پسر 11 سالهام هر سال بعد از گذشت چند ماه از شروع مدارس آغاز به درس خواندن ميكرد. اما امسال بعد از گذشت چند ماه از آغاز سال تحصيلي هنوز تنبلي ميكند. لطفاً مرا براي برخورد مناسب با او راهنمايي كنيد.
پسر 20 سالهام حدود يك سال و نيم است طي يك سفر با دختري كه 9 ماه از خودش بزرگتر است آشنا شده. خانواده دختر بهويژه پدرش مخالف ادامه اين رابطهاند پسرم هم كمي از اين رابطه سرد شده اما دختر علاقه شديدي به او دارد. پسرم از اينكه اين رابطه را تمام كند دچار عذاب وجدان شده است. ميخواهم راهكاري براي برخورد با اين رابطه را بدانم.
دخترم نزديك به 12 سال دارد و تك فرزند من است. به پدرش علاقه زيادي داشت ولي از چهار سال پيش كه پدرش منزل را ترك كرده و از او اطلاعي نداريم دخترم كه شاهد پرخاشگري ميان ما بوده دچار مشكلاتي شده است. بــا رخ دادن اتفاقـــات ناراحتكننده، بسيار سريع تأثير ميپذيرد، در خواب دچار دندان قروچه ميشود، خجالتي است و در بعضي مواقع پرخاشگري ميكند اما با دوستانش ارتباط خوبي برقرار ميكند. با اين وجود علت اصلي اين نوع رفتارها، احساس خلأ به دليل دور بودن از پدرش است يا علت ديگري در بروز اين مشكلات وجود دارد. چه راهكاري را توصيه ميكنيد؟
چند سال پيش با دختري آشنا و به او علاقهمند شدم. خانوادهام با اين ازدواج مخالف هستند و ازدواج را براي من زود ميدانند. آيا در جامعه ما 21 سالگي سن مناسبي براي ازدواج نيست؟
پسرم 13 سال دارد. از زماني كه وارد مقطع دوم راهنمايي شده بسيار پرخاشگر، لجوج و كمحافظه شده است. به درس خواندن علاقهاي ندارد امتحانات را با نمرات بدي پشت سر گذاشته است. با دوستان و اطرافيانش رفتار بدي ندارد اما اهل خانه را آزار ميدهد، مدام فحاشي ميكند و مادرش او را تنبيه بدني ميكند. باتوجه به اين شرح حال، چه رفتاري را براي برخورد با او توصيه ميكنيد؟