پسرم مجرد و عاشق زنی بزرگتر و با سابقه هشت سال زندگی است. چکار کنم؟
دخترم علاقه به درس ندارد چکار کنم تشویق به درس خواندن بشود.
مدتی است که متوجه شدم خواهرکوچکترم(25ساله) به پسری(27ساله) علاقه مند شده. گویا 6سال قبل در دانشگاه از او خواستگاری کرده ولی از او خواسته به او فرصت دهد تا با خانواده صحبت کند. من 1سال پیش متوجه شدم و از او خواستم با پسر موردعلاقه قرار بگذارد تا با او صحبت کنم. با او صحبت کردم اما او درخواست کرد که به خواهرم کمک کنم او را فراموش کند هر چه تلاش کردم متقاعد شود نامزد باشند قبول نکرد و گفت من متوجه شدم بچه دار نمیشوم و باید تحت درمان قرار بگیرم و نمیخواهم این دختر بیشتر از این اذیت شود. من هم با وجود اینکه میدانستم خواهرم شدید وابسته شده اما قبول کردم. اماچند ماه بعد دوباره از رفتار خواهرم متوجه ارتباط دوباره او شدم. به نظرم این پسر بسیار ترسو در زمینه بیان حرف هایش است. بالاخره بعد چند ماه ان هم به خاطر اینکه خواهر این پسر علیرغم میل او با دوست برادرش نامزد کردند انگار ترسش ریخت و با مادرش صحبت کرده اما مادرش گفته من استخاره کردم بد بود. خود پسر را هم فرستادند چند جا استخاره بد آمده... این پسر پیام داده که استخاره بد بوده و خواهر من هم با عصبانیت بهش گفته خداحافظ و تمام راه ارتباطش را قطع کرده، اما من یقین دارم دوباره برمیگردد. میخوام بدانم اگر آمد باید چکار کنیم. من میدانم خواهرم را دوست دارد اما عقاید ضعیفی دارد من نگرانم گاه میگویم شاید چون یکی یه دونه است بلد نیست... قابل ذکر از لحاظ مذهبی فرهنگ و حتی کار و درآمد رو پای خودش و قابل قبول خواهرم است اما برای من قابل قبول نیست که یک پسر یک نفر را6 سال بخواهد و به خاطر یک عقیده به خاطرش نجنگد. آیا این پسر قابل اعتماد است؟ بعد در زندگی مشترک چه؟ من همیشه همدل خواهرم هستم ولی هر چقدر به او میگویم بعد دچار مشکل میشود میگوید یا این یا هیچکس و مجرد می مانم.
من از همسرم ۵ سال است که طلاق گرفته ام چون همسرم هیچ وقت به حرفهایم اهمیت نمیداد انگار من را نمیدید همین باعث جدایی ما شد. ولی تصمیم گرفتم به خاطر پسرم به او یک فرصت دیگر بدهم و بعد از ۳سال باز به زندگی برگشتم ولی این بار با شوهرم عقد نکردم به مدت ۱سال زندگی کردم دیدم نه همان آدم هست هیچ تغییری نکرده چون میگفت من تغییر کردم ولی واقعیت نداشت. باز ما خوردیم به مشکل باز برای بار دوم از هم جدا شدیم... من زندگی مجردی را شروع کردم و او هم با پسرم زندگی میکند. الان ۶ماه از آن موضوع میگذرد و باز وارد زندگی من شده و میگوید تو برگرد من میشوم همان آدمی که تو میخواهی واقعا نمیدانم باید چکار کنم. من فقط به خاطر پسرم تحملش میکنم... من ازشما راهنمایی میخواهم این که من باز برای بار دوم به این مرد فرصت برای زندگی مشترک بدهم یا نه؟
همسرم دیگر دوست ندارد با من و بچه هایش وقت بگذراند. باا ینکه به او احترام می گذارم و برایم مهم است.