از مناظر بکر تا آشغال‌های دوست داشتنی

این‌ها همه از به وجود آمدن دنیایی جدید حکایت می‌کردند. در این زمان عکاسی چون طفل نوپایی همزمان در چند جغرافیا اعلام وجود کرد و دوربین به‌عنوان ماشین تولید تصویر چشم‌اندازهای جدیدی را پیش روی همگان قرار داد؛ چشم‌اندازهایی که در گذر زمان تغییر کردند و تعریف دیگری از عکاسی منظره ارائه دادند.

همزمان با سال‌های آغازین پیدایش عکاسی سفر نیز گسترش و عمومیت پیدا کرد و ارتباط نزدیکی میان این دو برقرار شد. عکاسی به لحاظ دیداری، امکان مشاهده سرزمین‌های جدید را برای عموم ایجاد کرد و نیز توانست مردم را به سکنی گزیدن در سرزمین‌های جدید ترغیب کند.

قاب‌بندی با عناصر طبیعی

عکاسی منظره به‌عنوان فرمی از عکاسی مستند می‌تواند بخوبی جغرافیای یک منطقه را توصیف کند یا حسی از مکانی را برانگیزاند. هنرمندان این ژانر از عکاسی در گذر زمان رویکردهای متفاوتی را در دستور کار خود قرار داده‌اند. عکاسی منظره در آغاز غالباً در نوسان بوده است.

پرداختن به عناصر ساده طبیعت و اجزای آن همچون درخت، گل و تغییرات نور، آب، آسمان و فصل‌ها در یک سو و در سویی دیگر جست‌و‌جوی تصاویر ناب و موزون روستایی و تصاویر کارت پستالی از دلمشغولی‌های عکاسان طبیعت در سال‌های آغازین بوده است. اهمیت دادن به زیبایی‌ها و نشان دادن طبیعت والا، ایده آلیزه کردن منظره، در کنار کیفیات تکنیکی بالا، بازی با نور و بافت با نگاه فرمالیستی از مهم‌ترین خصوصیات عکاسی منظره تا میانه‌های قرن بیستم است. عکاسانی چون ادوارد وستون و انسل آدامز با اهمیت دادن به فرم و شیوه‌های عکاسی مختص به خود که تحت عنوان گروه اف 64 در دنیای عکاسی شناسایی می‌شوند، تعالی و زیبایی‌هایی را به تصویر کشیدند که بیننده کاملاً تحت تأثیر عاطفی عکس‌های آنان قرار می‌گرفت.

طبیعت زیبا و شگفت‌انگیز، فرم‌های بی‌نظیر و بی‌همتا در کنار تنالیته‌های بی‌بدیل و چاپ‌هایی فاخر نشان از دنیای ایده‌آلی بود که انگار در غیر از تصاویر این عکاسان در هیچ جا نشانی از آن یافت نمی‌شد.

در این دوره عکاسی منظره با پرداختن به متافیزیک و زیبایی‌های طبیعت والا، تأکید‌کننده وجود خداوند و تعالی اوست. عکاس به‌عنوان یک میانجی، تعالی و زیبایی‌های آفریده شده خداوندگار و حضور آرمانی او را به دیگر انسان‌ها می‌نمایاند.

در این دوران عکاسی منظره خالی از حضور انسان است. سرزمین‌های دوردست، محیط‌های بکر و دست نخورده تا جایی که امکان مشاهده نشانه‌های سکونت انسان در آن دیده نشود.

هر چه عکاس مکان‌های بکرتری می‌جست، عکس‌های جذاب‌تر و دیده نشده تری را می‌توانست به تصویر بکشد.

واژگونگی مفاهیم

در دهه هفتاد عکاسی منظره دچار تغییر شد. عکاسی از طبیعت بکر و زیبا به‌عنوان منظره سنتی قلمداد و به پرسش گرفته شد. موضوعات انسانی و دخالت انسان در منظره، مهاجرت‌ها، آلودگی‌ها، رشد حومه‌ها و هجوم به طبیعت مورد توجه عکاسان قرار گرفت.

عکاسانی چون رابرت آدامز، استفن شور و لوئیس بالتز با پرداختن به بزرگراه‌ها، تیر‌های تلفن و توسعه مناطق حومه شهر به جای سرزمین‌های بکر و دور افتاده مکان‌هایی را به نمایش می‌گذاشتند که حضور انسان در آنها نمایان بود. کارشان نشان دادن مناظر دستکاری شده به دست انسان بود و در عکس‌هایشان دیگر خبری از عاطفه‌گرایی و انتقال احساسات نبود. ثبت تصویر برای انتقال اطلاعات بدون برانگیختن هر گونه احساسات، مهم‌ترین ویژگی آثار این عکاسان بود.

بالتز به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عکاسان جریان نیوتوپوگرافی (شکل نوین تصویربرداری از سطح زمین که با کمک نقشه‌برداری صورت می‌گیرد) می‌گوید: امیدوارم که این عکس هایم استریل باشند و هیچ محتوای عاطفی در آنها نباشند. او می‌گوید: یکی از جذابیت‌های اولیه عکاسی برای من این بود که ظاهراً به نظر می‌آید از دید معمولی گرفته شده، توهمی است از دیدن بی‌واسطه، من می‌خواستم از این کیفیت استفاده کنم. من در سطح چشم Eye Level عکاسی می‌کنم، دوربین نه به سمت بالا بود و نه به سمت پایین. هیچ اعوجاج بصری در کار نبود تا نظر مخاطب را جلب کند. هر گونه ردپایی از دخالت من تا آنجا که ممکن بود یا حذف می‌شد یا به حداقل می‌رسید. می‌خواستم کاری کنم که انگار دوربین خودش می‌بیند.

این عکاسان از رویکرد شاعرانه عکاسان قبلی فاصله گرفتند و به ثبت تأثیرات مخرب تمدن بر طبیعت پرداختند و موضوعات پیش پا افتاده را بر اساس ایدئولوژی خود انتخاب و به تصویر کشیدند.

در دوران معاصر با توجه به همگانی شدن تصویر به‌گونه‌ای که همه با داشتن دوربین و موبایل امکان تولید عکس دارند دیگر جایی از کره زمین باقی نمانده که انسان دوربین به دستی به آنجا نرفته باشد و هیچ مکان ناشناخته‌ای باقی نمانده است. گسترش شبکه‌های اجتماعی نیز باعث گردیده که عکس‌های گرفته شده مردم عادی در کسری از ثانیه در سراسر جهان به نمایش درآیند. در این دوران ارتباطات معاصر و رسانه‌های عمومی مؤلفه‌های منظره را گسترش داده‌اند.

جهانی مچاله شده

در عکاسی معاصر، منظره دیگر خلقت ایده آل خدا نیست که مکانی است برای شخصیت، ایده‌ها، نگرانی‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مردمی که در آن زندگی می‌کنند. تغییرات مربوط به زمین و هوا ما را در یک نوستالژی از یک منظره استعلایی که مدت‌هاست ناپدید شده است وا می‌گذارد و عکاسان را با چالش جدید چگونگی نمایش آن مواجه می‌کند. عکاسان امروز بر جهانی سازی، تکنولوژی، صنعتی شدن زمین و فضای شهری و توجه به نقش میان انسان و طبیعت متمرکز هستند. ادوارد برتینسکی به‌عنوان یکی از منظره نگاران معاصر آثار فوق‌العاده را خلق می‌کند.

برتینسکی یکی از مشهورترین عکاسان منظره معاصر به تأثیراتی که انسان بر زمین می‌گذارد و اینکه چگونه انسان دارد از منابع زمین استفاده می‌کند، اشاره دارد. او با دوربین LARG FORMAT کار می‌کند و با چاپ‌های بزرگ موضوعات اذیت‌کننده را به‌صورت عکس‌های زیبا به تصویر می‌کشد. عکاسی از فضا‌های طبیعی که زیبا هستند اما مواد و متریال خطرناکی را نشان می‌دهند. دخالت انسان در طبیعت و منابع زمین که چگونه توسط انسان مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. تصاویر زیبا از مناظر طبیعی که راه‌آهن به میان آنها آمده است از جمله مجموعه‌های برتینسکی است. او نه تنها در مقام یک عکاس- هنرمند Artist که در جایگاه یک اندیشمند و جامعه شناس نسبت به دنیای کنونی که ما در آن زندگی می‌کنیم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. او در مجموعه معادن کوه‌هایی را نشان می‌دهد که از آن سنگ استخراج می‌کنند. طی آن برای ساختن و بر آمدن ساختمانی در جایی دیگر در گوشه دیگری از زمین حفره‌ای ایجاد می‌شود. برتینسکی در ارتباط با این نمایشگاه می‌گوید: وقتی در شهر ساختمان‌های بلند را می‌دیدم، فکر کردم باید یک جای دیگر یک حفره‌ای در زمین به وجود آمده باشد. وقتی رفتم و حفره‌ها را دیدم گفتم این معماری‌ها منفی هستند. در دنیای امروز عکاسی منظره چون دیگر ژانر‌ها دچار تغییرات زیادی شده است. عکاسی در عصر حاضر دیگر شکار لحظه نیست، عکاسی دیگر رفتن به جاهای بکر و دست نیافته نیست، عکاسی دیگر پرداختن به زیبایی‌ها نیست، عکاسی امروز انتقال ایده و اندیشه است.

منابع:

1) عکس،تألیف: گراهام کلارک، مترجم: حسن خوبدل و زیبا مغربی.

2)معماری عکاسی، تألیف: بهزاد صحتی.

اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

علی حسن پور