دختري 29 ساله هستم، یک بار در دوران عقد جدا شدهام. خواستگاران زیادی داشتهام كه يا خودم نخواستهام يا به دليل جدايي سابقم خواستگارانم نخواستهاند. چند وقتی است یکی از دوستان برادرم که 3 سال از من کوچکتر است با وجود مخالفت خانوادهاش از من خواستگاری کرد. من هم قبول کردم و حتی يك جلد قرآن و یک شاخه گل رز را به عنوان مهريه انتخاب كردهام، اما نميدانم بدون رضايت خانواده او چه كنم؟ لطفا راهنماييام كنيد.
براي انتخاب همسر و ازدواج بايد يكسري معيارها و ملاكها را در راس قرار داد. براي داشتن يك زندگي مشترك ايدهآل با شروعي مناسب زوجين حداقل بايد به 5 نيمفاکتور توجه كنند. اين 5 نيمفاكتورهاي مهم ساختن يك زندگي ايدهآل و انتخاب درست است. نيم اول مشاهده است يعني دو نفر كه تصميم به ازدواج دارند بايد به دل هم نشسته و به قول عاميانه از هم خوششان آيد تا بتوانند يكديگر را براي ازدواج بپذيرند. نيم دوم يا همان فاكتور بعدي بحث مصاحبه است كه در اين گام دختر و پسر جوان بايد با هم حرف بزنند و در خصوص آينده، اهداف و خواستههايشان به نتيجهاي مثبت برسند. همچنين توافق بر سر آنچه دوست دارند و آنچه نميخواهند داشته باشند. حداقل زماني كه ميشود به آنها در اين باره اختصاص داد 50 ساعت صحبت در ديدگاههاي مختلف و جنبههاي زندگي است. سومين گام مكاشفه به حساب ميآيد؛ تحقيق و ارزيابي در خصوص فرد، محيط اطراف و روابطاش با ديگران است، همچنين سوابق شخصي فرد نيز مهم است. بايد در اين مرحله بررسي كنيد كه تعامل فرد با خانواده، دوستان و محيط كارش چگونه است، از اين رو توجه به شكستها و فراز و نشيبهايي كه در آن قرار داشته است، مهم تلقي ميشود، بنابراين اگر در اين ميان به نكتهاي برخورد كرديد كه مهم بود بايد مساله رفع شود تا شفافيت حاصل شود. گام چهارم مشاوره است. اگر فرد مورد نظر در مراحل ذكر شده سربلند و بيعيب و نقص بود و خانوادهها هم موافق بودند ميتوان به بررسي و تناسب شخصيت توجه كرد. در اين مرحله فرد بايد به پختگي و بلوغ رواني و اجتماعي رسيده باشد. فاكتور مهم آخر مهارت زوجهاست. در اين مرحله افراد بايد مهارتهاي با هم بودن و در كنار يكديگر بودن را بياموزند و حداقل مهارتهاي اساسي زندگي را تحت عنوان مهارتهاي دهگانه (عمومي، عام) ياد گرفته باشند. مقوله پول و مهريه اندك به بحث اعتماد مربوط ميشود، بهتر است به تعادل و تناسب بيشتر توجه شود.
مهريه بايد در حد معقول و در حد عرف مورد قبول جامعه باشد. درست است كه پول و ثروت تضمينكننده خوشبختي نيست، اما اگر در حد عرفي كه جامعه تعيين كرده است انتخاب شود بهتر است. اينكه شما يك بار در زندگي طعم شكست را چشيدهايد و اتفاقي در زندگيتان رخ داده است، نبايد به شكل قانون و قاعده در آيد. شكست و ازدواجي كه منجر به جدايي شده است، مفهومش اين نيست كه هيچ مردي نبايد در زندگيتان باشد، خود را در افكار منفي زنداني نكنيد تا آينده بهتري داشته باشيد.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر