رکنا گزارش می دهد،
سفره جداگانه آموزش؛ آقازادهها در مدارس خاص، مردم در حاشیه
رکنا: مدارس دولتی به دلیل سیاستهای نادرست، ناکارآمد و طبقاتی شدهاند و مسئولان با جدا کردن فرزندان خود از مدارس عادی، از مشکلات مردم بیخبر ماندهاند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ابراهیم سحرخیز ، معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با رکنا گفت: بزرگترین خطای راهبردی دولتمردان ما در آموزش و پرورش از جایی آغاز شد که سکه مدارس دولتی ، از رونق افتاد. مدارس دولتی زمانی بی اهمیت جلوه داده شدند که مدیران ما، سفره شان را از مردم جدا کردند و به جای پوزش یا عذر تقصیر، بر آن، لباس توجیه پوشانیده، می خواهند کرده خویش را، با عذری بدتر از گناه، پاک کرده بشویند و حالا، مسئولان مدام بر خلق خدا، منت می گذارند که دارند بی مزد و بی منت، کار فرهنگی می کنند!
وی تاکید کرد: مدارس دولتی زمانی در چنبره ناکارآمدی، افلاس و ورشکستگی، نابرابری و بی عدالتی، گرفتار شدند که هر روز به بهانه ای، سفره جماعتی از دانش آموزان از بقیه جدا شد! قبل از انقلاب در اغلب شهرهای بزرگ، غیر از مدارس مربوط به جامعه کلیمیان ایران یا شمار محدودی از مدارس اسلامی که به بهانه یا دلایلی مانند مقابله با گسترش و نفوذ مدارس خارجیان و اقلیت های مذهبی یا کمبود مدارس دولتی تشکیل شده بود بر سر درب آن روز مدارس دولتی، از پساوند یا پیشاوند امروزین آن، مثل نمونه دولتی، هیأت امنایی عام و خاص، شاهد و ایثارگران، تیزهوشان، استثنایی یا با نیازهای ویژه، قرآنی، ورزشی یا دیگر عناوین جورواجور خبری نبود.
سحرخیز همچنین افزود: به عنوان مثال من در سالهای ۵۳ تا ۵۵ دانش آموز مدرسه راهنمایی ظفر همدانی، شاعر و ادیب نام آشنای آن کهن بوم بودم. مدرسهای که در آن از همکلاسی آشوری مسیحی گرفته تا فرزند سر کلانتر شهر، بازاری و روحانی نام آشنای دیار، تا پسر مدیر مدرسه، همه زیر یک سقف، درس می خواندند! سال ۵۶ نیز وارد دبیرستانی شدم که خط قرمزی برای ثبت نام از دانش آموزان نداشت! از فرزند استاندار وقت گرفته تا بقیه، همه از شانس برابری برای ورود به آن برخودار بودند که دست بر قضا، پسر آقای استاندار یا رئیس فرهنگ وقت نیز در همان دبیرستان درس می خواندند.
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش در ادامه گفت: مدرسه محلی برای تمیز و تفکیک دانش آموزان بر اساس خاستگاه درآمدی، طبقاتی، شغل و حرفه آبا و اجدادی، جنس و آلیاژ مذهبی خانواده، معدل، قیافه، لباس و امثال آن نبود؛ اما امروز چرا! روزنامه فرهیختگان در شماره روز سه شنبه سوم مهر ماه ۱۳۹۷، در مطلبی با عنوان جریان شناسی گران ترین مدارس شهر تهران به معرفی ۱۸ مدرسه ای می پردازد که برغم داشتن گرایش های متفاوت سیاسی، بر سر گرفتن شهریه های نجومی از دانش آموزان به اجماع و اتفاق رسیده اند. از مدارس منسوب به انجمن حجتیه مثل علوی، احسان، روزبه و نیکان بگیر تا دیگر مدارس منتسب به آقایان مهدوی کنی، سعید حجاریان و غلامعلی حداد عادل! از انجمن حجتیه مهدویه با هدف «آدم سازی و تربیت متخصص و تحصیل کرده غیر سیاسی دغدغه مند دینی بگیر تا جریان موسوم به چپ رادیکال دیروز و اصلاح طلبان امروز تا راست سنتی محافظه کار، نو اصولگرا و پایداری چی!
ابراهیم سحرخیز همچنین افزود: همه و همه به این جمع بندی رسیدند که باید در آموزش و پرورش نیز سفره مردم عادی را از بقیه جدا کرده، آقازاده ها را روانه مدارسی کنند که دانش آموزان آن هیچ سنخیتی با مردم عادی ندارند. ناگفته نماند «شماری از فارغ التحصیلان مدرسه علوی همچون کمال خرازی، محمدجواد ظریف، غلامعلی حداد عادل ، محمد نهاوندیان از جمله کسانی بودند که به سرعت، پس از انقلاب ۵۷، با قرار گرفتن در سمت های خالی» در ردیف داعیان ترویج و توسعه مدارس غیردولتی در ایران به حساب می آیند! راهبرد یکدست سازی مدارس عادی دولتی، به عنوان جاده صاف کن «آپارتاید آموزشی» چنان بلایی بر سر آموزش و پرورش آورده است که مدیر یکی از همین مدارس عادی دولتی در یادداشتی برایم نوشته بود سابق بر این، وقتی می خواستیم به بهانه برگزاری انتخابات اعضای انجمن اولیا و مربیان یا کمک گرفتن از مشارکت والدین، پرسشی از شغل و حرفه آنها داشته باشیم به فهرستی از تنوع و تکثر در مشاغل می رسیدیم.
وی با اشاره به اینکه از پزشک، استاد دانشگاه، شهردار و مدیر فلان شرکت گرفته تا دیگر اقشار طبقه متوسط جامعه مثل معلمان، کارمندان و مستخدمان عادی دولتی و شرکتها ! اما امروز دیگر خبری از این تکثر نیست، گفت: سفره مدارس مثل سفره خالی مردم عادی، روز به روز در حال تهی شدن از رنگ و تنوع است. نه معلم دل و دماغ درس دادن دارد نه دانش آموز میل به درس خواندن ! اغلب والدین چنان گرفتار معیشت خویشند که از حال و روز مدرسه ، پاک بی خبرند! تا جایی که رضا مراد صحرایی، وزیر سابق آموزش و پرورش در سی و هفتمین اجلاس سراسری روسا و مدیران آموزش وپرورش کشور از مدیران زیر مجموعه خود می خواهد فرزندان خود را در مدارس دولتی ثبت نام کنند تا لااقل بفهمند در مجموعه تحت امر آنها چه می گذرد؟
در ادامه ابراهیم سحرخیز گفت: از نمایندگان مجلس که هیچ مگو و مپرس! به قول آقای پزشکیان در زمانی که نماینده تبریز بود: «اگر نماینده مجلس مریض شود او را به بهترین بیمارستان می برند، نمایندگان مجلس بیمه تکمیلی جداگانه دارند و پول های کلانی برای سلامت خود خرج می کنند!» وقتی همین نماینده به سفارش وزیر یا وزارتخانه، فرزندش را به نزدیک ترین مدرسه خاص یا با خرج مردم به بهترین مدرسه غیردولتی روانه می کند طبیعی است که از حال و روز «مردم عادی» به عنوان شهروندان درجه دو یا سه بی خبر بماند. مناظره تلویزیونی مخالفان و موافقان استیضاح وزیر اقتصاد، نشان داد در این جنگ نمایشی و زرگری، آنچه محلی از اعراب نداشته و ندارند مردم هستند و بس!
-
ژوله تماشاگران «صداتو» را از خنده رودهبُر کرد
ارسال نظر