ما دو خواهریم که از این زندگى خیلی خسته شدیم. پدر و مادرمون درکمون نمیکنند و همه چیز را از ما دریغ میکنند. ما کمی آزادى میخواهیم.
چهار سال است كه ازدواج كردهام. زنم برخی مسائل را پنهان میكند و انتظارات بیجایی دارد كه شرایط را در خانواده ناآرام كرده است. نمیدانم علت این رفتارهای او چیست؟
دختری 20 ساله هستم كه قصد ازدواج با مردی 24 ساله را كه یكبار ازدواج كرده و قصد طلاق از همسرش كه فقط یك ماه با هم در دوران عقد بودند دارم ولی خانوادهام مخالف این ازدواج هستند و میگویند اگر این ازدواج صورت بگیرد نباید از آنها انتظار حمایت و كمك داشته باشم و آخر و عاقبتش پای خودم است، اما من با شناختی كه از او دارم فكر میكنم فرد مناسبی است ولی حرفهای آنها ذهنم را مشغول كرده است و دودل هستم. من را راهنمایی كنید.
همسرم مرد شكاكی است و نسبت به من بسیار سوءظن دارد. از سوءظنهای شوهرم خسته شدهام. بعد از 8 سال زندگی مشترك واقعا نمیدانم باید با چنین مرد شكاكی چگونه كنار بیایم؟
پسر جوانم قصد دارد با زن مطلقهای كه از خودش بزرگتر است ازدواج كند. این موضوع من را بسیار نگران كرده است و میدانم بعد از مدتی پشیمان خواهد شد. چگونه میتوانم او را متوجه این تصمیم اشتباهش كنم؟