دو سال پيش پسر 27 سالهام با خانمي كه 10 سال از او بزرگتر است و از ازدواج اولش يك فرزند دارد ازدواج كرد. عروسم متعلق به يك خانواده معتاد است. پسرم علاقه عجيبي به همسرش دارد و ميگويد از زندگياش راضي است ولي در اين دو سال بشدت لاغر و ضعيف شده است. نگران او هستم. براي كمك به فرزندم چه اقدامي ميتوانم انجام دهم؟
اين نگرانيها ناشي از نگاه مهربان و سرشار از عاطفه مادر به فرزند است كه گاهي از واقعيتها دور ميشود. بايد قبول كنيد وظيفه خود را به خوبي انجام دادهايد و فرزندتان را به سن استقلال رساندهايد.
به گونهاي كه او توانسته براي خود و آيندهاش تصميم بگيرد و اين مسئله كه چرا برخلاف عرف و نظر خانواده اقدام به اين ازدواج كرده نبايد شما را نگران كند.
توصيه تمام مشاوران خانواده اين است فاصله سني بين زوج 3 يا 4 سال باشد و سن زن از همسرش پائينتر باشد. البته در صورتي كه تمام شرايط ديگر مهيا باشد زوجهايي كه با شرايط مشابه پسر شما ازدواج كردهاند نيز زندگي خوبي داشتهاند. اما بيشتر اين ازدواجها يك سناريوي تكراري دارند كه بعد از مدتي زنان براي همسران خود به جاي ايفاي نقش همسري تبديل به نقش مادر ميشوند.
اين پيامدها روي روابط تأثير ميگذارد و گاهي فرد را دچار افسردگي و ضعف رواني ميكند. به جاي هرگونه رفتارهاي تخريبي و برچسب زدن به پسر و عروستان با پسرتان صحبت كنيد و با پيشداوري و شك و ترديد نسبت به روابط زناشويي آنها فاصلهها را بيشتر نكنيد. بها و آرامش دهيد و با صبر او را از هرگونه خطري كه تهديدش ميكند محافظت كنيد.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر