نقش، حتی جنسیت بازیگر را هم تغییر می‌دهد!

بازیگر Actor نمایش «صبح یک روز لعنتی» در خصوص ایفای نقش یک زن در کاراکتری که، یک مرد باید آن را بازی می‌کرد، گفت: بحث ما در این نمایش این است که بگوییم؛ ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که زن‌ها، نقش مردها را ایفا می‌کنند یعنی زن‌ها و مردها یک جاهایی جایگزین هم شده‌اند و این نقش‌ها تغییر کرده است و ما در این نمایش این مسئله را بیان می‌کنیم. زن‌هایی که در این نمایش هستند، اکثرا نقش‌هایی را بازی می‌کنند که مرد باید آن را ایفا می‌کرد.
وی پیرامون معرفی نقش مقابل خود که سرجوخه یا سرهنگ است و مارال فرجاد آن را ایفا می‌کند، اظهار داشت: سرجوخه، نماد ارتش و جنگ است که همگی از آن اطلاع دارند ولی در این نمایش نقشی که من بازی می‌کنم، کدخدا، نماینده یک دهکده‌ای است که در آن دیگر مردی وجود ندارد چرا که؛ تمام مردها به جنگ رفته‌اند و کشته شده‌اند و به همین دلیل است که کدخدای نمایش، یک زن است چرا که دیگر مردی نمانده که بخواهد کدخدا شود!
برخورداری در خصوص علاقه به کاراکتر کدخدا تصریح کرد: اولین چیزی که من خواندم و دوست داشتم؛ متن و قصه اثر بود که بسیار برایم اثرگذار بود و دیگر اینکه با نقش کدخدا، در طول اجرا انس گرفتم.
وی افزود: کدخدا یک کاراکتری است که آسیب دیده جنگ است و از آن رویداد، یک پای علیل نصیبش شده است که در طول نمایش هم دیده می‌شود. کدخدا نگران این است که ما دیگر مردی برای جنگ نداریم و نمی‌خواهد دوباره جنگی اتفاق بیفتد. کدخدا جزو آدم‌هایی است که خودش نیز از جنگ بسیار صدمه دیده و در پایان نمایش هم این دیالوگ را می‌گوید که؛ «اگر جنگ نبود، من می‌توانستم بسیار خوشبخت باشم و رازم را با کسی در میان بگذارم.»
بازیگر نقش کدخدا در نمایش «صبح یک روز لعنتی» در پایان گفت: کدخدا در این نمایش درباره جنگ به مردم می‌گوید. از جمله اینکه بزرگترین ترسی که بر اثر جنگ‌ها ایجاد شد، ترس به دنیا آوردن فرزند بود، ترسی که باعث شد بزرگترین خوشبختی از مردم گرفته شود و او با چنین تجربه‌هایی که داشت، نمی‌خواست که دوباره جنگ صورت بگیرد و در طی مذاکرات سعی می‌کرد که مانع از آن شود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.