مجید مجیدی در گفت و گو با یک سایت هندی از فیلم جدیدش خبر داد

به گزارش دی.ان.ای ایندیا، «پشت ابرها» جدیدترین فیلم مجید مجیدی است و این فیلمساز مولف ایرانی برای ساخت آن با همکاری «زی استودیوز» و «آی کندی» در هند به سر می‌برد. این فیلم به دلیل اعلام خبر بازی دیپیکا پادوکون در آن توجه زیاد هندی‌ها را به خود جلب کرد که با ارایه عکسی از وی با گریم در تستی جلوی دوربین مجیدی ظاهر شده بود. از این فیلم خبر دیگری منتشر نشد تا این که به تازگی اعلام شد «ایشان خاطر» برادر شهید کاپور برای اولین بار در این فیلم برابر دوربین مجیدی بازی می‌کند.

سایت دی.ان.ای ایندیا مصاحبه ای با این فیلمساز ایرانی انجام داده که در زیر می‌خوانید:

تازه اول بعداز ظهر است و خورشید دارد بر ما می‌تابد و مجیدی وقتی پیدا می‌کند تا بنشیند و با ما گپی بزند. او می‌نشیند و من او را بسیار دلپذیرتر از آنچه تصور می‌کردم می‌یابم. برای همین به راحتی می‌توان دریافت چرا بازیگران مشهور هندی علاقه دارند تا با این کارگردان همکاری کنند.

شما برای ساخت یک فیلم هندی-انگلیسی در هند مشغول کار هستید. فقط هم به زبان فارسی صحبت می کنید، چطور می‌توانید این پروژه را مدیریت کنید؟

این فیلم دیالوگ‌های انگلیسی خیلی کمی دارد و بیشتر فیلم به زبان هندی است به همین دلیل من بیشتر گروه سازنده فیلم را از هند انتخاب کردم. آنها از فرهنگ اینجا شناخت دارند و به من کمک زیادی کرده‌اند. به زور یکی یا دو نفر از اعضای گروه من از ایران هستند. یکی از آنها مترجم من است و از آنجا که همه عوامل فیلم هندی هستند این به ما کمک کرده تا فضایی ارگانیک ایجاد کنیم. من در طی این سال‌ها برای ساخت این فیلم چندین بار به هند سفر کردم. و هر بار برگشته‌ام تا اطلاعات بیشتری کسب کنم. به ویژه بر بمبئی تمرکز کردم و در این فیلم شما می‌توانید این شهر را از زوایای مختلف، همانطور که من دیدم، ببینید.

در مصاحبه های قبلی از تماشای آثار فیلمساز هندی ساتیاجیت رای گفته بودید. جز آثار وی فیلم‌های دیگر هندی را هم دیده‌اید؟ چه جور فیلم‌هایی دوست دارید؟

من سینمای هند را از وقتی خیلی جوان بودم تماشا می‌کردم. احساس نزدیکی زیادی به رای و فیلم‌هایش داشتم و انسان دوستی او را تحسین می‌کردم. با شیام بنگال و آثارش هم خوب آشنا هستم. آثار مرینال سن را هم دیده‌ام.

در جایی اشاره کردید که فرهنگ این دو کشور شبیه هم است. سبک کار فیلمسازی این دو کشور چه تفاوت‌هایی دارد؟

(مجیدی نفسی عمیق می‌کشد) سینما، سینما Cinema است. فرمول اصلی ساختن فیلم همان است که در هند هم هست. هند در این زمینه نیروهای حرفه‌ای زیادی دارد. مثلا آنیل مهتا فیلمبردار من از جمله آنهاست. رفتار کاملا حرفه‌ای و تجربه او واقعا مرا تحت تاثیر قرار داده است.

شنیده بودیم دیپیکا پادوکون برای این فیلم تست داد ولی انتخاب نشد. دلیل این موضوع چه بود؟

تهیه کننده به من گفته بود که دیپیکا علاقه دارد در این پروژه باشد برای همین من هم خواستم او در فیلم باشد و وقتی از او خواستم برای این کار تست بدهد هیچ شکی در حرفه‌ای بودن او نداشتم. او یک بازیگر Actor عالی است اما این که او دقیقا به این نقش بنشیند مهم بود. می‌خواستم ببینم چطور است. اما بگذارید بگویم شرایط چنین پیش رفت که مناسب کار نبود.

صنعت فیلم هند بسیار بزرگ است. چرا از بازیگران اصلی این کشور استفاده نکردید و بازیگر تازه کاری مثل ایشان خطار را انتخاب کردید؟

اگر فیلم‌های مرا دیده باشید می بینید افرادی عادی را هم به صورت اتفاقی از محل زندگی واقعی خودشان انتخاب می‌کنم. اگر یک خانم سالمند یا یک مرد جوان و یا یک کودک وجود داشته باشد که هرگز لنز دوربینی ندیده باشد، من می‌توانم بیشترین استفاده را ببرم و از آنها بازی طبیعی بگیرم.

آخرین باری که با ای‌آر رحمان موزیسین هندی کار کردید، ۶ ماه طول کشید تا وی متوجه شود شما چه می خواهید. یک سال و نیم هم طول کشید تا موسیقی را بنویسد. این دفعه کار آسان‌تر خواهد بود؟

ما با هم در فیلم «محمد رسول الله» کار کردیم. یک تفاوت بزرگ بین این دو فیلم وجود دارد. برای فیلم قبلی او باید با بسیاری از مفاهیم آشنا می‌شد. او مجبور شد به ایران بیاید. سر صحنه بیاید. با تاریخ پیامبر آشنا شود. باید به او این نکات را می‌گفتم. باید خیلی چیزها یاد می‌گرفت تا بتواند موسیقی فیلم را خلق کند. سرانجام او بسیار علاقه‌مند شد و چند بار به ایران سفر کرد. ولی این فیلم آن پیچیدگی را ندارد و وقت زیادی هم نمی‌برد. مطمئنم این فیلم تجربه متفاوتی برای او خواهد بود.

بیشتر عناوین فیلم‌های شما با آزادی Freedom یا آسمان و بهشت مرتبط هستند. «پشت ابرها» هم همین طور است. ارتباطی در این زمینه هست؟

می‌خواهم صادقانه بگویم. هیچ برنامه‌ریزی برای این امر وجود ندارد. برنامه‌ریزی نمی‌کنم تا اسمی انتخاب کنم. این ها از جایی به صورت ناخودآگاه می‌آید. برای مثال یک بار در لوکیشن فیلم بودیم؛ در جنگل، باران آمد. بعد هوا کاملا درخشان شد. به آسمان نگاه کردم و از بچه‌های فیلم خواستم تا اسمی از آن آسمان بدهند همه از رنگ آن گفتند و آن را توصیف کردند. اما من گفتم اگر بخواهم عبارتی درباره آسمان بگویم به آن «رنگ خدا» خواهم گفت و سرانجام اسم فیلم هم شد. این از درون من آمده بود.

در فیلم‌هایتان معصومیت کودکان و این که بزرگ شدن در زندگی واقعی چگونه است جای خاصی دارد. از فیلم جدیدتان چه یاد گرفتید؟

اینها حاصل تجربیات کودکی و جوانی من است که امروز به این آدمی که شما می‌بینید بدل شده‌ام. وقتی با کودکی خودم ارتباط برقرار می‌کنم احساس می کنم نقش حیاتی در ساختن شخصیت من در بزرگسالی داشته است. تجربه کلی من این است که شفافیت خاص روح یک کودک کمک می کند تا به اصالتی برسم که بتواند به خلق چیزی خیلی اخلاقی منتهی شود.

بسیاری از فیلم های شما پایان بندی تلخ و شیرینی دارند. همین در فیلم «پشت ابرها» هم خواهد بود؟

این فیلم هم ادامه‌ای بر فیلم‌هایی است که من تا به حال ساخته‌ام. هر فیلمی که من ساخته‌ام بخشی از یک کلیت است مثل یک بدنه واحد اما هر فیلم هم برای خودش یک شخصیت جدا دارد. مانند درختی که یک تنه دارد و فیلم‌ها مثل شاخه‌های آن هستند؛ بخشی از درخت هستند اما با مسیری متفاوت و شخصیت‌هایی متفاوت. فیلم‌ها یک روند را تشکیل می دهند. نمی‌توانی آنها را جدا کنی و یک چیز دیگر از آن دربیاوری. همه فیلم‌های موفق من بخشی از فیلم اول من هستند. همه شاخه‌ها مثل هم نیستند، شاخه‌هایی هستند که از یک جا تغذیه می‌شوند. ما آنها را تفکیک نمی‌کنیم، آن را هرس می‌کنیم. به این معنی نیست که می‌گذاریم هر جا خواستند بروند. با انرژی بیشتری آن را هدایت می‌کنیم. این انرژی در همه جای مجموعه هست. به ما ایده‌های بهتری می‌دهد تا همه درخت را ببینیم. آن را قوی‌تر می‌کند آن را باثبات‌تر می‌کند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.