من پنجاه و چهار ساله هستم بسیار سختکوش و پرمشغله چنان که هر کاری از دستم برای دیگران برمیاد به فوریت انجام میدم با اینکه همسرم بیمار نخاعی گردنی هستند و من اصلا فرصت اینکه برای خودم باشم را ندارم ولی هر کاری بتوانم برای خوشنودی مردم میکنم. از دست خودم عصبانیم که نه گفتن را بلد نیستم خسته میشوم کلافه میشوم چنان که شبها تا نیمه شب فکر وخیال نمیگذارد راحت بخوابم و گذشته و سرنوشتم مثل فیلم جلوی چشمانم رژه میروند و به خودم نهیب میزنم بس است دیگر بذار بخوابم اما دریغ. خدا کمکم کند. از شما خواهش میکنم اگر راهنمایی دارید کمکم کنید.
همانگونه که مددجوی گرامی بیان کرده است انسان ذاتا موجودی اجتماعی است و نیاز به تعامل و بودن با دیگران را دارد. ما از طریق بودن با دیگران، دوست داشته شدن و نوع دوستی را تجربه میکنیم و از این طریق به ارزش وجودی خود و دیگران پی میبریم اما لازمه رسیدن به چنین ارتباط سازندهای کسب مهارتهایی است که یکی از این مهارت ها که به نظر می رسد مددجوی گرامی در بیان آن مشکل دارد مهارت نه گفتن است. در سایه کسب چنین مهارتی می توان از حقوق خود و خانواده خود دفاع کرد. از آنجا که انسان اراده، اختیار و آگاهی دارد و تصمیمهای خود را در زندگی بر اساس این اصول بنا کرده است بنابر این هر آنچه مانع عملی ساختن این اصول شود باید از سر راه برداشته شود. روانشناسان عقیده دارند دلایل زیادی برای ایجاد ضعف در نه گفتن افراد میتواند نقش داشته باشد نظیر ترس از دست دادن رابطه با فرد مقابل، نگرانی از ناراحت کردن یا دلخوری احتمالی طرف مقابل، یا اعتقاد به اینکه اگر به درخواستهای دیگران جواب رد دهیم ما را افرادی قدرنشناس و خودخواه توصیف کنند. سوال این است که آیا باید همواره از این مهارت استفاده کنیم؟ به عبارت دیگر آیا باید همیشه در مقابل خواستههای دیگران مقاومت کرد و با جدیت جواب رد به آنها داد؟ مسلما در این رابطه باید طبقهبندی مناسبی داشته باشیم اما روانشناسان همگی بر این عقیده توافق دارند زمانی که قبول درخواستهای دیگران منجر به خطرات یا آسیبهایی به فرد یا خانوادهاش میشود لازم است در این موقعیتها مجهز به مهارت نه گفتن در مقابل درخواستهای غیرمنطقی دیگران شود.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر