پایان خونین اختلاف بر سر اجاره / زن صاحبخانه با ضربات چاقو جان باخت

به گزارش رکنا، حدود ساعت ۱۱ صبح روز سه‌شنبه گذشته، ساکنان خیابان شاهنامه ۶۹ با شنیدن فریادهای بلند از یک خانه مسکونی، وحشت‌زده از خانه‌هایشان بیرون آمدند. در میان این آشفتگی، مستأجر جوان که به‌شدت هراسان بود، به پشت‌بام گریخت. دقایقی بعد، زن ۵۳ ساله‌ای که صاحب‌خانه بود، با جراحات شدید ناشی از ضربات چاقو به بیمارستان طالقانی مشهد منتقل شد، اما تلاش پزشکان بی‌نتیجه ماند و او جان باخت.

با انتشار خبر این جنایت در بی‌سیم‌های پلیس، قاضی ویژه قتل عمد مشهد بلافاصله دستور تحقیقات مقدماتی را صادر کرد و خود به بیمارستان رفت. همزمان، تیمی از نیروهای انتظامی پاسگاه فردوسی به فرماندهی سروان مصطفی حسنی، برای بررسی ماجرا راهی خیابان شاهنامه ۶۹ شدند. دقایقی بعد، آن‌ها جوان ۲۷ ساله‌ای را که روی پشت‌بام مخفی شده بود، بازداشت کردند. برخی از شاهدان عینی تأکید داشتند که او هنگام فرار، چاقویی در دست داشته است.

با انتقال «سعید-الف» به مقر پلیس، تحقیقات میدانی تحت نظارت قاضی دکتر صادق صفری آغاز شد. در این میان، مرد صاحب‌خانه که همسرش را در این حادثه از دست داده بود، گفت: «سعید به همراه مادرش مستأجر خانه ما بود. ماه‌ها اجاره پرداخت نکرده بود و ما بر سر این موضوع اختلاف داشتیم. اما جالب اینجاست که او درست یک ساعت قبل از وقوع قتل، چندین میلیون تومان به حساب بانکی من واریز کرده بود!»

با وجود این شواهد، سعید هرگونه دخالت در قتل را انکار کرد و مدعی شد که نه چاقویی در دست داشته و نه از ماجرای قتل اطلاعی دارد. با این حال، کارآگاهان پلیس آگاهی به سرپرستی سرهنگ محمدرضا فدائیان، رئیس پلیس آگاهی، تحقیقات تخصصی خود را آغاز کردند. سروان آرمین منفرد، افسر پرونده، تیمی از کارآگاهان را برای جست‌وجو در خانه متهم هدایت کرد. در حمام خانه، قمه‌ای بدون غلاف کشف شد که معمایی جدید را پیش روی پلیس قرار داد؛ چراکه برخی شاهدان تأکید داشتند که متهم هنگام فرار، چاقویی در دست داشته است.

سرانجام، هنگام بررسی پشت‌بام، روزنه‌ای شبیه به کانال کولر کشف شد. یکی از مأموران با انداختن کاردی درون روزنه متوجه شد که سلاح به داخل حمام سقوط می‌کند! این کشف، ابهامات پرونده را روشن‌تر کرد. در ادامه، غلاف قمه نیز در خانه متهم پیدا شد و حتی تصویری از آن در تلفن همراه او وجود داشت. باوجوداین، سعید همچنان بر بی‌گناهی خود پافشاری می‌کرد.

با نزدیک شدن عقربه‌های ساعت به نیمه‌شب، پلیس مدارک و اسناد جدیدی را در برابر چشمان متهم قرار داد. فشار بازجویی‌ها سرانجام نتیجه داد و سعید در حضور رئیس پاسگاه و افسر پرونده، لب به اعتراف گشود و جزئیات هولناک جنایت را فاش کرد.

او به قاضی صفری گفت: «مشکلات مالی شدیدی داشتم و نمی‌توانستم اجاره خانه را پرداخت کنم. تا اینکه یکی از دوستان هم‌خدمتی‌ام از زابل به مشهد آمد. او در زمینه خرید و فروش طلا فعالیت داشت و از من خواست اگر جایی را می‌شناسم که بتواند از آن طلا سرقت کند، معرفی کنم. برق النگوهای زن صاحب‌خانه وسوسه‌ام کرد و ما تصمیم به سرقت گرفتیم. من بیرون از خانه سرگرم شدم و دوستم وارد خانه شد. پس از چند دقیقه فرار کرد و من وقتی داخل خانه رفتم، پیکر بی‌جان زن صاحب‌خانه را دیدم. ابتدا تصور کردم بیهوش شده، اما وقتی ترسیدم، به پشت‌بام فرار کردم که همان لحظه مأموران رسیدند و مرا بازداشت کردند.»

با توجه به این اعترافات، تحقیقات بیشتر برای کشف زوایای پنهان این پرونده ادامه دارد.