به نفع آمریکا و ترامپ است که زودتر به یک توافق با ایران برسند

یک توافق جدید با ایران؛ زودتر لطفا!"گرِگ پریدی"، پژوهشگر ارشد "مرکز منافع ملی" در آمریکا. 

به گزارش فرارو به نقل از نشنال اینترست؛ همانطور که انتظار می‌رفت، دونالد ترامپ مدتی قبل و به طور خاص در تاریخ ۵ فوریه، سیاست فشارحداکثری علیه ایران را احیا کرد. سیاستی که یکی از ویژگی‌های بارز سیاست خارجی دولت وی در دوره چهار ساله پیشین حضورش در قدرت بود. اکنون سوال این است: او در پِی چه اهدافی است؟

باید توجه داشته باشیم که شرایط فعلی تفاوت زیادی با گذشته دارد. در سال ۲۰۱۸، دولت ترامپ از تمایل خود برای دستیابی به یک توافق بهتر با ایران صحبت کرد. باراک اوباما و تیمش در سال ۲۰۱۵، توافق برجام را با ایران به امضا رساندند. توافقی که ایران تا زمان خروج آمریکا از آن، کاملا به آن وفادار و متعهد بود. در آن دوره اینطور گفته می‌شد که دولت ترامپ امیدوار است تا نظام سیاسی ایران را ضعیف و در نهایت زمینه را برای تغییر آن فراهم سازد.

دولت اول ترامپ هیچگاه در مساله اتمی ایران به نحوی جدی وارد تعامل با این کشور نشد. اکنون ترامپ به صراحت ابراز تمایل می‌کند که به دنبال توافق با ایران است. او این موضع گیری را در شرایطی مطرح می‌کند که در مدت اخیر مدام از ضرورت کنترل غزه توسط آمریکا سخن گفته است. موضوعی که عجیب است و اکنون این سوال را برجسته کرده که واقعا شانس دولت جدید آمریکا برای حصول توافق با ایران چقدر است؟

اکنون برخی چهره‌ها و محافل نظیر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل این ادراک را دارند که تحولات ماه‌های گذشته در منطقه غرب آسیا سبب شده تا ایران ضعیف شود و اکنون یک شانس واقعی برای ضربه زدن‌های جدی به این کشور وجود دارد. البته که این جنس از نگاه و تحلیل در میان برخی تحلیلگران آمریکایی نیز وجود دارد. در این میان عده‌ای هشدار می‌دهند که تشدید فشار‌ها علیه ایران می‌تواند تهران را به سمت برخی گزینه‌های دیگر نظیر تسلیحاتی‌سازیِ برنامه اتمی‌اش سوق دهد.

از این رو، اینطور به نظر می‌رسد که دولت ترامپ برای دستیابی به یک توافق با ایران، باید غرورش را کنار بگذارد و اعتراف کند که در سال ۲۰۱۸، اقدام اشتباهی را با خروج از توافق برجام انجام داده است. در آن زمان، مقام‌های ارشد دولت ترامپ از یک توافقِ بهتر سخن می‌گفتند در عین حال، آن‌ها به شیوه‌های آشکار و پنهان، دستورکار تغییر نظام سیاسی ایران را هم دنبال می‌کردند. این مرتبه، اگر دولت ترامپ می‌خواهد در تعامل با ایران موفق باشد، باید بپذیرد که برنامه اتمی تهران در وضعیت فعلی، به مراتب در موقعیت قوی‌تری در قیاس با سال ۲۰۱۵ قرار دارد. دیگر نمی‌توان دوره گریز یک ساله ایران را همچون آنچه در قالب توافق برجام مشاهده کردیم، برای برنامه اتمی این کشور در نظر بگیریم.

حتی اگر ایران به سمت ساخت تسلیحات اتمی نیز حرکت نکند، اینکه در آستانه دستیابی به این تسلیحات قرار دارد، خود یک وزن بازدارندگی به آن داده و از منظر ژئوپلیتیکی هم برای این کشور دستاوردساز بوده است. آمریکا به ایجاد یک شکاف و فضای مانور نیاز دارد تا تایید کند که ایران به دنبال ساخت سلاح اتمی نیست. در این رابطه برخی می‌گویند ایران باید غنی سازی ۶۰ درصدی خود را متوقف سازد و زمینه را برای بازرسی از تاسیسات اتمی خود ورای آنچه در پروتکل الحاقی آمده فراهم سازد.

در نقطه مقابل، بعید است ایران سانتریفیوژ‌های پیشرفته خود که از سال ۲۰۱۸ به بعد ساخته را به راحتی رها کند و به ظرفیت‌های غنی سازی اورانیوم خود ضربه بزند. از این رو، اگر واشینگتن بخواهد با جنس رویکرد سال ۲۰۱۵ خود وارد تعامل با ایران در وضعیت کنونی شود، بسیار اشتباه خواهد بود.

توافق جدید با ایران باید با جدیت دنبال شود. انتظار می‌رود که اگر قرار باشد مذاکره‌ای میان ایران و آمریکا شکل بگیرد، از همان جایی آغاز شود که پیشتر مذاکرات خاتمه یافته بود. زمان در این معادله از اهمیت زیادی برخوردار است. دونالد ترامپ، استیو ویتکاف نماینده ویژه خود برای غزه را به عنوان نماینده‌اش در مساله ایران نیز برگزیده است. این احتمالا به این معنی است که اقدام علیه ایران تا آخر فوریه که مرحله اول تبادل اسرا میان حماس و اسرائیل انجام می‌شود، به تعویق خواهد افتاد. دولت ترامپ قصد دارد مرحله دوم را نیز مد نظر داشته باشد و در نهایت به یک آتش‌بس دائمی برسد.

ویتکاف فردی معقول است. ترامپ در برخی حوزه‌های دیگر افراد را به کار گماشته که می‌توانند او را به سمت اقدامات نه چندان مطلوب سوق دهند. ایران اکنون بر شدت فعالیت‌های اتمی خود افزوده و این مساله فشار بر آغاز مذاکرات را بیشتر می‌کند. در عین حال، زمان باقی مانده برای شرکای اروپایی جهت فعال سازی مکانیسم ماشه علیه ایران میز در ماه اکتبر به پایان می‌رسد.

اگر فقط بر طبل تحریم علیه ایران کوبیده شود و یک راهبرد مذاکراتی درست و جدی اندیشیده نشود، چندان نمی‌توان به حصول یک توافق معتبر با ایران امیدوار بود. اگر فشار‌ها علیه تهران زیاد شود امکان دارد این کشور نیز راهی متفاوت را در پیش گیرد. ورای همه این ها، تحلیل‌های مختلفی که در مورد ضعیف شدن ایران از نظر نظامی مطرح می‌شوند نیز همگی بیش از حد اغراق‌شده هستند.

این جنس از تحلیل می‌تواند تبعات فاجعه باری را برای آمریکا به همراه داشته باشد. ایران و محور مقاومتِ متحدش، شاید دیگر بر سوریه مسلط نباشند و در سطح منطقه با چالش‌های جدیدی رو به رو باشند، با این حال، محور مقاومت در منطقه هنوز شمار زیادی پهپاد و موشک در اختیار دارد که فعال سازی آن‌ها می‌تواند چالش‌های جدی را در سطح منطقه ایجاد کند. ایران می‌تواند شرایطی را در منطقه ایجاد کند که در نتیجه آن، صادرات نفت بین المللی با مشکلات جدی رو به رو شود و قیمت نفت در بازار‌های جهانی سر به فلک بگذارد.

به نفع آمریکا و ترامپ است که به یک توافق با ایران برسند. افراد زیادی در واشینگتن یا خارج از آمریکا هستند که مایلند بار دیگر سطح تنش‌ها میان ایران و آمریکا اوج بگیرد و دولت ترامپ یک مرتبه دیگر به دنبال تغییر نظام سیاسی در ایران باشد. دستورکاری که صرفا تقویت توانمندی‌های اتمی ایران و عدم درک روشن از این توانمندی‌ها را به دنبال خواهد داشت. 

ترامپ بهتر است سیاستِ "اول آمریکا" را در اولویت قرار دهد و وارد بازی که اسرائیل برای آن تعریف کرده نشود که می‌تواند هزینه‌های سنگین سیاسی و اقتصادی را برای واشینگتن به دنبال داشته باشد.

اینکه آمریکا در دوره ترامپ در یک درگیری بزرگ و جدید در خاورمیانه گرفتار شود، دقیقا در نقطه مقابل تمامی شعار‌هایی است که ترامپ در مدت اخیر آن‌ها را سر داده است. ترامپ باید هر کاری که می‌تواند انجام دهد تا از رقم خوردن این سناریو جلوگیری کند.

  • فیلم تریلر انیمیشن سفر بزرگ 3 مسابقه دور دنیا The Big Trip 3

وبگردی