهای صمیمی، اما عمیق و اندیشمندانه، اشاره میکند که اگر امپراتوریهای ایران در گذشته بر نیمی از جهان حکمرانی میکردند، این اقتدار از علم، فرهنگ و مدیریت برخاسته بود. او با یادآوری عظمت گذشتگان، بر لزوم نگاه به تاریخ بهعنوان چراغ راه آینده تأکید دارد؛ و نقش شاپور را نه صرفاً یک اثر باستانی، بلکه بخشی از حافظهی جمعی ما میداند که باید زنده بماند تا فرزندان این سرزمین بدانند چه پشتوانهای دارند.
سؤال اصلی؛ این کار مردم بود یا وظیفه دولت؟
تحلیل این حرکت مردمی در برابر یک اثر ملی، فارغ از تحسین آن، باید یک پرسش جدی را بهدنبال داشته باشد: چرا دستگاههای فرهنگی و متولیان میراث، در چنین مواقعی غایب هستند؟ چگونه ممکن است یک نقش تاریخی با این اهمیت، حتی از ابتداییترین مراقبتهای زیستمحیطی محروم باشد؟ و آیا لازم است هر بار، مردم با دستان خالی وارد میدان شوند؟
ارسال نظر