من یک سال است ازدواج کردم شوهرم آدم خوبی است و همینطور هم میدانم دوستم دارد. همچنین خانواده او هم دوستم دارند. مادرش هم فوقالعاده آدم خوبی است. فقط شـوهر تا حالا دو دفعه جلو جمع گفته درد و بلای مامانم به جونت (یعنی من) من هم به شدت ناراحت میشوم از این قضیه.
واقعیت امر این است که با ازدواج کردن دایره ارتباطات و همچنین تعداد اعضای خانواده دو طرف افزایش پیدا می کند، به طبع آن میزان گفتگوها، روابط و رفتارهایی که ممکن است فرد از آنها خوشحال یا نارحت شود نیز بیش از زمان مجردی می شود. زوجین برای ایجاد یک رابطه بدون تنش با خانواده همسر که اثرات آن در زندگی زوجین بیشتر خواهد بود نیاز به مدیریت روابط هستند.
هنگامی که شما فردی را برای ازدواج انتخاب می کنید یعنی باید بقیه عمرتان را با او به عنوان دوست داشتنی ترین فرد زندگیتان سپری کنید. همچنین برای شکوفایی زندگی مشترک لازم است که هم مرد و هم زن بعد از جدا شدن از خانه ی پدری و شروع زندگی با همسر، فرد شماره یک زندگی همدیگر باشند! اما... این به معنای این نیست که نباید مراقب پدر و مادرشان باشند یا به انها توجه نکنند، بلکه به این معناست که اولویت اول زندگیشان باید از والدین به همسرشان تغییر کند و تمام حمایت و توجه را نصیب همسر خود کنند و اینکه این امر گاه گاهی و بدون قصد و غرض اتفاق می افتد قابل اغماض هست و سعی کنید حساسیت خود را در این رابطه کاهش دهید و بیشتر بر نکات مثبت همسر و خانواده همسر خود تمرکز کنید.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر