پسر 24 سالهام بهتازگي تحصيلات دانشگاهي را به پايان رسانده است. برخلاف اصرارهاي من و مادرش براي تشكيل خانواده با وجود داشتن شرايط اوليه براي ازدواج حاضر به استقلال نيست. اغلب با يكديگر اختلاف نظر زيادي داريم و همين مسأله باعث شده تا پسرم ساعات زيادي را در خارج از منزل سپري كند. از آينده او نگران هستم. براي رفع اين مشكل چه كاري بايد انجام دهم؟
سالها قبل از همسر اولم طلاق گرفتم. آن زمان در عوض دريافت مهريه حضانت پسرم به من داده شد. مدتي بعد با مرد ديگري ازدواج كردم و فرزندم از همسر اول كه اكنون پسري 10 ساله است پيش ما زندگي ميكند. از همسر دومم نيز يك فرزند 6 ساله دارم. پسر 10 سالهام آخر هر هفته براي ديدن پدرش ميرود. شرايط روحي مناسبي داشت ولي مدتي است كه حس ميكنم دائم در فكر فرو ميرود و انگار مسئلهاي را از من پنهان ميكند. از سوي ديگر حس ميكنم همسرم نگاههاي مناسبي به پسر 10 سالهام ندارد، ميترسم فرزندم از سوي ناپدري خود مورد تهديد قرار گرفته باشد و اين موضوع را از من پنهان ميكند. نميدانم با چه روشي به فرزندم نزديك شوم تا متوجه حقيقت شوم؟
پسري دو و نيم ساله دارم كه دائم اسباب بازيهاي خود را پرتاب ميكند. بارها ميشود يكدفعه از جاي خود بلند شده و بيدليل به سوي يكي از افراد خانواده آمده و او را ميزند، به صورتش چنگ مياندازد يا گاز ميگيرد ولي با غريبهها رفتار ملايم تري دارد و تا كنون نه وسيله به سوي غريبهها پرتاب كرده و نه آنها را زده است. زمان ارتباط گيرياش بسيار طولاني است. اشتهاي فرزندم خوب است. قد و وزن مناسبي دارد. از دوسالگي از پوشك جداشده است ولي از دستشويي رفتن فراري است. دو برادر بزرگتر از خود دارد كه يكي 18 ساله و ديگري 20 ساله است و زمان زيادي از روز را با برادرانش طي ميكند و آنها خيلي دوستش دارند. بيمحبتي نميبيند. چگونه ميتوانم مانع رفتار پرخاشگرانه او شوم.
پسر 24 سالهاي دارم كه مدت شش سال قصد ازدواج با دختري را داشت و به تازگي به دنبال يك بحث و مشاجره، تصميم به ازدواج با فرد ديگري گرفته است. اما هنوز به آن دختر علاقهمند است. آيا ازدواج با شخص ديگري، راهكار مناسبي است يا اينكه مشكلات ديگري را به وجود خواهد آورد؟
حدود يك سال گذشته دختر 24 سالهام كه دانشجو است براي نخستين بار و به صورت پنهاني با پسري 27 ساله آشنا شده بود. بعد از مدتي از رابطه آنها باخبر شدم و به دنبال آن نيز رفت و آمدخانوادهها آغاز شد. قرار برخواستگاري بود كه خانواده پسر وخودش اعلام كردند فعلاً امكان شروع زندگي را ندارند، با اين حال، هنوز هم به منزل ما ميآيند، از طرفي هم دخترم متوجه شده كه اين پسر از دخانيات استفاده ميكند و به مسافرتهاي پنهاني ميرود. نظرتان در مورد اين رابطه چيست؟