دختری 18 ساله هستم كه با پسری برای ازدواج آشنا شدهام. با اینكه به او علاقه دارم، اما نمیدانم چرا مدام به او شك میكنم و تصور میكنم با فرد دیگری در رابطه است. پدر و مادرم مدتی است بهانهجویی میكنند و مدام به من ایراد میگیرند. از این وضعیت خسته شدهام. لطفا راهنماییام كنید.
روابط بینفردی خیلی از افراد به خاطر شك و تردیدهای بیمورد به هم خورده است و افرادی كه در رابطهشان با دیگران اصول و پایه یك رابطه را بر اساس شك و تردید میگذارند، چون شناخت كافی نسبت به روحیات و خلقیات یكدیگر ندارند، ممكن است در برقراری یك ارتباط دچار ضعف شوند، از این رو در تعاملی كه قرار است به ازدواج منتهی شود، اگر در برقراری ارتباط دوسویه مشكل دارند و تواناییها و توانمندیهای طرف مقابل خود را نمیشناسند، شك و تردید را به راحتی در رابطه خود بروز داده و با گذشت مدتی نسبت به هم موضعگیری میكنند و قضاوتهای نادرستی از رفتار یكدیگر خواهند داشت.
چنانچه دلایل عمدهای برای این شك و تردید وجود ندارد برای جلوگیری از معضلات بزرگتر در یك ارتباط توصیه میشود بدون شناخت كافی دست به قضاوت یكدیگر نزنند و زمانی كه به طور قطع شك و تردیدها برطرف شد، تصمیم به ازدواج بگیرند. همچنین بهتر است نسبت به ملاكها و معیارهای یكدیگر از ازدواج آگاه باشند و دلایل بهانهجویی والدین را عمیقتر بررسی كنند. برای كاهش مشكلات احتمالی بهتر است به طور شفاف و واضح با والدین خود مسائل را در میان گذارید و اگر آنها از این ارتباط مطلع هستند، از تمام آنچه در اطراف و در ذهنتان میگذرد، آنها را باخبر کنید تا این شك برطرف شود. چنانچه فرد مورد نظر دچار مشكل خاصی نبود و این بدبینی نشأت گرفته از ذهن و افكار منفیتان بود، باید برای حل آن قبل از تشكیل زندگی مشترك به یك روانپزشك یا روانشناس مراجعه كنید تا درمانهای لازم صورت گیرد و برای رفع این مسائل مورد بررسی قرار گیرید.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر