خانمي 25 ساله هستم، 5 سال پيش ازدواج کرده ام، اما پيوسته با مشکلات رو به رو بوده ام. مشکلاتم بزرگ نيست، اما زياد است. با وجودي که يک دختر دارم، تصميم دارم از شوهرم جدا شوم، لطفا کمکم کنيد.
خانمي 55 ساله و صاحب 4 پسر هستم. همسرم سالهاست از دنيا رفته است. سه پسرم ازدواج کرده اند و پسر بزرگم حاضر به ازدواج نيست. آنقدر هم با وي رودربايستي دارم که نميتوانم اين ماجرا را با وي مطرح کنم. لطفا مرا راهنمايي کنيد.
7 سال پيش با هزار اميد و آرزو ازدواج کردم و حاصل اين ازدواج پسري 5 ساله است. مساله اي که با آن رو به رو هستم و مرا آزار مي دهد، بداخلاقي شوهرم است. او با آنکه دست و دل باز است و چيزي براي من و فرزندمان کم نمي گذارد، اما بداخلاق است و حتي جلوي جمع با من بدرفتاري ميکند. نميدانم بايد با او چگونه رفتار کنم؟
همه ميگويند شوهر من اجتماعي نيست، به همين خاطر نميتوانم حتي با خانواده هايمان رفت و آمد کنيم. ميخواستم بدانم دليل اينکه او اجتماعي نيست، چيست؟ لازم است بدانيد که من 8 سال پيش با او ازدواج کردم و حالا دو فرزند دارم.
خانمي 40 ساله هستم و 15 سال است ازدواج کردهام. از زندگيام راضي نيستم، همسرم بيعاطفه و بداخلاق است و من از اين شرايط خسته شده ام. در حال حاضر يک بچه دارم. يک بار تصميم گرفتم از وي جدا شوم، اما به خاطر فرزندم دوباره به زندگي بازگشتم. در حال حاضر افسردگي گرفته ام و نميدانم بايد چکار کنم. وسط دوراهي مانده ام؛ از يکسو براي فرزندم نگران هستم و از سوي ديگر خودم دارم از بين ميروم. لطفا راهنمايي ام کنيد.