پسري 12 ساله دارم. مدتي قبل به صورت پنهاني، مقداري از پولهايي را كه در منزل بود برداشت و پس از اينكه من و مادرش متوجه كمشدن پولها شديم مبلغي را به صورت پنهاني برگرداند و با مابقي پول براي خودش خريد كرد. عقايد من و مادرش در خانه و در رابطه با فرزندان، شبيه به هم نيست و پسرم با من ارتباط بهتري برقرار ميكند، زماني كه كمشدن پولها و اينكه فهميدهايم كار او بوده است را برايش بازگو كردم، به اين كار اعتراف كرد، اما پنهانكاريهايش آزرده خاطرم ميكند. چه راهكاري را براي برخورد با او توصيه ميكنيد؟
همسرم 63 سال دارد و بيش از 30 سال از زندگي مشتركمان ميگذرد. همسرم هر كاري كه قصد انجامش را دارد، بدون مشورت با من انجام ميدهد. مادر همسرم به بيماري اسكيزوفرنيا مبتلاست و همسرم نيز از دارو استفاده ميكند، اما به هيچ عنوان حاضر نيست كه بپذيرد بيمار است. به تازگي در خريد مايحتاج زندگي هم كوتاهي ميكند، پرخاشگري و فحاشي ميكند و به همين دليل رفت و آمدمان با اقوام بسيار محدود شده و اعتقاد فرزندانم بر اين است كه قاطع نبودن و سهلگيري من باعث شده كه پدرشان چنين رفتارهايي داشته باشد. تمام اين رفتارها باعث آزردگي خاطرم ميشود. چه راهكاري را توصيه ميكنيد كه جو حاكم، آرام و قابلپذيرشتر شود؟
فرزندم سه سال دارد. مدتي است به محض ناراحت شدن، ناخنهايش را با دندان ميجود اما ديگر رفتارهايش بسيار پسنديده است. بسيار دست و دلباز، مهربان و عاطفي است اما كندن ناخنهايش آزردهخاطرم ميكند. چه راه برخوردي را پيشنهاد ميكنيد؟
حدود 8 ماه است كه همسرم خوابهاي عجيب ميبيند دچار سوءظن شده و حالت عصبي پيدا كرده است، علت اينگونه رفتارها چيست؟
فرزندم از دوران كودكي با وقوع هر اتفاقي و يا به دنبال هر موقعيتي شروع به خنديدن ميكند. آيا اين رفتار نوعي اختلال محسوب ميشود؟ راه درمان چيست؟