نبض سنگر !

مرد میدان است و این بار در امداد وکمک رسانی به حادثه دیدگان سیل ویرانگر مشهد ،نبض سنگر در دستانش ضرباهنگ لبخندی خاطره انگیزدارد. 

سینه مجمر آتش است و قلبش خاکریز سنگر. دیدگان همیشه بیدارش ، دیده بانی می کنند و طواف ضریح چشم های نگران و دل های شکسته و مضطرب ، عبادت هرلحظه و هر روز اوست.

شب و روز ندارد ؛ زیارت بارگاه دلدادگی تا سر حد نثار جان برای حفظ مرزهای غرور و غیرت  با  شجاعت  و شهامتش به هم آمیخته و این بزرگترین افتخار اوست.

شیون احساس درعمق  وجودش  لبیک به ندای فرمانده برای دست گیری مظلومان و دستگیری ظالمان وبدخواهان است و در دشت همیشه سر سبز جهاد او لاله های سرخ  حماسه می رویند.

نگرانی ودلواپسی اش این است مبادا دلی شکسته ، ناامید از  وسعت مهر و عاطفه دستانش باشد.

بهاری سرشار از آیه  آیه نشانه هایی که در خرمن شاخسار نشاط و طرواتش ، شکوفه های امید می رویند.

او نگین نور در انگشتری صبح زندگی تا شامگاه پایندگی و طلوعی دوباره برای فردایی بهتر است .

می آید و خروشی در جریان دارد ؛ ازبیکران آینه های لبخند مردم و اهتزاز پرچم کشورش قطره قطره به دریا می رسد.

فرقی نمی کند مردان بی ادعا  از جبهه های حق علیه باطل  تا  دفاع در مرزهای پر غرور و  حضور در نقطه نقطه این سرزمین و مقابله بی امان با  سوداگران مرگ ،اراذل و اوباش  و مجرمان و هنجارشکنان و تلاش برای  پایداری نظم و امنیت  و پایایی اقتدار و عزت این ملت و سرزمین ، با بدرقه دعای پدران و مادران و خانواده معظم شهدا و برکت آه دلتنگی فرزندان به سوگ نشسته از پرواز پدر ، جانانه کنار مردم است.

این بار درامداد و کمک به حادثه دیدگان سیل ویرانگر مشهد ، با لباس های غرق گل و لای، می نشیند  و دست بر شانه ای می گذارد که  لبخندی برای دلداری می طلبد و این تبسم می تواند  زیباترین لبخند باشد.

همان گونه که اشک او همدم داغ عزیزی که عزیز از دست داده ، غم انگیزترین حس همدلی است.

نبض سنگردر خاکریز قلب اوست و باید بگوییم خدا قوت خادم بی منت.

ابراهیم رئیسی

غلامرضا تدینی راد