آمریکایی ها هیتلر را دوست داشتند!
رکنا: بنیتو موسولینی، در سال ۱۹۲۲ با رژه ۳۰ هزار نفر از سیاهپوشهای طرفدار خود در رُم، نخستوزیریاش را مسجل کرد. به گزارش تاریخ ایرانی، اگرچه موسولینی ارزشهای آمریکایی را بازتاب نمیداد، ولی نزد رسانههای آمریکایی ارج و قرب داشت و در فاصله سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۲، بیش از ۱۵۰ مقاله در این روزنامهها، به او اختصاص یافت؛ بیشتر این مقالات خنثی بودند یا لحنی مثبت و متفکرانه داشتند. حتی «یستردی ایونینگ پست»، در سال ۱۹۲۸، زندگی نامه ایل دوچه یا همان موسولینی را به صورت پاورقی منتشر کرد. در حالی که برخی رسانهها فاشیسم را یک «تجربه» جدید میشمردند، روزنامههایی همچون نیویورکتایمز، همواره ادعا میکردند که این جنبش باعث شده است ایتالیای ناآرام، به آنچه «شرایط عادی» مینامیدند، بازگردد.
خوش بینی به «موسولینی آلمان»
موفقیت موسولینی در ایتالیا باعث شد تا به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان، نزد رسانههای آمریکایی بسیار عادی جلوه داده شود و به این ترتیب، در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، به طور مرتب او را «موسولینی آلمان» خطاب میکردند. با در نظر گرفتن استقبال مثبت رسانهها از موسولینی در آن دوره، این یک نقطه آغاز بسیار خوب برای هیتلر به شمار میرفت. اما مهم ترین دلیلی که باعث شد هیتلر بیخطر جلوه کند، این بود که رسانه ها از او چهرهای تمسخرآمیز تصویر کردند. او یک «صدای گوشخراش مزخرفگو» بود که «کلمات وحشیانه» انتخاب میکرد و ظاهر او، به نقل از نیوزویک، «یادآور چارلی چاپلین بود»، «قیافه او یک کاریکاتور است». کازموپولیتن نوشت: «همان اندازه که پرحرف است، بیاعتماد به نفس نیز هست.» زمانی که حزب هیتلر پیروز اکثریت پارلمان شد، حتی پس از اینکه او در سال ۱۹۳۳ صدراعظم آلمان شد، یک سال پیش از آنکه قدرت دیکتاتوری را در دست بگیرد، بسیاری از مطبوعات آمریکا همنظر بودند که هیتلر یا توسط سیاستمداران سنتی به کنار رانده میشود یا مجبور خواهد شد که معتدلتر رفتار کند. واشنگتنپست نوشت: «البته که او طرفدار دارد، ولی طرفدارانش رأیدهندگان تأثیرپذیری هستند که فریب دکترینهای افراطگرایانه و راهحلهای دروغین را خوردهاند.» نیویورکتایمز و کریستین ساینس مانیتور، ادعا میکردند اکنون که هیتلر مجبور است دولت را بچرخاند، سیاستمداران «هوشیار» وارد عمل میشوند تا این جنبش را «مغروق» کنند. «نمایش مهیج غریزی» کافی نخواهد بود. زمانی که نوبت زمامداری دولت فرا برسد عدم «تعادل» و «سطحی بودن افکارش» مشخص خواهد شد.
مرد فاقد اهمیتی که مهم شد!
نیویورکتایمز، پس از آن که هیتلر به صدراعظمی رسید، نوشت که موفقیت او فقط باعث خواهد شد «مردم آلمان به پوچی و بطالت او پی ببرند». برخی از روزنامهنگاران گمانهزنی میکردند هیتلر از این که مجبور شده رقابتهای حزبی را کنار بگذارد تا وارد جلسات کابینه شود و مسئولیت به عهده بگیرد، احساس پشیمانی میکند. هنگامی که ادگار مائورر در سال ۱۹۳۳ در شیکاگو دیلینیوز نوشت که «آلمان در حال تبدیل شدن به یک دیوانهخانه است»، آلمانیها وزارت خارجه آمریکا را تحت فشار قرار دادند تا زمام روزنامهنگاران آمریکایی را در دست بگیرد. آلن دالس، که بعدها به ریاست سیا رسید، به ادگار مائورر گفت که «شرایط آلمان را بیش از حد جدی گرفته است». روزنامهای که مطلب را منتشر کرده بود نیز مائورر را از آلمان خارج کرد زیرا بیم جان او را داشت. در اواخر دهه ۱۹۳۰، روزنامهنگاران متوجه شدند که در ناچیز انگاری هیتلر اشتباه کردهاند و متوجه نبودهاند که شرایط تا چه میزان میتواند پسرفت کند. البته که استثناهایی نیز وجود داشتند که بدنام شدند، همچون داگلاس چندلر که در سال ۱۹۳۷ یک مقاله در ستایش آلمان با عنوان «برلین در حال تغییر» در نشنالجئوگرافی منتشر کرد. دوروتی تامپسون که در سال ۱۹۲۸ از هیتلر به عنوان «مردی فاقد اهمیت» نام برده بود، در اواخر دهه متوجه شد که قضاوتش اشتباه بوده و او نیز همچون مائورر زنگ خطر را به صدا درآورد. او در سال ۱۹۳۵ نوشت: «مردم هرگز دیکتاتورشان را پیشبینی نمیکنند. هیتلر در انتخابات هرگز به عنوان یک دیکتاتور بر سکو نایستاد. او همیشه خود را به عنوان ابزاری برای اجرای خواستههای ملت معرفی کرد.» تامپسون این نکته را به آمریکا نیز بسط داد: «زمانی که نوبت دیکتاتور ما نیز برسد، خواهد دید که او یکی از همین پسران آمریکایی است و خود را مدافع تمام ارزشهای اصیل آمریکایی معرفی خواهد کرد.»خواندنی های رکنا را در اینستاگرام دنبال کنید
ارسال نظر