من خواهر یک جوانم که کار من و مادرم هر روز خدا گریه و آه و ناله است. یک برادر سی ساله دارم که ازدواج نکرده این برادرم از نظر مردم عالیه ولی در خانه دارد ما را میکشد. کارش این است که با زنهای شوهردار دوست میشود زنهایی که یکی دوتا بچه دارند. بعضی وقتها گوشیاش را چک میکنم تا ببینم چکار میکند. قبلاً با یک زنی که دوتا بچه داشت دوست شده بود، ولی من به خانوادهام گفتم و جلویش گرفته شد حالا گیر داده به یکی از اقوامی که یک بچه دارد. به مامانم گفتم و رفت به او گفت که زد کل شیشههای خانه را شکست. یعنی هر وقت به او میگوییم کاری میکند که ما از کارمان پشیمان بشویم. من به عنوان خواهر چکار کنم؟
از جمله چالش های یک زندگی خانوادگی را می توان در تجربه زندگی با فردی با خصوصیات اختلالات شخصیتی ذکر کرد که به مرور و گذشت زمان می تواند منجر به تنش و درگیری با سایر افراد خانواده شود. این افراد چند ویژگی دارند که از مهمترین آنها می توان به خودخواهی، خودمحور بودن و عدم رعایت هنجارهای اجتماعی و بی ثباتی در رفتار و خلق و خوی آنها اشاره کرد. از جمله تغییراتی که در این افراد اتقاق می افتد شامل رفتارهای خود آزاردهنده، تجربیات شدید احساسی، اقدام به تهدید دیگران و بروز رفتارهای تکانشی است که ناشی از عدم توانایی در کنترل عواطف است. این افراد در بروز واکنش و احساسات خود بسیار شدید عمل می کنند که این حالت در سایرین دیده نمی شود. در چنین شرایطی سعی نکنید با آنها در مورد غیرواقعی یا غیرمنطقی بودن احساساتشان صحبت کنید. برای آنها این احساسات کاملا واقعی است. در نتیجه مقابله با احساسات آنها بسیار دردناک است. پس سعی کنید به عنوان مراقب و پرستار و یا دوستان او احساسات او را درک کنید. گوش دادن با صبر و احترام به صحبت های آنها مهمترین و اصلی ترین روش در روند درمانی به شمار می رود .این افراد در تصمیمگیریهای زندگی به نظرات دیگران اهمیتی نمی دهند و به خواسته های طرف مقابل خود توجهی ندارند و بیشتر به فکر تامین نیازها و خواسته های خود هستند. از آنجا که این افراد، غالباً متناقض هستند، مهم است که شما «لنگر» ثابت و مطمئن خود را داشته باشید. شما نباید به تهدیدها، خواسته ها یا سلطهگریهای او پاسخ دهید. همچنین شما باید مرزهای سالم را حفظ کنید. به عنوان مثال وقتی به او می گویید که اگر فریاد بکشد، اتاق را ترک می کنید، حتما این کار را بکنید. از دید قضاوت با او سخن نگویید به عنوان مثال ، گفتن چیزی مانند «تو مرا نگران می کنی» یا «تو مرا به تعجب وامیداری» غیرمفید است. در عوض، از «من» استفاده کنید و از نگرانی هایتان بگویید مثلا «من تو را دوست دارم و می خواهم کمکت کنم». به رفتارهای مناسب او پاسخ مثبت دهید. به عنوان مثال اگر فرد خواست اقدام به فریاد زدن کند اما آن را متوقف کرد، از او قدردانی کنید .هر چند که آنها نیز تمایلی به درمان و مشاوره ندارند، زیرا خود را عقل کل می دانند و ادعا دارند که بهتر از یک مشاور همه چیز را می دانند و خود را بدون مشکل می پندارند. بنابراین در صورتی که او مایل به مشاوره نباشد توصیه می شود بدون حضور او از یک مشاور، کمک تخصصی دریافت کنید.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر