مرگ تدریجی دریاچه ارومیه ؛ یک فاجعه ملی/کاهش فاجعه‌بار حجم آب دریاچه به 1.14 میلیارد مترمکعب

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، خشک شدن دریاچه ارومیه یکی از بزرگ‌ترین هشدارهای محیط‌زیستی ایران در دهه‌های اخیر است؛ بحرانی که نه‌تنها اکوسیستم منطقه را از بین می‌برد، بلکه در حال تبدیل‌شدن به تهدیدی جدی برای معیشت، بهداشت و ساختارهای اجتماعی میلیون‌ها نفر است.

این وضعیت، تنها به دلیل عوامل طبیعی نیست، بلکه محصول سوءمدیریت، تصمیم‌گیری‌های نادرست و بی‌توجهی به هشدارهای مکرر کارشناسان محیط‌زیست است. چنین فاجعه‌ای در کشوری که با بحران‌های متعدد منابع آبی دست‌وپنجه نرم می‌کند، زنگ خطری جدی برای آینده محسوب می‌شود.

وضعیت کنونی دریاچه ارومیه که حجم آبی آن به 1.14 میلیارد مترمکعب کاهش یافته و وسعتش به کمتر از 850 کیلومتر مربع رسیده، نمادی از تخریب تدریجی یکی از مهم‌ترین منابع آبی و زیست‌محیطی کشور است. کاهش بارندگی تنها یک عامل است؛ اما نقش فعالیت‌های انسانی مانند ساخت سدها، برداشت بی‌رویه از منابع آبی زیرزمینی، و سیاست‌های ناکارآمد مدیریتی در این تخریب غیرقابل انکار است. این دریاچه که زمانی زیستگاه گونه‌های نادر جانوری و منبعی برای حیات کشاورزی و اقتصادی منطقه بود، اکنون به شوره‌زاری در آستانه نابودی کامل تبدیل شده است.

پیامدهای خشک شدن دریاچه، فراتر از یک مسئله محلی است و اثرات گسترده‌ای در سطح ملی و فراملی دارد. از نظر اقتصادی، نابودی زمین‌های کشاورزی در اطراف دریاچه به دلیل شوری خاک، بهره‌وری محصولات را به‌شدت کاهش داده و کشاورزان را مجبور به ترک زمین‌های خود کرده است. مهاجرت اجباری این افراد به شهرها، فشار مضاعفی بر زیرساخت‌های شهری و اجتماعی ایجاد می‌کند. گردشگری نیز که می‌توانست منبع درآمد پایداری برای منطقه باشد، با خشک شدن دریاچه به‌کلی از میان رفته است.

پیامدهای اجتماعی این بحران عمیق و فراگیر است. نابودی معیشت کشاورزان و افزایش نابرابری‌های اقتصادی، به تشدید تنش‌های اجتماعی و کاهش اعتماد عمومی به توانایی‌های مدیریتی منجر شده است. بحران‌های اقتصادی و اجتماعی که با مهاجرت روستاییان به شهرها و تراکم جمعیت در مناطق دیگر همراه است، خطرات بلندمدتی را برای توسعه پایدار کشور ایجاد می‌کند.

خشکی دریاچه ارومیه همچنین پیامدهای جدی بهداشتی دارد. ذرات نمک و گردوغبار که از بستر خشک دریاچه به هوا برمی‌خیزد، نه‌تنها آلودگی هوا را تشدید کرده، بلکه بیماری‌های تنفسی، پوستی و چشمی را در میان ساکنان منطقه گسترش داده است. این آلودگی‌ها، سلامت عمومی را به‌شدت تهدید می‌کند و هزینه‌های درمانی و بهداشتی سنگینی را بر مردم و دولت تحمیل کرده است.

در کنار این پیامدها، ضعف مدیریتی و بی‌توجهی به هشدارهای علمی در مدیریت بحران دریاچه ارومیه به‌خوبی مشهود است. اقداماتی مانند ساخت سدها و پروژه‌های عمرانی بدون ارزیابی محیط‌زیستی، بی‌برنامه‌گی در توزیع منابع آبی و عدم هماهنگی میان نهادهای مختلف، همگی بحران را تشدید کرده‌اند. تجربه کشورهای دیگر نشان داده است که با مدیریت صحیح و همکاری بین‌المللی می‌توان چنین بحران‌هایی را مهار کرد؛ اما عدم وجود یک نقشه راه علمی و روشن، تلاش‌ها برای احیای این دریاچه را بی‌نتیجه گذاشته است.

در این شرایط، احیای دریاچه ارومیه نیازمند اقدامات فوری و قاطع است. تغییر الگوی کشت، استفاده از فناوری‌های نوین آبیاری، رهاسازی منابع آبی سدها و آموزش عمومی برای مدیریت مصرف آب، از جمله اقداماتی است که باید در اولویت قرار گیرد. علاوه بر این، همکاری‌های بین‌المللی و بهره‌گیری از تجارب موفق سایر کشورها، می‌تواند به تسریع روند احیا کمک کند.

اگر این بحران به‌سرعت مدیریت نشود، خشک شدن دریاچه ارومیه به یک فاجعه ملی تبدیل خواهد شد که عواقب آن نه‌تنها منطقه آذربایجان بلکه کل ایران را تحت تأثیر قرار خواهد داد. امروز زمان آن است که دولت، مردم و جامعه علمی با درک عمق این بحران، گام‌های جدی برای نجات این سرمایه بی‌بدیل طبیعی بردارند. آینده‌ای که در آن زمین‌های کشاورزی به شوره‌زار تبدیل شوند و مردم از خانه‌های خود مهاجرت کنند، نه یک هشدار، بلکه یک واقعیت نزدیک است.

 

وبگردی