نقش سواد کارآگاهی در توانمند شدن جامعه در برابر جرم و مجرم
رکنا: «سواد کارآگاهی» عبارت است از میزان اطلاعات و آگاهی افراد از موضوعات مرتبط با جرم و نحوه پیشگیری از آن بهنحوی که افراد طوری عمل کنند تا جرمی بر آنها تحمیل نشود و اینکه اگر قربانی جرمی شدند چگونه خود را از آن برهانند. این آگاهی میتواند در جهت حداقلی آسیبهای مرتبط به افراد کمک کند و حقی تضییع نشود.
امروزه باسواد بودن یعنی داشتن توانایی کشف رمز اطلاعات. بر این اساس باید به اهمیت سواد کارآگاهی برای ایجاد امنیت عمومی در سطح جامعه توجه بیشتری کرد.
درعین حال پلیس Police به منظور کاهش حجم ورودی پروندهها باید به ترویج و توسعه سواد کارآگاهی بپردازد. بنابراین هرچه سواد کارآگاهی مردم بالاتر باشد آمار جرم Crime در جامعه کاهش مییابد. باید بدانیم سواد کارآگاهی یک فرآیند است نه یک محصول. به همین خاطر آموزش موجب ارتقای آگاهیهای افراد میشود و نتیجه آن فرصتهای مجرمانه را کاهش میدهد.
نمونه بارز سواد کارآگاهی در پیشگیری از جرایمی مثل سرقت، آموزش مک گراف در قالب پیامهای «ذرهای از جرم بکاهید» در سال 1979 بهعنوان یکی ازطرحهای مهم پیشگیری از جرم از راه وسایل ارتباط جمعی در امریکا شروع شد. بنابراین سواد کارآگاهی مزایای زیادی دارد، که یکی از مواردش توانمند شدن جامعه در برابر جرم و مجرم است که بیشترین تأثیر بین ارتباط پلیس با جامعه را خواهد گذاشت.سواد کارآگاهی دارای شش اصل بدیهی است. نخستین اصل، این است که مسئولیت بالا بردن سواد کارآگاهی برعهده خود افراد است.
چراکه فرد در وهله اول باید خودش بخواهد تا این سواد را فرا بگیرد. دوم، افراد نسبت به جرم و شیوههای مجرمانه باید حساس باشند. زیرا مجرمان تلاش دارند طمع افراد را تحریک کنند. سوم، مخاطبان باید بتوانند پیامهای دریافتی که از هر منبعی دریافت میکنند را تفسیر کنند. زیرا اگر شناختی نسبت به نوع پیشنهاد نداشته باشد، ممکن است در دام مجرمان گرفتار شوند. چهارم، افراد باید شیوه فعالیت مجرمان را به اشتراک بگذارند و دیگران را از چگونگی نیات مجرمانه آگاه سازند. پنجم، افراد باید بدانند چه اطلاعاتی برای آنها مناسب و مفید است. زیرا هر شخصی هر فعالیتی انجام میدهد، از آسیبها و تهدیدهای آن حوزه باید شناخت داشته باشد. ششم، افراد باید قدرت تحلیل داشته باشند. زیرا برای توانمند شدن باید درک درستی از شرایط داشته باشند.
نظریه سواد کارآگاهی همانند سواد رسانهای در مدلی قرار میگیرد که چهار عامل، پایه اصلی آن بهشمار میروند و با هم مرتبط هستند: «ساختار دانش»، «مرکز تصمیمگیری شخصی»، «قابلیت و مهارت» و «فرآیند پردازش اطلاعات».
- ساختار دانش؛ برگرفته از شیوهها و شگردهای مجرمانه، ضعفهای قربانیان و مالباختگان، منفذهای قوانین و مقررات است. لذا افراد با شناخت این موارد، بهتر به اهداف خود میرسند.
- مرکز تصمیمگیری شخصی؛ هرچه یک فرد از مرکز تصمیمگیری شخصیاش بیشتر بهره گیرد، سواد کارآگاهیاش بیشتر میشود. در این بخش افراد پیامها را پالایش میکنند و پیامهای مضر را کنار میگذارند.
- پس از تصمیمگیری شخصی، به ابزاری نیاز داریم تا آن برنامه به اجرا درآید. زیرا هرچه مهارتهای خود را پرورش دهیم و آن را بیشتر بهکار گیریم، توانمندیمان افزونتر خواهد شد.
- موضوع تکمیلکننده در این بخش، پردازش اطلاعات است. واینکه چکار کنیم جرمی بر ما واقع نشود و اگر واقع شد چه اقدامی انجام دهیم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
سرهنگ کارآگاه دکتر غلامحسین بیابانی
استادیار گروه کشف جرایم دانشگاه علوم انتظامی امین
ارسال نظر