من خواهر یک جوانم که کار من و مادرم هر روز خدا گریه و آه و ناله است. یک برادر سی ساله دارم که ازدواج نکرده این برادرم از نظر مردم عالیه ولی در خانه دارد ما را میکشد. کارش این است که با زنهای شوهردار دوست میشود زنهایی که یکی دوتا بچه دارند. بعضی وقتها گوشیاش را چک میکنم تا ببینم چکار میکند. قبلاً با یک زنی که دوتا بچه داشت دوست شده بود، ولی من به خانوادهام گفتم و جلویش گرفته شد حالا گیر داده به یکی از اقوامی که یک بچه دارد. به مامانم گفتم و رفت به او گفت که زد کل شیشههای خانه را شکست. یعنی هر وقت به او میگوییم کاری میکند که ما از کارمان پشیمان بشویم. من به عنوان خواهر چکار کنم؟
ارسال نظر