جوانی 28 ساله هستم، مدتی است همسرم تحتتاثیر حرفهای خواهرش مدام با من جر و بحث میکند و میگوید باید برای زندگی به شهرستان برویم و با اینکه میداند آنجا امکان شغل و درآمدزایی بالا نیست، باز هم اصرار میکند. از طرفی دیگر وقتی با او حرف میزنم قانع میشود، اما خیلی زود تصمیمش را تغییر میدهد. لطفا راهنماییام کنید.
دختری 22 ساله هستم که به پسری برای ازدواج علاقهمند هستم و خانوادهام برای این وصلت مخالفت میکنند. او اخلاق خوبی ندارد و قبلا یک بار هم ازدواج کرده است. لطفا راهنماییام کنید.
دختری 16 ساله هستم که خیلی زودرنج شدهام. برای هر چیزی خیلی زود ناراحت میشوم و بعد احساس پشیمانی میکنم و از طرف مقابل عذرخواهی میکنم، اما به خاطر برخی رفتارها روابطام به دیگران محدود شده است که نسبت به آنها ناراحت هستم. لطفا راهنماییام کنید.
نمیدانم وقتی با همسرم تنها هستم، چرا هیچ حرفی برای زدن با هم نداریم و باید چطور سر صحبت را باز کنم؟
پسری 23 ساله هستم که مدت یک سال و نیم است در یک شرکت مشغول به کار شدهام. مدتی است به دخترعمهام که دختری 17 ساله است، علاقهمند شدهام. لطفا راهنماییام کنید که الان فرصت مناسبی برای ازدواج است؟