اتاقکی آشنا در دل جنگل / فیلم ترسناک و معروف دهه 90 بازسازی می شود +عکس

= دور از دستاوردهای فیلم اول
بر این اساس «بلیرویچ» یکی از فیلم های پرفروش ۱۰ هفته اخیر آمریکای شمالی که در نقاطی از اروپا، آسیای شرقی و آمریکای لاتین هم از آن استقبال شده، دوباره سازی فیلم مشهور و پرفروش «پروژه بلیرویچ» محصول ۱۹۹۹ است که فرهنگ و روال تازه ای را در ژانر هارور (وحشت) باب کرد ولی به اندازه ها و دستاوردهای آن فیلم نمی رسد.

آدام وینگارد کارگردان این ورسیون تازه کوشیده از آشنا بودن سوژه برای سینما Cinema دوستان به عنوان سلاح اصلی اش استفاده و کارش را از این طریق آسان کند. او فیلمی را از نو ساخته که از پایه گذاران و محکم کنندگان سیستم موسوم به «Found Footage» یعنی متکی به تصاویر مستندوار و توام با استفاده از دوربین های مستقر بر شانه بود که کمک می کرد حس واقعی بودن موضوع و چنین باوری به ذهن بینندگان القا شود.

= قسمت های بعدی هم در راه است
شاید آدام وینگارد و کمپانی های سازنده فیلم (لایونزگیت و ورتیگو) این فیلم را با این نیت ساخته باشند که سوژه موردنظر بلیرویچ را برای نسل نوجوان تازه ای توضیح بدهند که احتمالا فیلم اوری ژینال و قسمت دوم و ضعیف آن بانام جنبی «کتاب سایه ها» را که در سال ۲۰۰۰ عرضه شد، ندیده باشند ولی فیلم او در قیاس با آن اثر سینمایی اوری ژینال هیچ چیز ابتکاری و تازه ای ندارد و فقط از نقطه نظر مسایل فنی و تکنولوژی طبعا به اندازه بیش از ۱۵ سال پیشرفت کرده ولی هرگونه دیگر هم به فیلم جدید نگاه کنیم چون جذابیت لازم ایجاد می شود بسیار بعید است که یک قسمت بعدی تازه برای «بلیرویچ» در دو سه سال بعدی در راه نباشد. وینگارد و سایمون بارت که سناریوی این فیلم تازه را نوشته، پیشتر بعضی فیلم های ترسناک دهه ۱۹۸۰ مانند «تو نفر بعدی هستی» و «میهمان» را هم به روزسازی و نسخه های جالب جدیدی را از روی آنها ساخته و ارائه کرده اند اما نمی توان همین صفت و امتیاز را برای فیلم جدیدشان نیز قائل شد. حتی عنوان فیلم (بلیرویچ) نیز گویای بازگشت آنها به اصل داستان و بازگویی قصه بلیرویچ است و در همین راستا آن قدر ترس های لحظه ای و برخاسته از غافلگیری مشاهده می شود و تماشاگران از جای خود می پرند که از شمارش می گذرد و بنظر می رسد که کاراکترهای داستان و بهتر بگوییم بازیگران فیلم از وینگارد تقاضا دارند که این همه آنها را از جایشان نپراند!

= همچنان جمع و جور
نمی توان فیلم جدید را بدون توجه به این مسئله مهم و جالب نگاه کرد که فیلم اولیه و اصلی فقط ۶۰ هزار دلار روی دست تهیه کنندگانش خرج گذاشته بود و به همین خاطر وینگارد و همکارانش نیز نهایت تلاش خود را به کار گرفته اند تا فیلم شان مثل «پروژه بلیرویچ» یک فیلم جمع و جور بنظر برسد و تو گویی آن را با یک دوربین کوچک بدوی و با ادوات خانگی ساخته اند. البته از زمره پیشرفت های فنی که قبلاً نیز از آن یاد کردیم، باید به میکس و ادغام صدای فیلم هم اشاره کرد که از بهترین عناصر فیلم است.

= به سبک و روال «جیغ»
همان طور که پیشتر گفتیم وینگارد و بارت نخواسته اند بنیادهای یک فیلم موفق را تغییر بدهند و این در حالی است که در زمان تهیه قسمت دوم «جیغ» فیلم ترسناک مشهور دهه ۱۹۹۰ وس کری ون، سازندگان آن فیلم هم کوشیده اند از عنصر شناخته شده بودن سوژه و بنیادهای فیلم برای تماشاگران جهت کامل شدن کارشان بهره گیرند. این بار در «بلیرویچ» جدید صحنه های مربوط به اتاقک آشنا و کوچکی که در دل جنگل قرار دارد و موجودات ترسناک حاضر در آن در آخرین سکانس فیلم به تصویر کشیده می شوند، اشاره و صحنه های آن تکرار می شود تا هم تماشاگران مطلع از موضوع بدانند در کدام مسیر حرکت می کنند و هم آماده اتفاقات تازه شوند. شاید آدام وینگارد بر خلاف جاس ودون سازنده برخی فیلم های کمیک بوکی و پرماجرا در پی تکرار صرف فرمول های آشنای هر ژانر فیلمسازی نباشد اما او همان راه سازندگان فیلم اوری ژینال بلیرویچ را طی کرده و لابد از خود پرسیده است و ما نیز باید بپرسیم چه نیازی به تغییر روال های موجود موفق؟

= در تضاد با دستور حاکم
البته یک بحث اساسی هم در این ارتباط وجود دارد و آن تفاوت بین اهداف کلی فیلمسازان و لزوم حفظ فرمول های موفق است. از یک سو در هالیوود تبلیغ می شود که فیلم های سینمایی جدید باید حتماً نوآوری و امور تازه را پیدا و اجرا کنند و به قول خودشان «Game Changer» باشند و روند بازی را تغییر دهند و از جانب دیگر در زمان ساخت «بلیرویچ»ها انواع کوشش ها صورت می گیرد تا از گذشته تخطی نشود و اصول آن حفظ و فیلم جدید عین قبلی ها شود. به واقع دستور کار وینگارد و همکارانش پرهیز از غافلگیری های تازه در عصر و زمانه ای بوده که کلید تولید هیچ فیلمی بدون صدور فرمان تغییر و غافلگیری زده نمی شود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
منبع: Variety / بانی فیلم