دو سال است با پسری آشنا هستم كه حدود هشت و نيم سال از من كوچكتر است. از تمام خلقيات شبيه هم هستيم و به هم علاقه منديم. تفاوت سنيمان از نظر ظاهر هم نشان نميدهد. خانواده من كاملا در جريان هستند ولی از خانواده او فقط مادرش در جريان است. كاملا سر درگمم كه آيا اين رابطه به ازدواج ختم میشود يا نه و اگه ختم شد آيا دوام خواهد داشت؟
4 ساله با زنم ازدواج کردم. قبلا یک ازدواج ناموفق داشتم از زنم اولم یک دختر دارم که وقتی زن دوم گرفتم 5 سالش بود. زن دومم 18ساله بود و من 10سال از او بزرگترم. ما با هم خیلی خوب بودیم چون واقعا عاشق هم بودیم ولی وقتی خواهرش را آورد تا 6 ماه خوب بود اما بدتر شد و هر دفعه به خاطر خواهرش بحثمون شد بیشتر از هم بدمان آمد و به مشکل خوردیم. هر کاری کردم خواهرش را بیرون کند نکرد و بهتر نشد. الان شدم یک آدم عصبی زودجوش و تنها دلخوشیم دختر دومم شده که از این زن دوم دارم و 2 ساله است.
خانمی ۴۰ ساله کارمند و مطلقه هستم فرزندی هم ندارم. از لحاظ مالی هیچ کمبودی ندارم. جوانی ۲۸ ساله عاشقم شده و به خواستگاریم آمده من هم به او علاقه دارم ولی از آینده میترسم. منتظر راهنمایی شما هستم.
من پسری 9 ساله دارم که خیلی عصبی است. چند روز پیش یک فیلم دید که سیگار میکشیدند بعد رفت از جیب باباش سیگار برداشت و تقلید کرد. نمیدانم چطور با او رفتار کنم.
من پسرم هفت ماهه است خیلی عصبی و لجباز است اگه چیزی بخواهد و من ندهم لج میکند و شیر نمیخورد ساعتها گریه میکند و با شکم گرسنه به خواب میرود یا باید آن چیز را به او بدهم. لطفا مرا راهنمایی کنید.